مفهوم و منطوق ماده 756 قانون مدنی

ماده 756 قانون مدنی: حقوق خصوصي كه ازجرم توليدمي شودممكن است موردصلح واقع شود. 

منطوق این ماده : خود این ماده است (یعنی : حقوق خصوصي كه ازجرم توليدمي شودممكن است موردصلح واقع شود )

مفهوم مخالف این ماده : حقوق عمومی كه ازجرم توليد مي شود مورد صلح واقع نمی شود. 

ایم فهوم مخالف؛ از نوعِ مفهوم وصف است. 

آیا تمام جملات شرطی، مفهوم مخالف دارند ؟


 سوال : آیا تمام جملات شرطی، مفهوم مخالف دارند ؟

جواب: بعضی جملات شرطی مفهوم مخالف ندارند ( به این معنا که اصلا مفهوم ندارند و نه این مفهوم موافق داشته باشندف زیرا گفتیم که جملات شرطی فقط می توانند مفهوم مخالف داشته باشند و نه مفهوم موافق )

 

به این جمله دقت کنید: اگر در امتحان شرکت کنی استاد برگه ات راتصحیح می کند این جمله شرطی مفهوم ندارد و نمی توان گفت اگر در امتحان شرکت نکنی استاد برگه ات را تصحیح نمی کند ( ومی بینیم که این این جمله اصلا معنا ندارد ) => به این جملات، جمالات شرطیه سالبه به انتفا موضوع می گویند

 

 

مثال دوم : ماده 123 قانون مدنی : اگرخانه يا زميني بين دو نفرتقسيم شود يكي ازآنها نمي تواند ديگري رامجبوركند كه با هم ديواري مابين دو قسمت بكشند.

 

 

مثال سوم : ماده 131 قانون مدنی : اگرشاخه درخت كسي درفضاي خانه يا زمين همسايه شود بايد از آنجاعطف كند واگرنكرد همسايه مي تواندآن راعطف كند و اگرنشد ازحد خانه خود قطع كند وهمچنين است حكم ريشه هاي درخت كه داخل ملك غيرمي شود.

 

 

مفهوم شرط

مفهوم شرط:

جمله شرطيه داراى دو جزء است , شرط و جزا . مثلا :  اگر درس بخوانى قبول مى شوى. اگر درس بخوانى , شرط و قبول مى شوى جزاى شرط است . حال بايد ديد جمله شرطيه كه از شرط و جزا تركيب يافته , داراى مفهوم هست يا نه ؟

علماى اصول مى گويند جملات شرطيه دو گونه اند , كه يك گونه اش مسلما مفهوم ندارد و آن در جائى است كه شرط , محقق موضوع باشد . با اين توضيح كه گاهى تحقق جزا در خارج منوط به تحقق شرط است , و بدون آن هرگز اتفاق نمى افتد . مثلا دستور داده مى شود:  اگر داراى فرزند پسرى شدى , نامش را محمد بگذار. واضح است كه تحقق نامگذارى محمد منوط به دارا شدن فرزند پسر است . يعنى شرط , محقق موضوع است . ولى هميشه اين طور نيست , مثلا گوينده مى گويد: اگر دوستانت بتو احسان كردند , به آنان احسان كن. در اينجا ممكن است شكل شرط يعنى احسان دوستان تحقق پيدا نكند , ولى جزا يعنى احسان متقابل شنونده تحقق بيابد . اصل بحث در اينجا است و جملات شرطيه اى كه ممكن است داراى مفهوم باشد , از اين نوع است . والا جملات شرطيه نوع اول قطعا مفهوم ندارد . يعنى مفهوم در جائى است كه با نيامدن شرط , احتمال و امكان آمدن جزا باشد .

اصوليين مى گويند براى اينكه جملات شرطيه مفهوم مخالف داشته باشد , سه چيز لازم است :

اول اينكه بين شرط و جزا رابطه منطقى وجود داشته باشد .

دوم اينكه بايد بين شرط و جزا رابطه سبب و مسببى موجود باشد , يعنى شرط جمله اول , سبب جمله دوم باشد .

سوم اينكه جزا كه مسبب از شرط است تنها سببش همين شرط باشد , يعنى سبب ديگرى نداشته باشد .

علماى اصول مى گويند در جملات شرطيه اين سه مطلب ظهور دارد . مثلا گفته مى شود : اگر كسى داراى مدرك ليسانس قضائى است مى تواند قاضى شود . مفهوم مخالف اين است كه كسانى كه داراى تحصيلات قضائى نيستند , نمى توانند قاضى شوند . يعنى مفهوم مخالف جمله شرطيه بالا حجيت دارد . يعنى اگر - الف - شرط و سبب تحقق - ب - باشد , به نحوى كه اگر - الف - منتفى شود - ب - هم به تبع آن منتفى گردد , اين چنين جملات شرطيه داراى مفهوم است و مفهوم آن حجت خواهد بود

 

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

مفهوم شرط

مفهوم شرط یکی از اقسام مفهوم مخالف است.

در مفهوم شرط سوال این است که آیا جمله ی شرطیه مفهوم دارد؟

ماده ی 37 قانون مدنی جمله شرطیه است:

ماده 37 ق م :
اگر متصرف فعلي، اقرار کند که ملک، سابقاً مال مدعي او بوده است، در اين صورت مشاراليه نمي‌تواند براي رد ادعاي مالکيت شخص مزبور، به تصرف خود استناد کند مگر اين که ثابت نمايد که ملک به ناقل صحيح به او منتقل شده است‌.

مثال 2:

ماده 43 قانون مدنی :
اگر حق انتفاع عبارت از سکونت در مسکني باشد سکني يا حق سکني ناميده مي‌شود و اين حق ممکن است به طريق عمري يا به طريق رقبي برقرار شود.

مثال سوم:

ماده 50 قانون مدنی :
اگر مالي که موضوع حق انتفاع است، بدون تعدي يا تفريط‌ منتفع، تلف شود، مشاراليه مسئول آن نخواهد بود.

جواب:

این جمله صد در صد منطوق دارد و حال سوال این بود که آیا این جمله ( یعنی جملات شرطی ) علاوه بر این منطوق یک مفخهموم هم دارند که در آن ذکر نشده؟

جواب: بله. جمله ی شرطی مفهوم مخالف درد

مفهوم حصر :

حصر به معناي محصور کردن و منحصر کردن است .

 مثال : بر طبق اصل سيزده قانون اساسي :ايرانيان زرتشتي، مسيحي و کليمي، تنها اقليت هاي ديني در ايران هستند

مفهوم اين جمله اين است که ايرانيانِ غير زرتشتي و غير مسيحي و غير کليمي، جزء اقليت هاي ديني در ايران نيستند


مفهوم حصر ، یکی از اقسام مفهوم مخالف است و آن یک جمله ی حصری است و به مفهوم مخالفی که از آن به دست بیاریم، مفهوم حصر می گوییم . پس مفهوم حصر یعنی مفهوم مخالفی که از جمله ی حصری به دست بیاوریم

مفهوم وصف :

به اين جمله دقت کنيد: دانشجويان ذکور با کارت ملي مي توانند در آزمون شرکت کنند

 دانشجويان  ....... موصوف

ذکور ..............  صفت (وصف)

مشهور اصوليون معتقدند که مفهوم وصف حجت نيست (مفهوم جمله فوق اين است : دانشجويان غير ذکور بدون کارت ملي مي توانند در آزمون شرکت کنند)

 * يادآوري: همان طور که قبلا اشاره نموديم، مفهوم مخالف دقيقا همان مقصود و منظور متکلم است و به اين جهت مفهوم مخالف ناميده مي شود که از نظر مثبت و منفي بودن با منطوق تفاوت دارد .

 در مثال فوق الذکر آيا واقعا منظور متکلم اين است که دانشجويان غير ذکور بدون کارت ملي ميتوانند در آزمون شرکت کنند. خير، متکلم اصلا در اين رابطه صحبت نکرده، پس به همين دليل است که مي گوييم مفهوم وصف حجت نيست. لذا اگر جمله اي وصفي بود  و ما از آن جمله مفهومي گرفتيم نبايد بگوييم که آن مفهوم، منظور و مقصود متکلم است

 

  ياداوري :

 اگر ما قبلا گفتيم که مفهوم شرط و غايت و حصر حجت هستند به اين علت بود که اگر از اين جملات مفهوم مخالف بگيريم، مي بينيم که آن مفهوم (مفهوم مخالف)، منظور و مقصود متکلم است ولي اگر از جملات وصفي مفهومي بگيريم، اين مفهوم به اين علت که منظور و مقصود متلم نيست حجت نمي باشد

مثلا به اين جمله دقت نماييد : "اگر درس بخواني موفق مي شوي" :

اين جمله شرطي است و مفهوم آن اين است که اگر درس نخواني موفق نمي شوي که اين مفهوم، دقيقا منظور متکلم است، لذا مي گوييم مفهوم شرط حجت است ولي در جملات وصفي وقتي براي جمله، مفهومي بيان کنيم، مي بينيم که آن مفهوم، مقصود و منظور متکلم نيست و نمي توان به آن استناد کرد و گفت منظور متکلم مي باشد

ادامه نوشته

مفهوم شرط ( مفهوم شرط در اصول فقه )

در مفهوم شرط بحث این است که آیا اگر یک جمله ی شرطی وجود داشته باشد، آیا این جمله ی شرطی مفهوم دارد یا خیر؟

برخی دیگر از اصولیون هم گفته اند در مفهوم شرط بحث این است که اگر یک جمله شرطی داشته باشیم و از این جمله مفهومی بگیریم ،آیا این مفهوم حجیت دارد یا خیر

مفهوم غایت ( مفهوم غایت در اصول فقه )

در مفهوم غایت بحث این است که آیا اگر یک جمله ی غایتی وجود داشته باشد، آیا این جمله ی غایی مفهوم دارد یا خیر؟

برخی دیگر از اصولیون هم گفته اند در مفهوم غایت بحث این است که اگر یک جمله غایت داشته باشیم و از این جمله مفهومی بگیریم ،آیا این مفهوم حجیت دارد یا خیر

مفهوم حصر ( مفهوم حصر در اصول فقه )

در مفهوم حصر بحث این است که آیا اگر یک جمله ی حصری وجود داشته باشد، آیا این جمله ی حصری مفهوم دارد یا خیر؟

برخی دیگر از اصولیون هم گفته اند در مفهوم حصر بحث این است که اگر یک جمله حصر داشته باشیم و از این جمله مفهومی بگیریم ،آیا این مفهوم حجیت دارد یا خیر

مفهوم وصف ( مفهوم وصف در اصول فقه )

در مفهوم وصف بحث این است که آیا اگر یک جمله ی وصف وجود داشته باشد، آیا این جمله ی وصفی مفهوم دارد یا خیر؟

برخی دیگر از اصولیون هم گفته اند در مفهوم وصف بحث این است که اگر یک جمله وصف داشته باشیم و از این جمله مفهومی بگیریم ،آیا این مفهوم حجیت دارد یا خیر