مباني حجت استصحاب

مباني حجت استصحاب
در مورد حجيت استصحاب چهار مبنا وجود دارد:
1- بناي عقلاء
سيره عقلا مبتني بر اين است كه همواره متيقن سابق را اخذ نموده و به شك لاحق در بقاء اعتنا ندارند؛ از طرفی اين سيره عملي يا وجود امكان نهي شارع مورد رد قرار نگرفته است، بنابراين مورد تائيد شارع می‌باشد.

2- حكم عقل
هرگاه انسان به ثبوت شی‌ای درزمان سابق علم يابد و پس درزمان لاحق شك در بقاي آن شیء پيدا كند، عقل به رحجان بقاي ماكان حكم می‌کند. از طرفي اگر عقل به امري حكم كند لازمه‌اش آن است كه شرع هم به آن حكم كند، پس شرع نیز به رجحان بقاي ماكان حكم می‌کند.

3- اجماع
در زمینه حجيت استصحاب گروهي از اصوليون ادعاي اجماع کرده‌اند.

4- روايات معصومين
از ائمه معصومين و روايات صحيح يا موثقي وجود دارد كه حجيت استصحاب را اثبات می‌کند.

ارکان استصحاب

ارکان استصحاب


برای بیان ارکان استصحاب، در ابتدا مثالی را بیان می کنیم :

مثلاً یقین داریم که الف قبلاً به ب بدهکار بوده است و اکنون شک کنیم که آیا هنوز هم الف به ب بدهکار است یا نه، در این جا بر اساس اصل استصحاب می‌گوییم که اصل بر یقین سابق است؛ یعنی اصل این است که هنوز هم الف به ب بدهکار است و بدهی خود را نپرداخته است.


ارکان استصحاب با توجه به این مثال:
1- يقين سابق
در مثال فوق یقین سابق وجود دارد. یقین سابق ما این است که: یقین داریم که قبلاً (در سابق)؛ الف به ب بدهکار بوده است.

2- شك لاحق (شک جدید)
در مثال فوق شک جدید وجود دارد. شک ما این است که آیا الف بدهی خود را اکنون به ب پرداخته است یا خیر.

3- وحدت متعلق يقين و شك
در مثال فوق، آنچه در مورد آن شک داشته‌ایم؛ بدهی‌ای بوده که الف به ب داشته و متعلق یقین ما همین است (همین بدهی ایت) و متعلق شک ما هم همین است (همین بدهی است).

اصل استصحاب

اصل استصحاب
بنابر تعريف علماي علم اصول : «الاستصحاب، هوالحكم ببقاء حكم او موضوع ذي حكم شك في بقائه»
هر گاه حکم یا موضوعی داشته باشیم و یقین داشته باشیم که این حکم یا موضوع قبلاً وجود داشته است و اکنون شک کنیم که آیا هنوز هم آن حکم یا موضوع وجود دارد؛ بر اساس اصل استصحاب می‌گوییم که آن حکم یا موضوع اکنون هم وجود دارد.
مثلاً یقین داریم که الف قبلاً به ب بدهکار بوده است و اکنون شک کنیم که آیا هنوز هم الف به ب بدهکار است یا نه، در این جا بر اساس اصل استصحاب می‌گوییم که اصل بر یقین سابق است؛ یعنی اصل این است که هنوز هم الف به ب بدهکار است و بدهی خود را نپرداخته است.

دلايل حجیت احتياط

دلايل حجیت احتياط
دلايلى كه نسبت به وجوب احتياط اقامه شده دو دسته‌اند:
دليل عقلى:
طبعاً مراد از عقل در اين جا، عقل عملى است. اصولیون معتقدند در صورت فراهم بودن شرايطى، علم اجمالى تكليف آور است و موجب اشتغال ذمه مكلف می‌شود و اشتغال ذمه يقينى نيز محتاج برائت ذمه يقينى است و برائت ذمه يقينى در علم اجمالى جز با احتياط ميسر نمی‌باشد؛ به عنوان مثال، علم اجمالى به اين كه از دو زن موجود يكى خواهر رضاعى شخص است موجب می‌شود شخص يقين پيدا كند در امر ازدواج با آنان تحريمى وجود دارد و اجتناب از اين تحريم جز با اجتناب از ازدواج با هر دو ممكن نيست.
دليل نقلى:
در مورد برخى از صور علم اجمالى رواياتى وجود دارد كه دلالت بر وجوب احتياط می‌کند و در صور خاصى، هم چون شبهه حكمى ناشى از تعارض دو نص، روايات دلالت بر تخيير و در شبهه موضوعى تحريمى كه از نوع غيرمحصوره باشند، روايت دلالت بر عدم وجوب احتياط، يعنى جواز ارتكاب تمامى افراد مشكوك دارد.

شرایط اجرای اصل احتیاط

شرایط اجرای اصل احتیاط
عمل به اصالت احتیاط (که همان اصالت اشتغال است) سه شرط دارد:
البته مخفی نیست که اصل احتیاط محبوب است و علامت آن این است که این فرد چنان از خدایش می‌ترسد که می‌خواهد مهما امکن رضایت خداوند را به دست بیاورد ولی عمل به احتیاط سه شرط دارد:
1 پیش نیامدن اختلال نظام
اختلال نظام پیش نیاید. شارع از ما می‌خواهد که نظام اجتماعی را حفظ کنیم نه اینکه به مکانی خلوت برویم و مشغول احتیاط شویم و اگر همه بخواهند به سراغ احتیاط بروند نظام مختل می‌شود.
2 عدم وجود عسر و حرج
عسر و حرج پیش نیاید. به دلیل ما جعل علیکم فی الدین من حرج عملی که حرجی باشد حرام است (همانند فتوای امام رحمه‌الله) بر خلاف کسانی که می‌گفتند عمل حرجی واجب نیست.
3 عدم معارضه با احتیاط دیگر
معارض با احتیاط دیگر نباشد. مثلاً مال یتیمی در دست من است و من هم عادل هستم. احتیاط در این است که من به این مال دست نزنم ولی از آن طرف ممکن است که در صورت عدم تجارت، مال یتیم از بین برود و حال آنکه حفظ مال یتیم واجب است. از این دست نزدن به آن مال بر خلاف احتیاط است. مثلاً جناب خضر که دیوار خراب شده را درست کرد و گفت و کان یتیمین فی المدینه و کان تحته کنز لهما فاراد ربک ان یبلغا که او به خاطر حفظ مال یتیم آن دیوار را مستحکم کرد.

احتیاط شرعی

احتیاط شرعی
احتیاط شرعی عبارت است از حکم شارع به لزوم انجام همه محتملات تکلیف یا اجتناب از همه آن‌ها در موارد امکان احتیاط هنگام شک و عدم دستیابی به واقع.

تقلید از اعلم

تقلید از اعلم

تقلید اعلم که، مقابل تقلید غیر اعلم و به معنای تقلید از مجتهدی است که توانایی و قدرت وی در استنباط احکام شرعی، از مجتهدان دیگر بیشتر است.
مجتهد اعلم کسی است که به قواعد و مدارک مسائل آشناتر و آگاهی او به احادیث و علوم مربوط به استنباط بیشتر بوده و یا فهم و برداشت او از روایات بهتر و دقیق تر است؛ به بیان دیگر، مجتهد اعلم به معنای ماهرترین مجتهد در استنباط احکام شرعی از مصادر آنها است.
علمای اصول برای اثبات وجوب تقلید از اعلم، به اجماع و روایات تمسک کرده‌اند.
درباره وجوب و یا عدم وجوب تقلید از اعلم، اختلاف است:

1ـ مشهور اصولیون به وجوب تقلید از اعلم معتقد شده‌اند؛
2ـ جمعی از اصولی‌ها به عدم وجوب تقلید از اعلم اعتقاد دارند؛
3ـ برخی، بین جایی که نظر غیر اعلم، با قول اعلم از اموات مطابق نباشد و جایی که قول غیر اعلم، با قول اعلم از اموات مطابق باشد تفصیل داده و در مورد اول؛ تقلید از اعلم را واجب دانسته و در مورد دوم، واجب ندانسته‌اند؛
4ـ برخی نیز به گونه‌ای دیگر تفصیل داده و گفته‌اند: اگر تقلید غیر اعلم، با احتیاط سازگار نباشد تقلید از اعلم واجب است، و اگر تقلید غیر اعلم، موافق با احتیاط باشد، در این صورت، تقلید از اعلم واجب نیست.

تعریف اخباری

تعریف اخباری
عنوان «اخباری» یا «اخباریان» در کتاب‌های فقهی متأخّر بر گروهی از فقهای شیعه اطلاق می‌گردد که خط مشی عملی آنان در دستیابی به احکام شرعی و تکالیف الهی، پیروی از اخبار و احادیث است، نه روش‌های اجتهادی و اصولی.
در مقابل آنان، فقهای معتقد به خط مشی اجتهادی هستند که با عنوان «اصولی» شناخته می‌شوند.

تقلید از میّت

تقلید از میّت
تقلید میت، مقابل تقلید حی بوده وعبارت است از تقلید از مجتهدی که از دنیا رفته است.
میان علمای اسلام درباره جواز و عدم جواز تقلید از مجتهد میت اختلاف است:
1ـ مشهور اصولی‌ها و فقهای شیعه، به عدم جواز تقلید از میت معتقد هستند؛
2ـ مشهور اصولی‌ها و فقهای اهل سنت، اخباری‌ها و برخی از اصولیون شیعه به جواز تقلید از میت معتقد هستند؛
3ـ برخی دیگر، در مسئله تفصیل داده و تقلید ابتدایی را غیر جایز و تقلید استمراری را جایز دانسته‌اند.

* مهم ترین دلیل درباره عدم جواز تقلید از میت این است که این مسئله مورد تردید بوده و اصل، عدم جواز تقلید از میت است. و مهم ترین دلیل قول سوم، استصحاب جواز است، ؛ به این بیان که وقتی مجتهد زنده بود، تقلید از او جایز بود، اکنون که مرده و جواز تقلید از او مورد تردید قرار گرفته، حکم جواز تقلید، استصحاب می‌شود.

اقسام اجتهاد

اقسام اجتهاد
* اجتهاد از جهتی دیگر به «مطلق» و به نحو «تجزّی» تقسیم می‌شود.

اجتهاد مطلق
اجتهاد مطلق عبارت است از قدرت بر استنباط در همه ابواب فقهی.

اجتهاد تجزّی
اجتهاد به نحو تجزّی عبارت است از توانایی بر استنباط در بعضی ابواب فقهی، مانند نماز.

* اختلاف در اجتهاد تجزی
در امکان اجتهاد به نحو تجزّی یا عدم امکان آن، یا لزوم آن، بدین معنا که دستیابی به اجتهاد مطلق جز از راه کسب اجتهاد به نحو تجزّی امکان‌پذیر نیست، اختلاف است.