اصول الاستنباط دانشگاهی استاد شب خیز

اصول الاستنباط دانشگاهی

 

استاد شب خیز

 

چاپ پنجم منتشر شد

 

ترحمه و تبیین اصول الاستنباط علامه حیدری

 

 

اصول استنباط دانشگاهی ترجمه وتبیین اصول الاستنباط (حیدری/شب خیز/آوا)

 

 

نص و ظاهر و مجمل و موول در اصول فقه

بسم الله الرحمن الرحیم


1 – نص : اگر لفظ فقط يک معنا بدهد و احتمال معناي ديگري ندهد

2 – مجمل : اگر لفظ دو معنا بدهد و احتمال دو معنا يکسان باشد    

3 - ظاهر : اگر لفظ دو معنا بدهد و احتمال يکي از اين دو معنا بيشتر باشد ، به این معنایی که احتمالش بیشتر است، ظاهر می گوییم

4 - موول : اگر لفظ دو معنا بدهد و احتمال يکي از اين دو معنا کمترباشد
، به این معنایی که احتمالش کمتر است، موول می گوییم

حقیقت و مجاز در اصول فقه

بسم الله الرحمن الرحیم
حقیقت یعنی استعمال لفظ در آن معنایی که واضع برایش گذاشته است

مجاز یعنی استعمال لفظ در آن معنایی غیر از آن معنایی که واضع برایش گذاشته است

اصالة الاطلاق

بسم الله الرحمن الرحیم

نمونه هایی از اصالة الاطلاق در قانون مدنی ایران :

مثال یک : ماده 4  قانون مدنی : اثر قانون نسبت به آتيه است و قانون نسبت به ما قبل خود اثر ندارد مگر اينكه در قانون ، مقررات خاصي نسبت به اين موضوع اتخاذ شده باشد. 

حال اکر شک کنیم منظور مقنن از لفظ قانون در این جا ، قانون مدنی است یا مطلق قوانین ؛ می گوییم : بر اساس اصالة الاطلاق، منظور او، تمام قوانین ( مطلق قوانین ) است ؛ مگر قرینه ای بیاید و آن قرینه به ما بگوید که منظور او فقط قانون مدنی است و نه مطلق قوانین 

مثال دوم:  ماده 1175  قانون مدنی: طفل را نمي توان ازابوين و يا از پدر و يا مادري كه حضانت با اوست گرفت مگر در صورت وجود علت قانوني

حال اکر شک کنیم منظور مقنن از لفظ طفل در این جا ، نوع خاصی از طفل است یا همه نوع طفل به نحو مطلق ؛ می گوییم : بر اساس اصالة الاطلاق، منظور او، تمام اطفال( مطلق طفل) است ؛ مگر قرینه ای بیاید و آن قرینه به ما بگوید که منظور او فقط نوع خاصی از طفل است و نه مطلق طفل .


ادامه نوشته

استصحاب عدمی

استصحاب عدمی:

در حقوق مدنی استصحاب عدمی عبارت است از اینکه مورد استصحاب امر عدمی باشد و در به وجود آمدن آن تردید حاصل شده باشد

تعریف استصحاب و ارکان استصحاب

تعریف استصحاب و ارکان آن:

الاستصحاب، هو الحکم ببقاء حکم أو موضوع ذی حکم شک فی بقائه : بنا بر تعریف علمای علم اصول در توضیح این تعریف باید گفت که هرگاه بقای حکم یا موضوعی که قبلاًوجودش یقینی بوده است مورد تردید واقع شود، بنا به حکم شارع آن حکم و آثار شرعی مترتّب بر وجود واقعیاش را باقی می دانیم.
براساس این تعریف استصحاب بر سه رکن استوار است :
1. یقین سابق: پیش از استصحاب حکم یا موضوعی باید به وجود آن یقین داشته باشیم؛ زیرا اگر وجود سابق آن نیز برای ما قطعی نباشد نمی توانیم آن را استصحاب کنیم؛ مثلاً هرگاه کسی مدعی شود که از دیگری طلبکار است ولی دلایل وی تنها ایجاد ظن به صدق وی نماید، نمیتوان بر استصحاب بقای دین، مدعی علیه را محکوم به پرداخت نمود.
2. شک لا حق : در استصحاب پس از یقین به وجود سابق یک چیز باید به بقای آن شک داشته باشیم و شک در اینجا اعم از ظن، شک و وهم اصطلاحی است و در هر سه صورت عنوان شک در بقا صدق می کند. زمان شک نیز باید بعد از زمان متیقن باشد، اگرچه زمان شک می تواند بعد از زمان یقین نیز باشد.
3. وحدت متعلق یقین و شک: آنچه را میخواهیم استصحاب کنیم و مورد تردید است باید همان باشد که به آن یقین داشتهایم و باید موضوع قضیه متیقنه و قضیه مشکوکه واحد باشد.

منابع آزمون وکالت 92


منابع آزمون وکالت 92 

لطفاً از این قسمت دانلود کنید 

اجماع

اجماع
اجماع عبارتست از اتفاق گروهى از امت به طورى که گفتار معصوم را شامل باشد.
علماى امامیه از آنجا که براى اجماع فقط نقش کاشفیت از سنت معصوم قائل اند و آن را منبعى مستقل بشمار نمی آورند لذا در صورتى که در مورد اجماع به دلیلى لفظى برخورد کنند یعنى اجماع را ولو محتملا مستند به دلائل لفظى ببینند آن را رد نموده و حجت نمى دانند.
اینگونه اجماع در اصطلاح به اجماع مستند معروف بوده و ارزشى ندارد.
دلیل این امر روشن است زیرا همان گونه که گفته شد اتفاق نظر علما از نظر شیعه بخودى خود مصداق اجماع نیست مگر اینکه قطعا کاشف از سنت معصوم باشد. ولى باید در نظر داشت هرگاه نظرى مستند به دلائل لفظى باشد و مورد اتفاق علما نیز قرار گیرد بدون اینکه کاشف از سنت معصوم باشد، گرچه بعنوان اجماع پذیرفته نیست و علماى اَزمنه دیگر الزامى به تبعیت از آن ندارند ولى چنانچه مستند و مبانى آن نظر محکم و مستدل باشد مى تواند فى نفسه موضوع فتاوى مجتهدین دیگر واقع شود.
بدیهى است چنانچه علماى دیگر با مبانى استدلالى این نظر موافق نباشند و آن را به لحاظ ضعف سند مردود دانسته و یا به گونه اى دیگر تفسیر نمایند، این اتفاق نظر براى آنان دلیلیتى نداشته و حق دارند مطابق نظر خود فتوا دهند.

عام بدلی

عام بدلی: 
اگر حکم متوجّه یک فرد از میان افراد عام با شد ولی آن یک فرد نامشخص و در بین دیگران پراکنده باشد و پس از اجرای حکم مشخص گردد، آن را عام بدلی گویند، مانند: "فقیری را اطعام کن." مخاطب موظف است فقط یک فقیر را از میان همۀ فقیران مشمول اطعام قرار دهد.

عام بدلی

عام بدلی: 
اگر حکم متوجّه یک فرد از میان افراد عام با شد ولی آن یک فرد نامشخص و در بین دیگران پراکنده باشد و پس از اجرای حکم مشخص گردد، آن را عام بدلی گویند، مانند: "فقیری را اطعام کن." مخاطب موظف است فقط یک فقیر را از میان همۀ فقیران مشمول اطعام قرار دهد.