چگونه اجماع كاشف از قول معصوم است ؟
گفتيم كه به نظر اماميه اجماع تنها از اين نظر حجت است كه كاشف از قول
معصوم باشد , حال ببينيم چگونه اين قطع و يقين حاصل مى شود .
محقق كاظمى در اين زمينه يازده طريق مطرح نموده و معروفترين آنها سه طريق
است كه شيخ انصارى در كتاب فرائد الاصول به نقد و بررسى آن موارد پرداخته كه ذيلا باجمال
ذكر مى شود :
1 - طريق حسى يا تضمنى:
طريق حسى يا تضمنى كه گاهى از آن به اجماع
دخولى نيز تعبير مى شود و منظور اين است كه اتفاق امت بگونه اى حاصل گردد كه بدانيم
و مطمئن باشيم كه معصوم نيز در ميان آنان است ( الفصول ج 2 مبحث اجماع ) ، يا اينكه تحصيل كننده اجماع
پس از تتبع و غور و بررسى در اقوال كليه علما به آرايى برخورد كند كه صاحبان آنها برايش
شناخته نبوده و به اجمال علم به وجود معصوم بين متفقين براى وى حاصل شود بدون اينكه
معصوم شخصا شناخته شود . بديهى است اين طريقه در زمان غيبت معصوم تحقق پذير نيست .
2 - طريق لطفى:
اين طريق مبتنى بر اصل يا قاعده
لطف است , كه توسط شيخ طوسى در مباحث كلام مطرح و در مبحث اصول فقه نيز آن مرحوم در كتاب عدة الاصول به آن استناد كرده و اجمالا
بدين شرح است :
از آنجا كه خداوند خالق بشر است لزوما بر بندگان خود لطف داشته و ترك لطف
از طرف باريتعالى قبيح و دور از شأن خالقيت اوست , كما اينكه ارسال انبياء به منظور
هدايت بشر ناشى از همين لطف است , با توجه به اين اصل , چنين نتيجه گرفته مى شود كه
هرگاه در بين امت اجماعى بر خلاف حق در شرف تكوين باشد اقتضاى لطف خداوندى بر بندگانش
اين است كه توسط معصوم از آن جلوگيرى شده و آنان را به نحو مقتضى به راه راست هدايت
نمايد .
البته اصل لطف در مباحث كلام توسط دانشمندان اسلامى مورد خدشه واقع و مردود
شناخته شده زيرا هر چند لطف خداوند بر بندگانش مسلم است ولى اين امر ملازمه با حضور
دائمى امام در بين امت ندارد , چرا كه غيبت امام ناشى از تقصير و عدم شايستگى امت است
, و هرگاه شرايط مهيا شود و شايستگى امت حاصل گردد , امام ظاهر و حاضر خواهد شد .
خواجه نصيرالدين طوسى در كتاب تجريد الاعتقاد ( كشف المراد فى شرح تجريد
الاعتقاد ص 285 چاپ قم) مى گويد : وجوده لطف
و تصرفه لطف آخر و عدمه منا ؛ يعنى : وجود
امام لطف است و دخالت او در امور لطف ديگرى است و غيبت او ناشى از خود ماست .