مفهوم غایت

در مفهوم غایت ما یک سوال اساسی داریم و آن این است که اگر در جمله ای غایتی باشد، یقینا حکم این جمله تا آن غایت را شامل می شود ولی یک سوال اینجا است و آن این است که آیا در مورد بعد از غایت، حکم شامل نمی شود ؟

مثلا اگر در قران آمده است که در وضو دستهایتان را تا آرنج بشویید، بعد از آرنج را نباید شست 

یقینا حکم این جمله تا غایت ( یعنی تا آرنج را شامل می شود و تا آرنج را باید شست ) اما در مورد بعد از آرنج چه حکمی وجود دارد؟

بیشتر اصولیون می گویند که مفهوم غایت حجت است» یعنی مفهوم جمله ی فوق این است که بعد از آرنج را لازم نیست بشویید


مثال دوم:

اتموا الصيام الي الليل


مثال سوم:

کل شئ حلال حتي تعرف انّه حرام بعينه 

ادات غایت مانند : حتی، الی ، تا و ...

شرايط حجيت عرف:

 شرايط حجيت عرف:

قبلا در همین وبلاگ گفتیم که از ديد شيعه از بين عرف لفظي و عملي :

اولا : عرف لفظي حجت است

ثانيا: عرف عملي در دو مورد حجت است

 

حال بدانيد که همين دو حالت بالا( عرف لفظي و دو مورد عرف عملي)،براي اين که حجت باشند و بتوان به آنها اشتناد کنيم بايد شرايطي داشته باشند

اولا: بايد مطرد و غالب باشند ونه مشترک(عرف را در يک تقسيم به مطرد و غالب و مشترک تقسيم نموديم)

ثانيا: بايد متقارن (همزمان)باشند و نه غير متقارن(

در تقسيم ديگري عرف را به متقارن و غير متقارن تقسيم کرديم)

ثالثا: براي اين که بتوانيم در مسيله اي به عرف مراجعه کنيم بايد طرفين قرارداد در مورد آن مسيله سکوت کرده باشند(اظهار نظر نکرده باشند) زيرا اگر اظهار نظر کرده باشند بايد بر طبق آن اضهار نظر عمل کنيم و نه بر طبق عرف

رابعا: براي اين که بتوانيم در مسيله اي به عرف مراجعه کنيم بايد شارع و مقنن در مورد آن مسيله سکوت کرده باشند(حکمي نداده باشند)زيرا اگر حکم شرعي يا قانوني وجود داشته باشد،بايد بر طبق آن عمل کنيم و نه بر طبق عرف

خبر واحد و خبر متواتر

 *خبر متواتر: خبری است که تعداد روات( روایت کنندگان) آن بسیار زیاد است و احتمال تبانی بین آنها وجود ندارد

*خبر واحد : خبری که متواتر نباشد( تعداد روات آن کم باشد)


 تواتر در اصطلاح یعنی یک خبر به دفعات بسیاری نقل گردد به طوری که نسبت به صحت و سقم این خبر اطمینان حاصل شود

 

*خبر متواتر لفظی:خبر متواتری است که تمام راویان آن خبر را به یک شکل و با یک لفظ بیان کرده اند

مانند : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : اِنَّمَا الاَعمَالُ بِالنِّیَّاتِ ( که این حدیث را راویان فقط با همین الفاظ بیان کرئه اند و به شکل دیگری تاکنون بیان نشده است)

 

*خبر متواتر معنوی : خبری است که راویان آن، ان را با الفاظ مختلفی بیان نموده اند ولی تمام اینم الفاظ یک معنا میدهند

مانند حدیث (لاضرر و لا ضرار) را راویان با الفاظ گوناگونی بیان نموده اند،مانند )لاضرر و لاضرار فی الاسلام( و یا (لا ضرر و لا ضرار علی مؤمن) که تمام اینها به یک معناست و فقط در شکل و ضاهر با هم تفاوت دارند

  

مثالی دیگر :

حدیثی از حضرت علی (ع) است که راویان آن را به چند شکل بیان کرده اند:

« القِناعةُ مالٌ لَايَنْفدُ - قناعت مالی است كه تمامى ندارد». 

« اَلْقَنَاعَهُ كَنْزٌ لَايَنْفدُ - قناعت گنجی است كه تمامى ندارد». 

 پس فرق متواتر لفظی و معنوی این است که، متواتر لفظی حدیثی است که تمام راویان آن را با یک لفظ بیان کرده اند ولی متواتر معنوی حدیثی است که راویان آن را با الفاظ متفاوت بیان کرده اند ولی تمام این احادیث که با الفاظ متفاوت روایت شده اند یک معنی میدهند

 

*متواتر اجمالی :

این نوع خبر، نه متواتر لفظی است ونه متواتر معنوی، بلکه از اوضاع و احوال فهمیده می شود . مانند شجاع بودن حضرت علی (ع) که این را از اوضاع و احوال فهمیده ایم و به صورت متواتر بیان شده است. 

تفاوت اصولیون و اخباریون

 اصولیون و اخباریون هر دو شیعه می باشند و تصور نکنید که شیعه در اعتقادات خود به دو دسته تقسیم می شود ، بلکه اخباری و اصولی در اصول عقاید (توحید- نبوت- معاد-امامت عدل و ...) وهمین طوردرهمه فروع (مثل نماز و روزه وحج و زکات و خمس و ...) با هم مشترک هستند ، بلکه اختلافات اصولیون و اخباریون به چند مورد خاص برمی گردد که ما به مهمترین آنها اشاره می کنیم:

 

اصولیون

اخباریون

به اصول(اصول فقه) معتقدند

به اصول(اصول فقه) اعتقاد ندارند

اصولیون اجتهاد را قبول دارند و معتقدند کسی که مجتهد نیست باید از مجتهد و متخصص تبعیت کند

لذا اجتهاد را برای مجتهد واجب می دانند

اخباریون به اجتهاد اعتقاد ندارند و اجتهاد را حرام می دانند

تقلید از مجتهد و متخصص را قبول دارند

به تقلید از مجتهد اعتقاد ندارند

اصولیون معتقدند برای استنباط و به دست آوردن احکام شرعی باید به قرآن، سنت، اجماع وعقل مراجعه کرد

اخباریون معتقدند برای استنباط و به دست آوردن احکام شرعی فقط باید به قرآن و سنت مراجعه نمود

اصولیون عقل را برای درک خوبی و بدی چیزها معتبر می‌دانند و در استدلالهای خود به عقل هم مراجعه می کنند

ولی اخباریون آن را معتبر نمی‌دانند و در استدلالهای خود به عقل مراجعه نمی کنند


 بیشتر بدانیم :

   *می توان گفت در زمان حاضرمکتب اخباری برچیده شده و مراکز بزرگ دینی، اصولی می باشند و اخباریون تنها تعدادی محدود می باشند

   *ملا محمد امين استرآبادي بزرگترين شخصيت مكتب اخباري می باشد که اهل ایران بود

 

تمسک به عام پيش از جستجوى مخصص ( عمل به عام قبل از فحص مخصص )

عمل به عام پيش از جستجوى مخصص :

بحث اين است كه در صورت وجود عام لازم است در مورد وجود مخصص جستجو كنيم ؟ و يا عمل به عام جايز است ؟ يعنى آيا ضرورت دارد اول بررسى شود كه مخصص وارد شده يا نه ؟ و پس از احراز عدم مخصص , به عام عمل شود ؟ يا اينكه به محض برخورد با عام , اجرا و اعمال آن جايز است ؟

بعضى از علماء , عام را از اين حيث بر دو قسم كرده اند :

الف: عامى كه در معرض تخصيص نيست

ب: عامى كه در معرض تخصيص است

محاورات روزمره مردم كه بر طبق عرف متداول صورت مى گيرد , از دسته اول است . و طبق سيره و رويه عملى و متعارف , در اينگونه موارد بدون لزوم جستجو در مورد وجود يا عدم مخصص بايد به عام عمل كرد .

اما عام هائى كه در كتاب و سنت يا قوانين و مقررات وجود دارد در معرض تخصيص است . در اينگونه موارد صرفا اگر مخصص متصل بدنبال عام نباشد , بلافاصله نبايد به عام عمل شود , چون ورود مخصص هاى منفصل به كتاب و سنت يا قوانين , به علم اجمالى قطعى است . يعنى چون به طور كلى و از قبل مى دانيم كه در مورد بسيارى از آيات قرآن و سنت معصومين يا مقررات و قوانين موضوعه مخصص به طور منفصل وارد شده , و اين امر با علم اجمالى احراز شده است , النهايه به مقدارى از آنها وقوف حاصل شده ولى قطعى نيست كه همگى همين مقدار باشد , بنابراين در اينگونه موارد بايد در مورد وجود مخصص جستجو شود تا پس از حصول اطمينان از عدم وجود مخصصآنوقت به ظاهر عام عمل كرد . البته پس از جستجو و فحص كامل و حصول اطمينان به عدم وجود مخصص , اگر مكلف به عام عمل كند ولى در واقع مخصص از ناحيه شارع صادر گرديده باشد , چنين مكلفى معذور است و شارع او را بازخواست نخواهد كرد و عذر وى مقبول خواهد افتاد .

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

نسخ ( نسخ در اصول فقه ، نسخ آیات قران و نسخ روایات )

نسخ یعنی لغو کردن و باطل کردن

اگر آیه ای در قران داشته باشیم و بعدا آیه دیگری بر خلاف آن بیاید و آن را از بین ببرد، می گوییم نسخ رخ داده است

در روایات هم به همین صورت است ،اگر روایتی داشته باشیم و بعدا روایت دیگری بر خلاف آن بیاید و آن را از بین ببرد، می گوییم روایت دوم،روایت اول را نسخ کرده است

مجمل و مبين :

قبلا در قسمت اجمال مخصص، مجمل و مبين را توضيح داديم و اکنون جهت يادآئري مطالبي را بيان مي نماييم

1 - مبين لفظي است که معنا و مفهوم آن واضح و روشن است 

2 - مجمل لفظي است که معنا و مفهوم آن واضح و روشن نيست 

 

به زبان ديگر،اگر لفظي دو معنا داشت و ما ندانيم که معنا و منظور متکلم از اين لفظ کدام يک از اين معاني است،ميگوييم اين لفظ مجمل است( احتمال هر کدام از اين معاني مساوي است)

  

1 – نص : اگر لفظ فقط يک معنا بدهد و احتمال معناي ديگري ندهد

2 – مجمل : اگر لفظ دو معنا بدهد و احتمال دو معنا يکسان باشد     

3 - ظاهر : اگر لفظ دو معنا بدهد و احتمال يکي از اين دو معنا بيشترباشد 

4 - موول : اگر لفظ دو معنا بدهد و احتمال يکي از اين دو معنا کمترباشد 

 

 نکته :

محکم : به نص و ظاهر محکم ميگوييم

متشابه : به مجمل و موول متشابه مي گوييم

اقسام اجماع:

1 – محصل

2 – منقول ( واحد – متواتر)

 اجماع محصل : اجماعی است که فرد از طریق مطالعه و بررسی آرای مجتهدان به دست می آورد . یعنی فرد آرا و نظرات مجتهدان را بررسی می کند و متوجه می شود که با هم در مسیله ای اتفاق نظر دارند

  اجماع منقول: اگر شخصی خودش از طریق مطالعه و بررسی آرا  و نظرات مجتهدان به اجماع آنها پی نیرد، بلکه از قول مجتهدی که اجماع محصلس را به دست آورده نقل وجود اجماع معینی را کند ، به این اجماع محصل که اکنون توسط فرد نقل می شود، اجماع کنقول می گوییم

 پس در اجماع محصل، یک نفر وجود دارد ،یعنی فردی که در آرا و نظرات مجتهدان مطالعه و جستو جو می کند که به این فرد ،تحصیل کننده اجماع می گویم

 

در اجماع منقول دو نفر وجود دارند , نفر اول تحصیل کننده اجماع و نفر دوم کسی است که نقل از وجود اجماعی ( اجماع تحصیل شده توسط تحصیل کننده اجماع) می کند که به این فرد نقل کننده اجماع می گوییم

 

 نتیجه : فرق اجماع محصل و منتقول در این است که :در اجماع محصل، تحصیل کننده اجماع خودش شخصا و به طور مستقیم آرا و نظرات مجتهدین را بررسی می کند و از وجود اجماع خبر می دهد

 

 در اجماع منقول، نقل کننده اجماع خودش شخصا به طور مستقیم آرا و نظرات مجتهدین را بررسی نمی کند، بلکه از وجود اجماعی که توسط دیگری تحصیل شده است خبر می دهد

 

اجماع منقول 2 قسم است :

1 - اجماع منقول متواتر : یعنی احماع منقولی که تعداد نقل کنندگان آن زیاد است و به حد تواتر رسیده است و به حد تواتر رسیده است

 2 – اجماع منقول واحد:  یعنی احماع منقولی که تعداد نقل کنندگان آن کم است و به حد تواتر رسیده است و به حد تواتر نرسیده است

   حجیت انواع اجماع :

 1 – محصل   ................... حجت است

2 – منقول  

واحد   ............................ حجت است

 متواتر  .......................... حجت است

 

 

اصولیون و اخباریون

در این قسمت به بررسی تفاوت اصولیون و اخباریون می پردازیم

قبل از بیان فرق اصولیون و اخباریون باید بگویم که اصولیون و اخباریون هر دو شیعه ( شیعه دوازده امامی ) هستند و همچنین در اصول دین ( یعنی توحید و نبوت و امامت و ... ) با هم یک عقیده دارند و همچنین در فروع دین ( یعنی نماز و روزه و خمس و زکات و حج و ... ) هم با هم ، هم عقیده هستند 

پس نباید فکر کنید که شیعه در اعتقادات اصلی اش به دو قسم اصولی و اخباری تقسیم شده

مهم ترین تفاوت های اصولیون و اخباریون:

1) اصولیون به اجتهاد و مجتهد اعتقاد دارند و می گویند کسی که مجتهد نیست، باید از مجتهد تقلید کنه ولی اخباریون به اجتهاد اعتقاد ندارند

2) اصولیون به تقلید اعتنقاد دارند ولی اخباریون ندارند

3) اصولیون عقل را که یکی از ادله استنباط احکام است قبول دارند ولی اخباریون ندارند

4) اصولیون ظاهر قران را قبول دارند و به آن استناد می کنند ولی اخباریون به آن استناد نمی کنند

5) اصولیون هر حدیثی را درست نمی دانند و به بررسی سند حدیث ها می پردازند و اگر حدیث یک سند را ضعیف بدانند به آن عمل نمی کنند ولی اخباریون تمام احادیثی که در دست ما است را قبول دارند و به آنم استناد می کنند

مترادف، مشترک لفظی ، مشترک معنوی


مترادف

چند لفظ که دلالت بر یک معنا دارند

محارب و مفسد فی الارض

مشترک لفظی(لفظ مشترک)

یک لفظ که دلالت بر چند معنا دارد

عین ( چشم، چشمه، مثل، نقره، طلا و  ... )

مشترک معنوی

یک لفظ که دلالت بر یک معنا با مصادیق گوناگون دارد

بیع ( نقد،نسیه، ...)