مبانی استنباط حقوق اسلامی دکتر ابوالحسن محمدی


مطالب این پست توسط تعدادی از اساتید درس اصول فقه در حال مطالعه است

ان شاء الله به زودی به نمایش عمومی در می آید

ادامه نوشته

مبین

مبین
مبین لفظی است که معنا و مفهوم آن واضح و روشن است. مانند لفظ قانون اساسی یا قانون مجازات اسلامی و ...

انصراف به علت كثرت وجود (انصراف بدوی)

انصراف به علت كثرت وجود (انصراف بدوی)
منظور از انصراف بدوى اين است كه به علت كثرت وجود مصاديق و افراد چيزى در خارج، هنگام استعمال لفظ، ذهن از مصداق نادر به مصداق كثير و غالب متوجه شود.
مثال اول: اگر قانون در جایی بگويد : به كارگران در صورت اخراج بايد تاوان پرداخت شود، حال اگر مثلاً 90 درصد از كارگران را كارگران كوره‌پزخانه تشكيل بدهند و اين اكثريت از تاوان گرفتن منصرف شوند، نمی‌شود گفت كه منظور از اين قانون، كارگران كوره‌پزخانه هستند يعنى همان 90 درصد و 10 درصد ديگر را شامل نمی‌شود بلكه در اينجا لفظ كارگران مطلق است و همه را شامل می‌شود و این‌گونه انصراف اطلاق را محدود نمی‌کند
مثال دوم: اصطلاح تعهد در حقوق مدنی منصرف به دین مالی، لیکن این انصراف بدوی است، با اندکی دقت تعهد غیر مالی را نیز در بر‌می‌گیرد و مانع اطلاق نیست.
* نکته: انصراف بدی مانع اطلاق نیست.

مثال‌هایی برای مفهوم موافق

مثال‌هایی برای مفهوم موافق
مثال اول: سکوت مالک ولو با حضور او در مجلس عقد؛ اجازه محسوب نمی‌شود.
مفهوم این ماده: سکوت مالک در خارج از مجلس عقد هم؛ اجازه محسوب نمی‌شود. (محسوب نمی‌شود در منطوق و محسوب نمی‌شود در مفهوم؛ هر دو منفی هستند؛ در نتیجه به این مفهوم؛ مفهوم موافق می‌گوییم).
مثال دوم : خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد: به پدر و مادر اُفّ (آه) نگویید.
مفهوم این‌آیه: به پدر و مادر خود کتک نزنید. (نگویید در منطوق و نزنید در مفهوم؛ هر دو حکمی منفی هستند؛ در نتیجه به این مفهوم، مفهوم موافق می‌گوییم).

تخصیص عام به وسیله مفهوم مخالف

تخصیص عام به وسیله مفهوم مخالف
خارج نمودن افرادی را از حکم دلیل عام، به دلیل تعارض آن با مفهوم مخالف دلیل خاص، تخصیص به مفهوم مخالف می‌گویند.
نمونه هایی از تخصیص عام با مفهوم مخالف
مثال اول:
ماده 1287 قانون مدنی: قانون مدني مقرر مي‌دارد: اسنادي كه در اداره ثبت اسناد و املاك و يا دفاتر اسناد رسمي يا در نزد ساير مأمورين رسمي در حدود صلاحيت‌ آنها بر طبق مقررات قانوني تنظيم شده باشند رسمي است.‌
ماده 999 قانون مدنی: سند ولادت اشخاصي كه ولادت آنها در مدت قانوني به دايرة سجل احوال اظهار شده است سند رسمي محسوب خواهد شد.
در اين مثال، ماده اول عام و ماده دوم مخصص آن است. اين مخصص مفهوم مخالفي دارد و آن اينكه «سند ولادت اشخاصي كه ولادت آنها در مدت قانوني به داير ة سجل احوال اظهار نشده باشد سند رسمي نيست.» اين مفهوم با عموم ماده اول متعارض است و آن را تخصيص مي‌زند.

مثال دوم:
ماده ۲۶۷ قانون مدنی: ايفاي دين از جانب غير مديون هم جايز است اگر چه از طرف مديون اجازه نداشته باشد وليکن کسي که دين ديگري را ادا مي‌کند اگر با اذن باشد حق مراجعه به او دارد والا حق رجوع ندارد.
ماده ۷۲۰ قانون مدنی: ضامني که به قصد تبرع، ضمانت کرده باشد حق رجوع به مضمون‌عنه ندارد.
مفهوم مخالف ماده ۷۲۰ می‌شود اگر به قصد رجوع ضمانت کرده باشد می‌تواند رجوع کند، پس ماده ۲۶۷ را تخصیص می‌زند که شرط رجوع را اذن مدیون می‌داند

اقسام طلب در اصول فقه

اقسام طلب
طلب بر سه قسم است :
قسم اول: طلب عالي از داني (یعنی فردی که دارای مقام بالاتری است؛ کاری را از فردی که دارای مقام پایین‌تری است طلب می‌کند)، که به این نوع طلب امر می‌گویند.
قسم دوم: طلب داني از عالي (یعنی فردی که دارای مقام پایین‌تری است؛ کاری را از فردی که دارای مقام بالاتری است طلب می‌کند)، که به این نوع طلب استدعا می‌گویند.
قسم سوم: طلب مساوي از مساوي (یعنی مقام فردی که کاری را از فرد دیگری طلب می‌کند با او مساوی است)، که به این نوع طلب خواهش می‌گویند.
* نتیجه: هرنوع طلب و درخواستى را امر نمی‌نامیم، بلكه فقط دستورى كه از طرف مافوق نسبت به افراد زيردست يا تحت فرمان صورت مى‌گيرد؛ يا به اصطلاح «طلب عالى از دانی» امر ناميده مى‌شود.

تعریف اصول فقه از دید میرزاى نایینى

 میرزاى نایینى در " فوائد الاصول " درباره تعریف اصول فقه مى گوید:
هو العلم بالكبریات التی لو انضمّت الیها صغریاتها یستنتج منها حكم فرعی كلی.   علم اصول علم به كبریاتی است كه چنانچه صفریات به آنها ضمیمه شود، حكم فرعی كلی استنتاج می‌گردد

عام افرادي و مجموعی و بدلی

عام افرادي، یعنی عبارتی که تک تک افراد خود را به طور جداگانه در بر میگیرد. عام مجموعی، عبارت از عامی است که افرادش را من حیث المجموع و یک جا در بر میگیرد. عام بدلی، عبارت از عامی است که یک فرد غیر معین از یک جمله را در بر میگیرد.

حكم وضعى

حكم وضعى یعنی حكمى كه به‌طور مستقيم متوجه افعال و رفتار انسانها نمى‌شود، بلكه وضعيتی را بيان مى‌كند كه به‌صورت غيرمستقيم بر رفتار انسان تأثير می گذارد

اقسام وضع تعیینی

اقسام وضع تعیینی
وضع تعیینی به دو گونه است : گاهی در اثر جعل و قرار دادن و انشاء صریح واضع بعمل می آید مانند به هنگام نامگذاری نوزاد، بزرگ خانواده تصریح می کند که نام او هوشنگ است و گاهی در اثر جعل وانشاء ضمنی بعمل می آید مانند اینکه بزرگ خانوده نوزاده خود را هوشنگ صدا کند وبدین ترتیب عملاً نام او هوشنگ بگذارد.

منبع: محمدی ؛ ابوالحسن؛ مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه