منطوق و مفهوم

منطوق عبارت است از معنایی که مستقیماً از کلام فهمیده می شود

مفهوم عبارت است از معنایی که در کلام بیان نشده و از آن فهمیده می شود


مفهوم و منطوق

منطوق: ظاهر جمله اصلی ( جمله اول)

مفهوم: باطن جمله اصلی ( جمله دوم)

* به عبارت دیگر منطوق عبارت است از معنایی که مستقیماً از کلام فهمیده می شود و مفهوم عبارت است از معنایی که در کلام بیان نشده و از آن فهمیده می شود

 

 مثال دیگر:

جمله اصلی => برای آنهایی که در آزمون وکالت قبول شوند پروانه ی وکالت صادر می شود

جمله ی اول=> قبول شدن در ازمون وکالت =صدور پروانه وکالت ( منطوق )

جمله ی دوم => قبول نشدن در ازمون وکالت = عدم صدور پروانه وکالت ( مفهوم )

   

سوال: آیا تمام جملات دارای مفهوم و منطوق هستند ؟

قبل از پاسخ به این سوال به این نکته توجه نمایید که مفهوم در واقع همان معنا و منظور جمله اصلی است

 به این دو مثال دقت کنید:

مثال اول:

ماده 24 قانون مدنی : هیچکس نمی تواند طرق و شوارع عامه و کوچه هایی را که آخر آنها مسدود نیست تملک نماید

در اینجا :

جمله اصلی : هیچکس نمی تواند طرق و شوارع عامه و کوچه هایی را که آخر آنها مسدود نیست تملک نماید

منطوق: كوچه‌هايي كه آخر آنها مسدود نست قابل تملّّك نست

مفهوم : كوچه‌هايي كه آخر آنها مسدود است قابل تملّّك است

* اگر دقت نمایید، مفهوم در واقع همان معنا و منظور جمله اصلی است ( مفهوم و جمله اصلی یک معنا دارند)

 

 مثال دوم:

ماده 103قانون مدنی : هیچ کس نمی توانند بیش از یک اقامتگاه داشته باشد

در اینجا :

جمله اصلی : هیچ کس نمی توانند بیش از یک اقامتگاه داشته باشد

منطوق: خود جمله است

مفهوم: جمله مفهوم ندارد، زیرا نمی توانیم بگوییم هرکس می تواند بیش از یک اقامتگاه داشته باشد

زیرا گفتیم مفهوم، همان معنا ومنظور جمله ی اصلی را میدهد ولی اگر بگوییم هر کس می تواند بیش از یک اقامتگاه داشته باشد، این دقیقا نقطه ی مقابل جمله ی اصلی است

  نتیجه : تمام جملات دارای منطوق هستند ولی بعضی جملات دارای مفهوم هستند

 

 

آیا تمام جملات شرطی، مفهوم مخالف دارند ؟


 سوال : آیا تمام جملات شرطی، مفهوم مخالف دارند ؟

جواب: بعضی جملات شرطی مفهوم مخالف ندارند ( به این معنا که اصلا مفهوم ندارند و نه این مفهوم موافق داشته باشندف زیرا گفتیم که جملات شرطی فقط می توانند مفهوم مخالف داشته باشند و نه مفهوم موافق )

 

به این جمله دقت کنید: اگر در امتحان شرکت کنی استاد برگه ات راتصحیح می کند این جمله شرطی مفهوم ندارد و نمی توان گفت اگر در امتحان شرکت نکنی استاد برگه ات را تصحیح نمی کند ( ومی بینیم که این این جمله اصلا معنا ندارد ) => به این جملات، جمالات شرطیه سالبه به انتفا موضوع می گویند

 

 

مثال دوم : ماده 123 قانون مدنی : اگرخانه يا زميني بين دو نفرتقسيم شود يكي ازآنها نمي تواند ديگري رامجبوركند كه با هم ديواري مابين دو قسمت بكشند.

 

 

مثال سوم : ماده 131 قانون مدنی : اگرشاخه درخت كسي درفضاي خانه يا زمين همسايه شود بايد از آنجاعطف كند واگرنكرد همسايه مي تواندآن راعطف كند و اگرنشد ازحد خانه خود قطع كند وهمچنين است حكم ريشه هاي درخت كه داخل ملك غيرمي شود.

 

 

مفهوم غایت

در مفهوم غایت ما یک سوال اساسی داریم و آن این است که اگر در جمله ای غایتی باشد، یقینا حکم این جمله تا آن غایت را شامل می شود ولی یک سوال اینجا است و آن این است که آیا در مورد بعد از غایت، حکم شامل نمی شود ؟

مثلا اگر در قران آمده است که در وضو دستهایتان را تا آرنج بشویید، بعد از آرنج را نباید شست 

یقینا حکم این جمله تا غایت ( یعنی تا آرنج را شامل می شود و تا آرنج را باید شست ) اما در مورد بعد از آرنج چه حکمی وجود دارد؟

بیشتر اصولیون می گویند که مفهوم غایت حجت است» یعنی مفهوم جمله ی فوق این است که بعد از آرنج را لازم نیست بشویید


مثال دوم:

اتموا الصيام الي الليل


مثال سوم:

کل شئ حلال حتي تعرف انّه حرام بعينه 

ادات غایت مانند : حتی، الی ، تا و ...

اصول فقه ( مفهوم و منطوق - مفهوم موافق - مفهوم مخالف )

مفهوم و منطوق:
تعريف مفهوم و منطوق مفهوم گاهى مرادف مصداق , و براى دلالت بر مايفهم بكار برده مى شود . كه اين كاربرد , عرفى و روزمره است و در اصول مورد نظر نيست . آنچه در اصول مورد بحث مى باشد مفهوم در مقابل منطوق است . يعنى آن مدلولى كه در كلام نيست ولى از آن استنباط و فهميده مى شود . منطوق , آن مدلولى است كه از الفاظ صريح متن كلام در آيد .
ما در منطق بحثى داريم تحت عنوان دلالت مطابقى و دلالت التزامى , منظور از دلالت مطابقى اين است كه از الفاظ صريح و كلمات جمله , مطلبى به شنوده برسد و قابل فهم باشد , كه در اصول مرادف منطوق است . ولى در دلالت التزامى صراحت كلمات و الفاظ جمله باعث دريافت مقصود نيست , بلكه از وضع تركيب كلمات وسياق عبارت مطلبى فهميده مى شود , و در اصول مرادف مفهوم است .
مفهوم موافقت و مفهوم مخالفت
مفهوم موافقت آن است كه آنچه در ماوراى منطوق استنباط مى شود , از جهت اثبات و نفى موافق منطوق باشد . مثال : به پدر و مادرت اف مگو . واضح است كه بطريق اولى پدر و مادر را نبايد زد . با وجود آن كه منع ضرب پدر ومادر در جمله نيست و فقط منع حرف بد و زشت , منطوقا ذكر گرديده , ولى بنابر قاعده مفهوم موافقت , چيزى از وراى منطوق استنباط مى شود كه با منطوق هم جهت , و از حيث نفى و اثبات يكسان است . در مفهوم مخالفت , قضيه درست برعكس است , يعنى مستنبط از مفهوم در جهت مخالف مدلول منطوق است . مثلا در قانون مدنى آمده است : هر كس بدون عذر موجه نامزدى را بر هم بزند بايد خسارت را بپردازد . مفهوم مخالفش اين است كه اگر با عذر موجه بهم بزند نبايد خسارت بپردازد .
شك نيست همانطور كه در منطق گفته شده است , دلالت مطابقى و التزامى هر دو از اقسام دلالتند و حجيت هم دارند . بحثى در اين مورد نيست بلكه آنچه در علم اصول فقه مطرح مى باشد , اين است كه چه جملاتى داراى مفهوم است ؟ زيرا مسلم است هر جمله كه بهر نحو دلالت بر مفهومى داشته باشد , بهر حال به دلالت التزامى بر آن مطلب دلالت كرده است . بعبارت ديگر مواردى كه مورد بحث اصوليين قرار گرفته مثل مفهوم شرط , وصف و غيره حجت بودن مفهوم آن موارد نيست , بلكه مفهوم داشتن آن موارد مطرح است . موارد مورد بحث , عبارتند از : شرط , غايت , حصر , وصف , لقب و عدد كه ذيلا وضعيت هر يك از مفاهيم ششگانه فوق الذكر مختصرا بررسى مى شود .
مفهوم شرط
جمله شرطيه داراى دو جزء است , شرط و جزا . مثلا : اگر درس بخوانى قبول مى شوى. اگر درس بخوانى , شرط و قبول مى شوى جزاى شرط است . حال بايد ديد جمله شرطيه كه از شرط و جزا تركيب يافته , داراى مفهوم هست يا نه ؟ علماى اصول مى گويند جملات شرطيه دو گونه اند , كه يك گونه اش مسلما مفهوم ندارد و آن در جائى است كه شرط , محقق موضوع باشد . با اين توضيح كه گاهى تحقق جزا در خارج منوط به تحقق شرط است , و بدون آن هرگز اتفاق نمى افتد . مثلا دستور داده مى شود: اگر داراى فرزند پسرى شدى , نامش را محمد بگذار. واضح است كه تحقق نامگذارى محمد منوط به دارا شدن فرزند پسر است . يعنى شرط , محقق موضوع است . ولى هميشه اين طور نيست , مثلا گوينده مى گويد: اگر دوستانت بتو احسان كردند , به آنان احسان كن. در اينجا ممكن است شكل شرط يعنى احسان دوستان تحقق پيدا نكند , ولى جزا يعنى احسان متقابل شنونده تحقق بيابد . اصل بحث در اينجا است و جملات شرطيه اى كه ممكن است داراى مفهوم باشد , از اين نوع است . و الا جملات شرطيه نوع اول قطعا مفهوم ندارد . يعنى مفهوم در جائى است كه با نيامدن شرط , احتمال و امكان آمدن جزا باشد .
اصوليين مى گويند براى اينكه جملات شرطيه مفهوم مخالف داشته باشد , سه چيز لازم است :
اول اينكه بين شرط و جزا رابطه منطقى وجود داشته باشد .
دوم اينكه بايد بين شرط و جزا رابطه سبب و مسببى موجود باشد , يعنى شرط جمله اول , سبب جمله دوم باشد .
سوم اينكه جزا كه مسبب از شرط است تنها سببش همين شرط باشد , يعنى سبب ديگرى نداشته باشد .
علماى اصول مى گويند در جملات شرطيه اين سه مطلب ظهور دارد . مثلا گفته مى شود: اگر كسى داراى مدرك ليسانس قضائى است مى تواند قاضى شود. مفهوم مخالف اين است كه كسانى كه داراى تحصيلات قضائى نيستند , نمى توانند قاضى شوند . يعنى مفهوم مخالف جمله شرطيه بالا حجيت دارد . يعنى اگر ( الف ( شرط و سبب تحقق ( ب ( باشد , به نحوى كهاگر الف منتفى شود ب هم به تبع آن منتفى گردد , اين چنين جملات شرطيه داراى مفهوم است و مفهوم آن حجت خواهد بود .
مفهوم وصف
مثال : نكاح با كره رشيده منوط به اذن ولى است , آيا اين جمله مفهومش اين است كه نكاح با كره غير رشيده نياز به اذن ولى ندارد ؟ مسأله بين علماى اصول اختلافى است , و مانند شرط نيست كه با جمع سه موضوعى كه توضيح داده شد حتما مفهوم داشته باشد . گروهى مى گويند وصف باعث مى شود كه غير واجد وصف , داخل در حكم نشود . مثلا اگر گفته شد: قضات عادل را احترام كنيد. مفهوم مخالفش اين است كه قضات غير عادل را احترام نكنيد . عده اى ديگر عقيده دارند اثبات شىء نفى ماعدا نمى كند . و لذا قائل اند وصف مفهوم ندارد .
مفهوم غايت
غايت يعنى انتها , در فارسى مانند ( تا (  و در عربى مانند ( الى (مى خواهيم ببينيم جملاتى كه رساننده غايت هستند , مفهوم دارند يا نه ؟ مثلا اگر گفته شد: قضات مى توانند از اول تير تا آخر شهريور ماه از مرخصى استفاده كنند. آيا اين جمله مفهومش اين است كه در ماههاى ديگر نمى توانند استفاده كنند ؟ علماى اصول در اين خصوص متفق القول نيستند , مشهور مى گويند حكم به ماوراء غايت سرايت نمى كند و براى اينكار نياز به قرينه هست .
مفهوم لقب
معناى لقب در اصول غير از آن است كه در عرف شايع است و غالبا آنرا در كنار كنيه استعمال مى كنند . لقب آن چيز است كه مورد حكم واقع مى شود . بنابراين مسند هر جمله اى لقب است . مثلا: پرويز دانشمند است . آيا اين جمله مفهوم دارد ؟ يعنى مى شود گفت غير از پرويز , دانشمند نيست ؟ علماى اصول به اتفاق مى گويند لقب مفهوم ندارد .

ادامه نوشته

مفهوم مخالف

براى مفهوم مخالف اقسامى ذكر شده از اين قبيل :

1 - مفهوم شرط

2 - مفهوم غايت

3 - مفهوم صفت

4 - مفهوم حصر

5 - مفهوم عدد

6 - مفهوم لقب

 

منبع: تقریرات اصول فقه دکتر شهابی . نویسنده : عباس فربد


مفهوم در اصول فقه

اقسام مفهوم

براى مفهوم نيز دو قسم است:

1 - مفهوم موافق .

2 - مفهوم مخالف .

مفهوم موافق

هرگاه مفهوم , يعنى حكمى كه در محل نطق ذكر نشده , با حكمى كه در محل نطق مذكور , و در اصطلاح بنام منطوق مشهوراست از لحاظ اثبات و نفى يكسان باشد آن را مفهوم موافق  يا  فحواى خطاب يا لحن خطاب مى خوانند . مثال مفهوم موافق , در سلب , اين آيه شريفه است - و لا تقل لهما اف - كه مفهوم آن نيز حكمى است سلبى از قبيل - و لا تضربهما - مثلا و در اثبات آيه شريفه  - و من يعمل مثقال ذرة - مى باشد

مفهوم مخالف

هرگاه حكمى كه در محل نطق مذكور نيست با حكمى كه مذكو است از لحاظ نفى و اثبات مختلف باشد آنرا مفهوم مخالف يا دليل خطاب خوانند


ادامه نوشته

مفهوم مخالف

مفهوم مخالف

هرگاه حكمى كه در محل نطق مذكور نيست با حكمى كه مذكو است از لحاظ نفى و اثبات مختلف باشد آنرا مفهوم مخالف يا دليل خطاب خوانند

 

منبع: تقریرات اصول فقه دکتر شهابی . نویسنده : عباس فربد


مفهوم موافق

مفهوم موافق

هرگاه مفهوم , يعنى حكمى كه در محل نطق ذكر نشده , با حكمى كه در محل نطق مذكور , و در اصطلاح بنام منطوق مشهوراست از لحاظ اثبات و نفى يكسان باشد آن را مفهوم موافق  يا  فحواى خطاب يا لحن خطاب مى خوانند . مثال مفهوم موافق , در سلب , اين آيه شريفه است - و لا تقل لهما اف - كه مفهوم آن نيز حكمى است سلبى از قبيل - و لا تضربهما - مثلا و در اثبات آيه شريفه  - و من يعمل مثقال ذرة - مى باشد


 

منبع: تقریرات اصول فقه دکتر شهابی . نویسنده : عباس فربد