نسخ وجوب

نسخ وجوب
نسخ یعنی اینکه حکم قبلی با بیان جدیدی که رسیده، رفع شود. بدین شرح که عملی را مدت زمانی بر عبد از سوی مولا واجب شده بود و سپس وجوب را نسخ و رفع کند.
مثلاً در صدر اسلام مدتی مسلمانان وظیفه داشتند به سمت بیت‌المقدس نماز بخوانند، سپس دستور آمد که (فول وجهک سطر المسجد الحرام) وجوب نماز به سمت بیت‌المقدس نسخ شده در مثال دیگر خداوند در صدر اسلام واجب کرد که مسلمانان قصد نجوی (= گفتگوی خصوصی) با پیامبر (ص) را داشتند، صدقه دهند (یا ایها الذین آمنو اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجواکم صدقه ذلک خیر لکم و اطهرفان لم تجدوا فان الله غفور رحیم) پس از آمدن این آیه غیر از علی (ع) بسیاری از مردم از نجوی و حتی از پرسیدن سؤال‌های عادی نیز خودداری کردند در نتیجه آیه ذیل نازل و آیه قبلی را نسخ کرد (ءاشفقتم ان تقدموا بین یدی نجواکم صدقات فاذلم تفعلوا و تاب الله علیکم فاقیموا الصلوه و آتوا الزکاه و اطیعوا الله و رسوله و الله خبیر بما تعملون) یعنی آیا ترسیدید که پیش از نجوای خود صدقاتی را مقدم کنید، زمانی که صدقه ندادید و خدا بر شما بخشید پس نماز را بپا دارید و زکات بدهید...
آیا با نسخ وجوب، اصل جواز فعل و اذن در فعل، به حال خود باقی می‌ماند یا از بین می‌رود؟ به عبارت دیگر در دو مثال اخیر الذکر با رفع لزوم نماز خواندن به سوی بیت‌المقدس یا رفع لزوم دادن صدقه، اصل جواز نماز به سوی بیت‌المقدس یا اصل جواز صدقه دادن باقی است، یا خیر؟ آیا با آمدن آیه دوم، اگر کسی که می‌خواست با پیامبر (ص) نجوی داشته باشد باز هم جایز بود صدقه دهد یا خیر؟ و در مثال دیگر آیا جایز است کسی به سوی بیت‌المقدس نماز بخواند با وصف نزول آیه (فول وجهک سطر المسجد الحرام)؟
نظر اول : نظر صاحب معالم و غزالی که معتقدند امر اول، دلالت بر بقای جواز نمی‌کند.
نظر دوم: قول علامه حلی در کتاب تهذیب که معتقد است امر اول، دلالت بر بقای جواز دارد.
نظر سوم: نظر علامه محمد رضا مظفر حق این ‌است که با نسخ وجوب، جوازی باقی نمی‌ماند.

تعریف منطوق

تعریف منطوق
آنچه كه به طور مستقيم از یک عبارت به ذهن مى‌رسد و در جمله ذكر شده است منطوق نام دارد.

مفهوم شرط

مفهوم شرط
جمله شرطيه به‌وسيله حروف و ادات شرطى كه همراه آن است شناخته‌ مى‌شود.
در زبان عربى، الفاظى چون (ان) و (اذا) از ادوات شرط به‌شمار مى‌رود.   
در زبان فارسى، جمله شرطيه با حروفى مانند اگر، در صورتی كه، چنانچه، هرگاه و ... می‌آیند.
* جملات شرطی؛ دارای مفهوم مخالف‌اند.
مثال‌هایی برای مفهوم شرط
مثال اول: اگر لازم باشد ضابطین دادگستری؛ محل را قفل و مهر و موم می‌کنند.
مفهوم مخالف این ماده : اگر لازم نباشد ضابطین دادگستری، محل را مهر و موم نمی‌کنند.
* ادات شرط در این ماده، حرف اگر است.
* این مفهوم، مفهوم مخالف است؛ زیرا از نظر سالبه و موجبه بودن؛ حکم منطوق، مثبت و حکم مفهوم، منفی است. حکم منطوق مهر و موم می‌کنند است و حکم مفهوم مهر و موم نمی‌کنند است.

مثال دوم: ورثه‌ي موصي نمي‌تواند در موصي‌به تصرف کند مادام که موصي‌له رد يا قبول خود را به آن‌ها اعلام نکرده است. اگر تأخير اين اعلام موجب تضرر ورثه باشد حاکم موصي‌له را مجبور مي‌کند که تصميم خود را معين نمايد.
مفهوم مخالف: ورثه‌ي موصي نمي‌تواند در موصي‌به تصرف کند مادام که موصي‌له رد يا قبول خود را به آن‌ها اعلام نکرده است. اگر تأخير اين اعلام موجب تضرر ورثه نباشد حاکم موصي‌له را مجبور نمي‌کند که تصميم خود را معين نمايد.
* ادات شرط در این ماده، حرف اگر است.

مثال سوم: اگر صاحب حق از قبول امتناع کند، متعهد به وسیله تصرف دادن آن به حاکم یا قائم مقام او بری می‌شود.
مفهوم مخالف: اگر صاحب حق از قبول امتناع نکند، متعهد به وسیله تصرف دادن آن به حاکم یا قائم مقام او بری نمی‌شود.
* ادات شرط در این ماده، حرف اگر است.

اصالت حقيقة

اصالت حقيقة
اگر شک کنيم متکلم معناي حقيقي را در نظر گرفته يا مجازي را، به اصالة الحقيقة متوسل شده و مي گوييم مراد متکلم معناي حقيقي است، مگر آنکه قرينه اي در کار باشد. اين توسل به ما امکان مي دهد که اگر در مقام تکلم باشيم، به سامع حجت را تمام کرده بگوييم: مراد من معناي حقيقي بوده نه مجازي؛ که اگر مجازي بود، حتما قرينه مي آوردم. همچنين اگر در مقام سامع باشيم بر متکلم حجت داريم که بگوييم: آن چه شما فرمودي عاري از قرينه بود و لذا من معناي حقيقي آن را اخذ کردم.

اقسام حکم

اقسام حکم
الف) حكم واقعي: آن است كه با توجه به خود موضوع، وضع شده باشد و علم و جهل مكلف در آن مدخليتي نداشته باشد. مثل نماز. و دليلي را كه برحكم واقعي دلالت مي كند دليل« اجتهادي » مي گويند.
ب) حكم ظاهري: آن است كه با توجه به جهل مكلف به حكم واقعي وضع شده باشد. به اين شكل كه مجتهد در مقام عمل نسبت به وجود حكم واقعي شك مي كند. مثل حرمت نگاه به زن بيگانه و يا وجوب قرائت اقامه براي نماز. دليلي كه به آن دلالت مي نمايد، دليل « فقاهتي » ناميده مي شود.

دانلود کتاب اصول فقه

دانلود کتاب اصول فقه اصطلاحات الاصول 

برای دانلود اینجا کلیک کنید

جزوه اصول فقه دو

برای دانلود جزوه اصول فقه دو اینجا کلیک کنید

این جزوه مشتمل بر 15 صفحه می باشد

جزوه اصول فقه 2

برای دانلود جزوه اصول فقه 2 اینجا کلیک کنید

این جزوه مشتمل بر 15 صفحه می باشد

جزوه اصول فقه 1

برای دانلود جزوه اصول فقه 1 اینجا کلیک کنید

این جزوه دارای 32 صفحه می باشد

دانلود کتاب اصول فقه 1 نصیریان

برای دانلود کتاب اصول فقه 1 نصیریان اینجا کلیک کنید