مشترک لفظی ، مشترک معنوی ، مترادف


مشترک لفظی یعنی یک لفظ و جند تا معنا : مانند لفظ عین ( این لفظ معانی زیادی داره و از جمله ی معانی آن عبارتند از : چشم ، چشمه ، مانند ، نقره، طلا و ... )


مشترک معنوی یعنی یک لفظ و یک معنا و چند تا مصداق : مانند لفظ بیع که یک معنا داره و معنای آن تملیک عین به عوض معلوم است ولی مصادیق زیادی داره ( بیع کلی ، بیع عین معین ، بیع نقد ، بیع نسیه و ... )


مترادف یعنی چند تا لفظ که یک معنی دارند : مانند محارب و مفسد فی الارض و یا مثل علم و دانش و یا ئنیا و جهان و ...

مترادف، مشترک لفظی ، مشترک معنوی


مترادف

چند لفظ که دلالت بر یک معنا دارند

محارب و مفسد فی الارض

مشترک لفظی(لفظ مشترک)

یک لفظ که دلالت بر چند معنا دارد

عین ( چشم، چشمه، مثل، نقره، طلا و  ... )

مشترک معنوی

یک لفظ که دلالت بر یک معنا با مصادیق گوناگون دارد

بیع ( نقد،نسیه، ...)

 

 

مشترک لفظی ( لفظ مشترک در اصول فقه )

مشترک لفظی یعنی یک لفظ داشته باشیم که این لفظ چند معنا داشته باشد

یعنی یک لفظ که بر چند معنا دلالت داشته باشد

مانند لفظ شیر که دلالت دارد بر حیوان درنده و شیر خوراکی و شیر آب

مختص ( لفظ مختص در اصول فقه )

مختص لفظی است که فقط بر یک معنا اختصاص دارد

مانند لفظ بنیان گذار جمهوری اسلامی که بر یک نفر ( یعنی امام خمینی - ره - )  دلالت دارد

اقسام لفظ ( لفظ کلی و جزیی )

 

کلی

لفظی است که دارای معانی متعددی است

انسان(شامل زید و بکر و عمرو و ...می باشد)

جزئی

لفظی است که فقط یک معنا دارد

تهران

 

مشترک معنوی ( لفظ مشترک معنوی در اصول فقه )

مشترک معنوی یعنی لفظی که یک معنا دارد ولی مصادیقش متفاوت است

مانند لفظ بیع که یک معنا بیشتر نمی دهد ( بیع یعنی تملیک عین به عوض معلوم ) ولی مصادیقش متفاوت است ( بیع نقد و بیع نسیه و بیع کالی به کالی و ... )

ترادف و اشتراك در اصول فقه ( مترادف و مشترک در اصول فقه )

ترادف و اشتراك :

منظور از ترادف آن است كه چند واژه يك معنى بدهد و آن واژه ها را ترادف مى گويند . مانند دو واژه انسان و بشر كه هر دو به يك معنى است . و منظور از اشتراك, درست بالعكس ترادف , آنست كه يك واژه چند معنى بدهد . مانند لفظ شير كه در فارسى حداقل براى معانى زير بكار مى رود :

الف ) حيوان درنده 

ب ) مايعى كه از پستان حيوانات دوشيده مى شود 

ج ) وسيله اى كه براى كنترل آب بر روى لوله ها نصب مى گردد 


منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سید مصطفی محقق داماد