قیاس منطقی و قیاس اصولی:
قیاس اصولی را توضیح دادیم و اکنون قیاس منطقی را توضیح می دهیم
در این جا سه مثال میزنم که در این سه مثال از طریق قضایای معلوم ، قضایای مجهول را کشف می کنیم
مثال اول: مامور سرشماری وقتی شروع به سرشماری در شهر قم میکند، وقتی از سه خانواده اول سرشماری کرد متوجه میشود که هر سه خانواده پنج نفر اند لذا میگوید تمام خانواده های قمی پنج نفر اند
مثال دوم : اگر بگویند علی مومن است و هر مومنی زیرک است ، سپس نتیجه بگیریم که علی زیرک است ویا اگر بگوییم که فلظ رساناست و آهن فلظ است ، سپس نتیجه بگیریم که آهن رساناست
مثال سوم : اگر بدانیم که شراب انگور حرام است چون مست کنده است . حال اگر بگو ییم آبجو هم چون مست کننده است حرام است .
اگر دقت کنید :
در مثال اول ذهن از یک موضوع نتیجه ای کلی گرفته ، یعنی از سه خانواده ( جزیی) حکم برای تمام خانواده های قم ( کلی) صادر کرده
در مثال دوم ذهن از یک موضوع کلی، حکم بر یک موضوع جزیی صادر کرده ، یعنی از هر مومن و هر فلظ که کلی اند حکمی برای (علی = یک مومن ) و ( آهن = یک فلز) که جزیی اند صادر کرده
در مثال سوم ، ذهن از یک جزیی، حکمی برای یک جزیی دیگر صادر کرده است ، یعنی از شراب انگور ( جزیی) حکمی برای آبجو(جزیی) صادر کرده
در منطق:
به مثال اول : استقرا می گویند( رسیدن از جزیی به کلی )
به مثال دوم : قیاس می گویند( رسیدن از کلی به جزیی )
به مثال سومل : تمثیل می گویند( رسیدن از جزیی به جزیی )
در اصول به مثال سوم : قیاس می گوییم
پس تمثیل منطقی = قیاس اصولی ( پس قیاس در منطق با قیاس در اصول تفاوت دارد)