تعداد نسخ در قرآن
شناخت ناسخ و منسوخ نیاز به علم زیادی دارد و هر کسی نمی‌تواند ناسخ و منسوخ را از هم باز شناسد. امام صادق به یكی از فقیهان كوفه فرمود: «تو را فقیه مردم عراق میگویند؟» گفت: آری. فرمود: «در فقاهت خود از كدام منبع بهره میگیری؟» گفت: از قرآن و سنت پیامبر ! فرمود: «آیا از كتابخدا به درستی شناخت داری؟ و آیا ناسخ را كاملاً از منسوخ جدا می‌سازی؟» گفت: آری! فرمود: «علم گستردهای ادعا كردهای؛ چیزی را كه خداوند تنها نزد شایستگان قرار داده است.»
نسخ به دلایل مختلفی اتفاق میافتد؛ گاهی برای آماده کردن مردم برای تشریع حکمی که تحمل آن برای مردم با وضعیت فعلی سخت است؛ مثل نسخ حکمی که مردم را مکلّف کرده بود که در حالت مستی نماز نخوانند تا مردم کم کم به ترک شراب‌خواری روی بیاورند و سپس حکم جدیدی آمد که بر اساس آن شراب‌خواری در همه حالات ممنوع شد.
ابوعبدالرحمان سلمی می‌گوید كه امیرالمومنین علی با یكی از قاضیان كوفه روبرو شد و از او پرسید: «آیا آیات ناسخه را جدا از آیات منسوخه می‌شناسی؟» آن قاضی گفت: نه! آن گاه حضرت فرمود: «در این صورت هم خود را نابود كرده و هم دیگران را نابود ساخته ای».
همین حساسیت در مورد شناخت ناسخ و منسوخ در عصر ما هم موجب اختلاف علماء در این مسئله شده است. برخی تعداد آیات منسوخ را زیاد می‌دانند. مثلاً سیوطی معتقد است بیست و یک نسخ در قرآن صورت گرفته است و برخی مثل آیه الله خویی نسخ را فقط یک مورد میدانند؛ علامه طباطبایی، معتقد است پنج مورد نسخ در قرآن واقع شده است.
این اختلافات مربوط به اختلاف در شرایط نسخ می‌ شود؛ برخی در شرایط نسخ سختگیریهای بیشتری قائل می‌شوند؛ لذا آیات محدودتری در تعریف و شرایط آنها میگنجد و برخی شرایط کمتری قائلند که آیات بیشتری را در بر می‌گیرد.