قياس اولويت :

اين قياس هم در علم فقه و هم در علم اصول حجت بوده و كاربرد وسيعى دارد . قياس اولويت همان است كه در منطق به فحواى دليل  مشهور است

مثال فقهى آن اين آيه شريفه است : لا تقل لهما اف ( قرآن مجيد سوره اسراء آيه 23  ) ، به پدر و مادر اف مگو , وقتى حرف سرد و درشت به پدر و مادر زدن حرام است , به طريق اولى ضرب و شتم آنها ممنوع خواهد بود . مى بينيم بدون اينكه حرمت ضرب و شتم پدر و مادر در منطوق عبارت موجود باشد , بنابر مفهوم موافق جمله , اين معنا به راحتى از جمله استنباط مى شود

در حقوق مى گويند اگر اجازه تصرف در ملكى داده شود , بطريق اولى و بنابر قياس اولويت , اجازه استفاده از حقوق ارتفاعى آنهم داده شده است . اين اولويت با قاعده اذن در شىء , اذن در لوازم آنهم هست نبايد اشتباه شود , زيرا در مورد اخير به دلالت التزامى , اذن در لواحق وجود دارد كه ممكن است اولويتى هم در آن ملحوظ نباشد , بلكه از لوازم مقارن و برابر آن به حساب آيد . در حالى كه در قياس اولويت حتما وجه رجحان و برترى امر ثانى بايد موجود باشد . اگر قياس اولويت از فحواى خطاب يعنى از مدلول چهار چوبه لفظ بدست آيد صحيح است ولى اگر از فحواى خطاب استفاده نشود باطل بوده . اگر چه از اولويت نيز استفاده شود . مواردى هست كه مطلب مورد نظر از فحواى خطاب مستفاد نمى گردد بلكه از يك نوع اولويت خاص بدست می آید .

مثال زير مسئله را روشن مى كند .

ابان بن تغلب طبق روايت كتاب كافى خدمت امام صادق ( ع ) مىآيد و عرض مى كند : يابن رسول الله , مردى كه انگشت زنى را قطع كرده چقدر بايد ديده بدهد ؟

امام صادق مى فرمايد: ( ده شتر بايد ديه بدهد )

ابان: ( اگر دو انگشت قطع كرد ؟ (

امام: ( بيست شتر بايد ديه بدهد)

ابان: ( اگر سه انگشت قطع كرد چه مقدار بايد ديه بدهد )

امام: ( سى شتر )

ابان: ( اگر چهار انگشت زنى را قطع كرد چند شتر بايد ديه بدهد  ؟ )  

امام: ( بيست شتر)

ابان بن تغلب در شگفت مى شود و مى گويد: ( يابن رسول الله علت اين عدم تناسب چيست ؟ )

حضرت در پاسخ مى فرمايد :

مهلا يا ابان هذا حكم رسول الله , ان المرئة تعاقل الرجل الى ثلث الديه فاذا بلغت الثلث رجعت الى النصف.  يعنى ساكت اى ابان ! اين حكم رسول الله است , همانا ديه زن موازن ديه مرد تا ثلث پيش مى رود ولى پس از رسيدن به ثلث بر مى گردد به نصف . و سپس ادامه مى دهد : يا ابان انك اخذتنى بالقياس والسنة اذا قيست محق الدين  ، يعنى اى ابان , مرا با قياس مؤاخذه مى كنى ! سنت رسول الله اگر مورد قياس قرار گيرد , دين خدا از بين خواهد رفت ! ( كافى چاپ تهران ج 7 ص 299  )

 

بنابر اين همان طور كه گفته شد , نتيجه مى گيريم كه فقط قياس اولويت و قياس منصوص العله داراى اعتبار و يقين و قطع آور است , و بقيه انواع قياس كه نزد اهل سنت معتبر است طنى هستند و قطعيت ندارند .

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد