نص و ظاهر و مجمل و موول در اصول فقه

بسم الله الرحمن الرحیم


1 – نص : اگر لفظ فقط يک معنا بدهد و احتمال معناي ديگري ندهد

2 – مجمل : اگر لفظ دو معنا بدهد و احتمال دو معنا يکسان باشد    

3 - ظاهر : اگر لفظ دو معنا بدهد و احتمال يکي از اين دو معنا بيشتر باشد ، به این معنایی که احتمالش بیشتر است، ظاهر می گوییم

4 - موول : اگر لفظ دو معنا بدهد و احتمال يکي از اين دو معنا کمترباشد
، به این معنایی که احتمالش کمتر است، موول می گوییم

مشتق در اصول فقه

بسم الله الرحمن الرحیم

مشتق اصولی یعنی صفتی که از یک شخص خارج است ولی می توانیم آن صفت را به آن شخص بدهیم و آن را از او بگیریم

مثلا معلم یک لفظ مشتق است، زیرا در اینجا،ما یک صفت ( یعنی علم دهندگی ) را به یک شخص داده ایم و این صفت را می تواین از او بگیریم

این مشتق،مشتق اصولی است و با مشتق نحوی فرق دارد

ادامه نوشته

فرق عام و مطلق

بسم الله الرحمن الرحیم

به این دو جمله دقت نمایید:

1 ـ ماده 32 قانون مدنی: تمام ثمرات و متعلقات اموال که طبعاً یا در نتیجه‌ی عملی حاصل شده باشد، بالتبع، مال مالک اموال مزبوره است.

2ـ ماده 11 قانون مدنی: مال بر دو قسم است : منقول و غیر منقول

ـ به دو کلمه ی " مال " و " اموال " در این 2 تا ماده نگاه کنید :

منظور از هر دو تای آنها همه ی مال و اموال (یعنی منقول و غیر منقول و ...) است ، و هر دوتا بر تمام افرادشان (یعنی منقول و غیر منقول) اشاره دارند ؛ اما فرق انها در چیست؟

فرقشون اینه که کلمه " مال " ؛ علامت جمع ندارد ؛ اما کلمه " اموال " علامت جمع دارد

علامت جمع مانند : " ون " و " ین " و " ات " و " جمع مکسر "

مثلاً کلمه " اموال " جمع مکسر است

نمونه هایی از الفاظی که علامت جمع دارند : قوانین ، مومنین ، مومنون ، مسلمون ، مسلمین ، مسلمات

الان با این مقدمه می گویم : کلمه هایی که علامت جمع ندارند و جمع مکسر هم نیستند ، این ها " مطلق " هستند ، ولی اون کلمه هایی که علامت جمع دارند و یا جمع مکسر هستن، " عام " هستند


نمونه هایی برای عام :

 ماده ۱۱۶۸ ق.م :  نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است.

در این جا، " اطفال " و " ابوین " عام هستند ، چون " اطفال " جمع مکسر هست ، و " ابوین " علامت جمع دارد.


نمونه هایی از مطلق:

ماده ۸۸۲ ق.م: بعد از لعان، زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی‌برند

در این ماده ،  " زن " و " شوهر " مطلق اند ، چون نه علامت جمع دارند ، و نه جمع مکسر هستند .


نکته نهایی:

اگر قبل از کلمه ای ، " هر " ، "هیچ " ، " کل " ، " تمام " و مثل اینا بیاید ، این کلمه هم عام است

مثال 1: هماده 958 ق.م : ر انسان متمتع از حقوق مدنی است

مثال2: ماده 1172 ق.م : هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل به عهده‌ی آن‌هاست از نگاهداری او امتناع کنند

مثال 3 : ماده 32 ق.م: تمام ثمرات و متعلقات اموال منقوله و غیرمنقوله که طبعاً یا در نتیجه‌ی عملی حاصل شده باشد، بالتبع، مال مالک اموال مزبوره است.

مثال4 : ماده 1189 ق.م : هیچ یک از پدر و جد پدری نمی‌تواند با حیات دیگری برای مولی‌علیه خود وصی معین کند.

تقسیمات الفاظ به اعتبار کلی و جزئی

 تقسیمات الفاظ به اعتبار کلی و جزئی:

الف- جزئی: لفظی که بر بیش از یک فرد دلالت نمیکند، به طوری که صدق آن بر فرد دیگر ممکن نیست، مانند: تمام اسماء خاص از قبیل:
مشهد، طرقبه، حسن، حسین.
ب- کلی: لفظی که معنای آن برای صدق بر افراد زیادی صلاحیت دارد، گرچه بالفعل در خارج مصداقی نداشته باشد، مانند: لفظ "انسان" که افراد زیادی دارد؛ یعنی تمام انسانها را شامل میشود. و یا مانند لفظ "عنقا" – سیمرغ -  که مصداق خارجی ندارد، ولی مفهومش قابلیت شمول بر افراد زیادی را دارد.

مجتهد و مقلد

مجتهد و مقلد

به کسی که دارای مرتبه اجتهاد است «مجتهد» و به کسی که از او تقلید می‌کند «مقلّد» گفته می‌شود.

تعارض استصحاب و اصل برائت

تعارض استصحاب و اصل برائت

تعارض استصحاب و برائت، به معنای تنافی مؤدای اصل استصحاب و اصل برائت در موردی خاص است، و آن در جایی است که در اصل تکلیف شک باشد و افزون بر آن، حالت سابقه نیز وجود داشته باشد. برای مثال، عصیر عنبی (عصاره انگور) قبل از غلیان (جوشش) هم پاک و هم حلال است، ولی بعد از غلیان به وسیله آتش و قبل از ذهاب ثلثین (تبخیر دو سوم آن) نزد مشهور علما، نجس و حرام است؛ حال در مواردی که جوشش آن از طریق آتش نباشد و مثلاً بر اثر تابش آفتاب باشد، شک می‌شود آیا حلال و طاهر است یا حرام و نجس.
* اصولیون معتقدند در این گونه موارد، استصحاب بر اصل برائت مقدم است.

تعریف اخباری

تعریف اخباری
عنوان «اخباری» یا «اخباریان» در کتاب‌های فقهی متأخّر بر گروهی از فقهای شیعه اطلاق می‌گردد که خط مشی عملی آنان در دستیابی به احکام شرعی و تکالیف الهی، پیروی از اخبار و احادیث است، نه روش‌های اجتهادی و اصولی.
در مقابل آنان، فقهای معتقد به خط مشی اجتهادی هستند که با عنوان «اصولی» شناخته می‌شوند.

الفاظ عام

الفاظ عام

شکی نیست برای عموم الفاظی مخصوص که دلالت بر عمومیت کند وجود دارد که این الفاظ یا مفردند مثل(کلّ) و آنچه به معنای آن است از قبیل «جمیع»،«تمام»، «هر»، «همه» و یا هیأت لفظی هستند مثل وقوع نکره در سیاق نفی یا نهی، و یا اینکه لفظ جمع همراه با الف و لام می باشد.

1.لفظ کل و آنچه به معنای آن است از قبیل جمیع، تمام، دائماً: مثل«اکرم کل عالمٍ»

2. جمع همراه با الف و لام: مانند «العلماء»

3. نکره در سیاق نفی و نهی: اکثر اصولی ها اعتقاد دارند که نکره ای که بعد از حروف نافیه و ناهیه قرار می گیرند دلالت بر عموم نموده و شمولیت از آن قابل انتزاع است به عنوان مثال «لا اله الا اللّه» دلالت بر آن دارد که وجود هر خدایی را نفی می کند و از این بابت شمولیت دارد.

جزوه اصول فقه

جزوه اصول فقه


تهیه شده توسط :

آقای نیما جهانشیری (رتبه یک کانون البرز)

و 

سید مرتضی هاشمیان (مدرس اصول فقه)


 جزوه اصول فقه


 جزوه اصول فقه



اطلاعیه ی پایگاه آموزش اصول فقه ویژه دانشجویان حقوق

اطلاعیه ی پایگاه آموزش اصول فقه ویژه دانشجویان حقوق
وبلاگ آموزش اصول فقه ویژه دانشجویان حقوق؛ در جهت ایجاد فضای آموزشی عادلانه و استفاده از دوستانی که علاقه مندان به وبلاگ نویسی در زمینه ی اصول فقه می  باشند ؛ از دانشجویان و طلاب در این زمینه دعوت به عمل می آورد.

شرایط افراد:

1-    سکونت در قم

2-    در صورت داشتن تحصیلات دانشگاهی؛ حداقل مدرک تحصیلی لیسانس در رشته ی حقوق یا یکی از رشته های مشابه

3-    در صورت داشتن تحصیلات حوزوی؛ حداقل مدرک تحصیلی اتمام پایه 10 حوزه 

4-    طلاب و دانشجویانی که دارای شرایط فوق نمی باشند ولی مایل به همکاری هستند؛ می توانند با مدیر وبلاگ این مسئله را در میان بگذارند.

* از طریق فرم تماس؛ اطلاعات خود را ارسال نمایید ( فقط نام و تلفن ) و نیازی به اطلاعاتی چون مدرک تحصیلی و آدرس نیست. در اسرع وقت ملاقاتی بین دوستان عزیز و مدیر وبلاگ صورت می گیرد.