تلازم بين حكم عقل و شرع

اين مسئله صد در صد اختصاص به اصول فقه دارد , بخلاف مسائل پيشين كه داراى جنبه هاى كلامى و اخلاقى نيز بودند .

اكثر اصوليين با اثبات ارزشهاى ذاتى براى افعال و نيز اذعان به امكان وصول و دستيابى آن براى عقل , معتقدند كه بين حكم شارع با آنچه كه عقل به نحو مشروحى كه گذشت بر آن دست مى يابد , ملازمه عقلى بر قرار است , و با اين تلازم ما مى توانيم با استفاده از دست يافته هاى عقلانى به آسانى به احكام شرع واصل گرديم . ولى در ميان علماى اصول افرادى نظير صاحب كتاب [ الفصول فى علم الاصول ] با پذيرفتن ارزشهاى ذاتى , وجود چنين ملازمه اى را انكار دارند و اين نظريه در ميان اصوليين چندان طرفدار ندارد .

جمهور فقها و دانشمندان اصول چنين استدلال مى كنند كه هرگاه عقلا , از آنجهت كه عاقل و خردمند هستند , بر موضوعى متفق الرأى گردند , اين بدان معنا است كه در آن مورد هيچگونه شائبه اى از انگيزه هاى غير عقلانى وجود ندارد , بنابر اين بديهى است كه در اين مورد نسبت به نظر شرع اطمينان حاصل مى شود , زيرا كه شارع مقدس نيز از عقلا بلكه رئيس آنان مى باشد . حاصل اين استدلال كبراى كلى است كه همواره در استدلالات فقهى در كنار صغريات عقلى قرار مى گيرد , و مى گويد : كلما حكم به العقل حكم به الشرع - يعنى هر جا كه عقل بر چيزى حكم كند , بى ترديد در آنجا شرع نيز حكم خواهد كرد

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد