ضد در اصول فقه
در میان علمای اصول اختلاف است که اگر مولی مأمور را به چیزی امر کرد، آیا این امر او، نهی از ضد آن چیز هم می‌کند یا نه؟ برای روشن شدن بحث، ابتدا باید مقصود از (ضد) را روشن کنیم.

اقسام ضد
الف: ضد عام
مقصود از ضد عام، ترک مأمورٌبه است.
مثلاً امر مولی به انجام صلات تعلق گرفته، ضد عام صلات، ترک صلات است.
ب: ضد خاص
مقصود از ضد خاص امور و افعالی وجودی هستند که با شیء قابل جمع نبوده و سازگار نیستند.
مثلاً اگر مولی امر به ازاله نجاست از مسجد کرده باشد، نماز خواندن، مطالعه کردن و...اموری وجودی (=در مقابل ضد عام که یک امر عدمی است، چرا که گفتیم ضد عام یعنی ترک مامورٌ ‌به) هستند که با (ازاله نجاست از مسجد) که مأمور به است قابل جمع نبوده و با آن منافات دارند. بنابراین کلمه ضد شامل مطلق منافی و معاند می‌شود چه منافی عدمی که ضد عام است و چه منافی وجودی که ضد خاص است.
پس دو سؤال می‌شود :
سؤال اول : آیا امر به شیء، نهی از ضد عام آن شیء می‌کند؟ مثلاً امر به صلات نهی از ترک صلات (= ضد عام) می‌کند یا خیر؟
سؤال دوم : آیا امر به شیء، نهی از ضد خاص آن می‌کند؟ مثلاً (ازل النجاسه عن المسجد امر به ازاله نجاست از مسجد، نهی از صلات و مطالعه و ... می‌کند یا خیر؟)
اقوال مختلف: 
قول اول : امر به شیء بر نهی از ضد عام دلالت می‌کند.
قول دوم : امر به شیء، مطلقاً دلالت بر نهی از ضد ندارد یعنی به هیچ صورتی و گونه ای این دلالت وجود ندارد. .
قول سوم: امر به شی، نهی از ضد عام آن است ولی نهی از ضد خاص آن نیست.
* نظر صحیح؛ همین نظر سوم است.