ماده امر
ماده امر
براى كلمه امر معانى بسيار نقل شده كه اين كلمه در عرف و لغت بر آن معانى اطلاق گرديده است .
از آن جمله هفت معنى در اينجا ياد مى شود :
طلب « مانند ان النفس لامارة بالسوء و امرت ان اكون من المسلمين
فعل « مانند و ما امرنا الا واحدة
شان و حال « مانند بل امر بين الامرين
فعل عجيب« مانند فلما جاء امرنا
شيئى « مانند انما الامور ثلثة : امر بين رشده فيتبع. . .
حادثه « مانند خطب مهم و امر ملم
غرض « مانند جاء زيد لامر كذا
در تشخيص اينكه كدام يك از اين معانى كه كلمه امر در آن بكار رفته حقيقى است اختلاف شده : شيخ طوسى و , به گفته او , بيشتر از متكلمان و فقيهان خصوص معنى نخست – طلب - را معنى حقيقى لفظ امر دانسته اند برخى ديگر از پيشينيان كه صاحب فصول هم از ايشان پيروى كرده معنى دوم - فعل - را نيز حقيقى و اين كلمه را مشترك لفظى ميان طلب و فعل پنداشته اند و متعدد بودن جمع آن را كه براى امر به معنى طلب , برخلاف قياس اوامر گفته شده و براى امر به معنى فعل , موافق قياس امور آمده از امارات اشتراك لفظى قرار داده اند . صاحب كفايه دور ندانسته كه اين لفظ ميان معنى نخست - طلب – و معنى پنجم - شيئى - مشترك باشد .
كسانى ديگر عقائدى ديگر اظهار داشته و به گمان خود بر صحت آنها استدلال كرده اند . از ملاحظه همه آراء و معتقداتى كه در اين خصوص نقل شده اين نتيجه بدست مي ايد كه حقيقى بودن طلب براى لفظ امر تقريبا اتفاقى همه دانشمندان است بنابراين با توجه به ترديداتى كه در اصل تحقق اشتراك هست يا , دست كم با نظر داشتن به آنچه درباب تعارض احوال به طور قانون كلى گفته و مشهور شده كه - المجاز خير من الاشتراك - به ويژه با احتمال امكان اينكه در تمام اين موارد استعمال , خود معنى – طلب - مطلوب باشد بايد همان معنى نخست را معنى حقيقى دانست و استعمالاتى را كه در معانى ديگر به عمل آمده اگر راهى براى اراده معنى - طلب - كه معنى حقيقى است موجود نباشد و مسلم شود كه آن معانى با نبودن قرينه از لفظ امر خواسته شده ) همه آنها را استعمال مجازى به شمار گرفت پس در هنگامى كه قرينه صارفه با كلام نباشد همان معنى طلب را بايد معنى مراد قرار داد .
اكنون بايد دانست مقصود از اين - طلب - چيست ؟ و چه مرتبه اى از آن در معنى امر , معتبر مى باشد ؟ طلب به معنى خواستن است و براى آن از لحاظ ظهور و عدم آن و از لحاظ چگونگى وسيله ظهور سه مرتبه است :
1 - مطلق طلب , خواه بوسيله كاشفى به مرحله انشاء درآمده باشد يا نه ؟
2 - طلب انشائى , خواه بوسيله اشاره يا نوشته اظهار گردد و خواه بوسيله گفته از اين قبيل مثلا مى خواهم بروى نه از قبيل برو
3 - طلب انشائى كه به وسيله خصوص قول مخصوص به مقام ظهور رسد .
لفظ امر بر فرض اينكه در عرف و لغت در هر يك از مراتب سه گانه بكار رفته باشد بى گمان به حسب اصطلاع عبارت است از مرتبه سيم يعنى خصوص طلبى كه بالفظ مخصوص , انشاء شده باشد پس ماده امر به حسب اصطلاح نسبت به اين مرتبه از طلب حقيقت است و در غير آن مجاز .
بسيارى از دانشمندان فن معانى و اصول براى تحقق امر بوسيله طلب انشائى مخصوص , عالى بودن طلب كننده را شرط دانسته اند گروهى از ايشان به جاى برترى داشتن طلب كننده , استعلاء وى را شرط قرار داده برخى هر دو را معتبر شمرده و برخى ديگر هيچ يك را براى تحقق معنى امر لازم ندانسته اند .
تقسيم طلب به سه قسم معروف خود امر , دعا , سئوال يا التماس مبتنى بر همين مطلب است كه عالى بودن طلب كننده براى محقق شدن معنى امر معتبر باشد زيرا اين تقسيم بدين گونه تحقيق يافته كه اگر طلب كننده برتر باشد اين طلب را بنام امر خوانند و اگر پست تر باشد طلب او را دعا نامند و اگر برابر باشد طلبش را سؤال با التماس گويند
منبع: تقریرات اصول فقه دکتر شهابی . نویسنده : عباس فربد