مطلق و مقيد
مطلق و مقيد
مطابق تعريف علماى اصول , مطلق عبارت از معنايى شايع است در جنس خود . شيوع مذكور به معنى شمول براى هر چيزى است كه مطلق صلاحيت اشتمال و انطباقبر آن را دارد چه اين شيوع و شمول استغراقى باشد و يا بدلى و يا مجموعى نظير شيوع و شمولى كه در بحث عام و خاص گذشت.
شيوع گاه استغراقى است , يعنى بر تمام افرادى دلالت دارد كه مطلق صالح است افراد مذكور را به طور مستقل و به گونه اى تحت حكم خود در آورد كه هر فرد از افراد مورد نظر براى امتثال و عصيان موضوع مستقل باشند .
اطلاق بدلى نيز , كه همان شيوع بدلى است , عبارت از رفتن حكم بر روى طبيعت مى باشد . وقتى بخواهيم كه طبيعت موجود باشد , صرف الوجود محقق طبيعت است, چون طبيعت به اولين وجود تحقق پيدا مى كند , يعنى وجودش به فرد واحد وانعدامش به انعدام تمام افراد است . بنابراين , وقتى طبيعت خواسته مى شود وتمامى افراد عرضى و طولى طبيعت مورد طلب واقع مى گردند , اين اطلاق بدلى است چه صرف الوجود طبيعت بر اولين وجود منطبق شود , و يا در وجوداتى كه متأخراز وجود اول است منطبق گردد , و يا بر مسائل عرضى انطباق يابد , يعنى مى توان صرف الوجود را متخصص به يك خصوصيت يا متخصص به خصوصيت ديگر موجودساخت . مثلا , اگر طبيعت صلات مأموربها باشد , اين طبيعت يك سلسله افراد طولية دارد و يك رشته افراد عرضية . و انسان در تطبيق صرف الوجود مخير است كه صرف الوجود صلات را بر صلات اول وقت تطبيق دهد , يا با صلات وسط وقت , يا صلات آخر وقت , يا با صلات متخصص به خصوصيت جماعت , يا صلات متخصص به خصوصيت فرادى , و يا به خصوصيت اقامه در مسجد و غير اينها .
نيز ممكن است اطلاق و شمول و شيوع مجموعى باشد , يعنى مجموع من حيث المجموع موضوع حكم قرار گيرد به نحوى كه اگر مجموع آورده نشود , امتثال تحقق پيدا نمى كند . در اينجا نيز همان اشكالاتى كه در عموم عنوان مى شد مطرح مى شود , يعنى مى گويند تعريفى كه براى مطلق مى شود نه جامع است نه مانع , يعنى نه جامع تمام افراد مطلق است و نه مانع از دخول اغيار . در اين زمينه گفتيم كه اشكالمذكور بر تعريف حقيقى وارد است . اما اگر تعريف , تعريف حقيقى نباشد و تعريف به اظهر الخواص باشد , مى توان پذيرفت كه اين تعريف نه جامع باشد و نه مانع .
مقيدذ نيز مقابل مطلق است , يعنى شيوع و سريان ( شيوع و سريان استغراقى و مجموعى و بدلى ) به يك صنف و فرد خاص و نيز به خصوصيت خاص مقيد مى شود .
منبع: مقالات اصولى - سيد محمد موسوى بجنوردى