مهمترين آيات براي حجيت خبر واحد

مهمترين آيات براي حجيت خبر واحد


1 – آيه 61 سوره توبه ( آيه اُذُن ) = و منهم الذین یؤذون النبى و یقولون هو اُذُن قل اُذُن خیر لکم یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین ؛از منافقان کسانى هستند که پیامبر خدا ص را اذیت مى کنند و مى گویند: این پیامبر ص سراپا گوش است و به سخن هر کسی گوش مى دهد و آن را باور مى کند) به آنان بگو پیامبر براى شما شنونده خیر است و ایمان به خدا دارد و مؤمنان را تصدیق مى کند


2 – آيه 7 سوره انبياء ( آيه سوال ) = فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون ؛ اگر نمى دانید ، از اهل اطلاع بپرسید


3 – آيه 159 سوره بقره ( آيه کتمان ) = إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدي مِن بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ - كساني كه دلايل روشن، و وسيلة هدايتي را نازل كرديم، بعد از آن كه در كتاب براي مردم بيان نموديم كتمان كنند، خدا آنها را لعنت مي‌كند، و همة لعن‌كنندگان نيز، آنها را لعن مي‌كنند.


4 - آيه 6 سوره حجرات ( آيه نبا ) = یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَی مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ»؛ ‌'‌ای کسانی که ایمان آورده‏اید اگر فاسقی برایتان خبری آورد نیک وارسی کنید مبادا به نادانی گروهی را آسیب برسانید و (بعد) از آنچه کرده‏اید پشیمان شوید '.


5 - آيه 122 سوره توبه ( آيه نفر ) = وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (122)
و شايسته نيست مؤمنان همگى [براى جهاد] كوچ كنند. پس چرا از هر فرقه‏اى از آنان، دسته‏اى كوچ نمى‏كنند تا [دسته‏اى بمانند و] در دين آگاهى پيدا كنند و قوم خود را -وقتى به سوى آنان بازگشتند بيم دهند- باشد كه آنان [از كيفر الهى‏] بترسند؟

 

شرايط حجيت خبر واحد

شرايط حجيت خبر واحد :

1 – راوي خبر بايد بالغ باشد

2 – راوي خبر بايد عاقل باشد

3 – راوي خبر بايد مسلمان باشد

4 – راوي خبر بايد عادل باشد

5 – راوي خبر بايد ضابط باشد

اقسام خبر واحد

خبر واحد را از نظر تعداد راویانش به چهار قسم تقسیم می کنیم

الف – خبر صحیح

خبر صجیح عبارت است از خبری که روایت کنند گانش شرایط شش گنه ی راوی – یعنی اسلام و بلوغ و عقل و ایمان و عدالت و ضابط بودن – را دادا می باشند

 

ب- خبر حسن

جبر حسن عبارت است از خبری که راویانش همه شیعه ی دوازده امامی اند ولی برخی از راویانش موثق نمی باشند

 

ج – خبر موثق

خبر موثق عبارت است از خبری که راویانش همه شیعه ی دوازده امامی نیستند ولی همه ی راویانش موثق می باشند

 

د – خبر ضعیف

خبر ضعیف خبری است که هیچ یک از موارد فوق نمی باشد

شرایط راویان خبر واحد

شرایط راویان خبر واحد :

1 - بالغ بودن

2 - مومن بودن »» یعنی شیعه دوازده امامی باشد

3 - ضابط بودن »» یعنی حافظه ای قوی داشته باشد که بتواند اخبار و احادیث را ضبط کند و آنها را منتقل کند

4 - عادل بودن

5 : مسلمان بودن

6: موثق بودن »» یعنی مورد اعتماد باشد

7: عاقل بودن

خبر واحد

خبر واحد خبری است که در آن احتمال کذب وجود دارد ( این خبر به حد توتر نرسیده است )

بیشتر احادیثی که اکنون در دست ما است ، خبر واحد ( حدیث واحد ) است و فقط چند تا حدیث متواتر داریم ( بهتر بگوییم: تعداد احادیث متواتر کم است )

* نمونه ای از خبر متواتر ( یعنی خبر که در آن احتمال کذب وجود ندارد ) : حدیث غدیر »» من کنت مولا فهذا علی مولا


انواع خبر واحد:

حدیث صحیح ، حدیث حسن ، حدیث موثق ، حدیث ضعیف


سوال:

آیا خبر واحد حجت است:

حدیث صحیح ، حدیث حسن ، حدیث موثق حجت هستند و خبر ضعیف حجت نیست

نکته: خبر ضعیف حجت نیست مگر این که مشهور باشد ( البته این نظر مشهور است و دکتر ابوالحسن محمدی هم این نظر را در کتابش قبول کرده است )

خبر واحد و خبر متواتر

 *خبر متواتر: خبری است که تعداد روات( روایت کنندگان) آن بسیار زیاد است و احتمال تبانی بین آنها وجود ندارد

*خبر واحد : خبری که متواتر نباشد( تعداد روات آن کم باشد)


 تواتر در اصطلاح یعنی یک خبر به دفعات بسیاری نقل گردد به طوری که نسبت به صحت و سقم این خبر اطمینان حاصل شود

 

*خبر متواتر لفظی:خبر متواتری است که تمام راویان آن خبر را به یک شکل و با یک لفظ بیان کرده اند

مانند : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : اِنَّمَا الاَعمَالُ بِالنِّیَّاتِ ( که این حدیث را راویان فقط با همین الفاظ بیان کرئه اند و به شکل دیگری تاکنون بیان نشده است)

 

*خبر متواتر معنوی : خبری است که راویان آن، ان را با الفاظ مختلفی بیان نموده اند ولی تمام اینم الفاظ یک معنا میدهند

مانند حدیث (لاضرر و لا ضرار) را راویان با الفاظ گوناگونی بیان نموده اند،مانند )لاضرر و لاضرار فی الاسلام( و یا (لا ضرر و لا ضرار علی مؤمن) که تمام اینها به یک معناست و فقط در شکل و ضاهر با هم تفاوت دارند

  

مثالی دیگر :

حدیثی از حضرت علی (ع) است که راویان آن را به چند شکل بیان کرده اند:

« القِناعةُ مالٌ لَايَنْفدُ - قناعت مالی است كه تمامى ندارد». 

« اَلْقَنَاعَهُ كَنْزٌ لَايَنْفدُ - قناعت گنجی است كه تمامى ندارد». 

 پس فرق متواتر لفظی و معنوی این است که، متواتر لفظی حدیثی است که تمام راویان آن را با یک لفظ بیان کرده اند ولی متواتر معنوی حدیثی است که راویان آن را با الفاظ متفاوت بیان کرده اند ولی تمام این احادیث که با الفاظ متفاوت روایت شده اند یک معنی میدهند

 

*متواتر اجمالی :

این نوع خبر، نه متواتر لفظی است ونه متواتر معنوی، بلکه از اوضاع و احوال فهمیده می شود . مانند شجاع بودن حضرت علی (ع) که این را از اوضاع و احوال فهمیده ایم و به صورت متواتر بیان شده است. 

تعريف خبر متواتر

خبر متواتر

هرگاه كسانى , كه به حسب عادت سازش آنها با هم ممكن نباشد , از امرى محسوس خبر دهند به طورى كه خبرايشان به خوى خود قطع آور باشد و در شنوندگان توليد يقين كند آن خبر را به نام متواتر مى خوانند .

گرچه برخى شماره پنج و برخى ديگر شماره هفت و برخى ديگر چهل و برخى ديگر سيصد و سيزده را براى محقق شدن تواتر معتبر شمرده اند ليكن اين گفته ها گزافه و خالى از اعتبار است زيرا آنچه براى تحقق تواتر , مناط مى باشد آنست كه قطع و يقين پديد آيد خواه شماره خبر دهندگان كم باشد يا بسيار چه ممكن است در موردى بر اثر خبر دادن عده اى كم , يقين به هم رسد و در موردى ديگر با اين كه كسانى بسيار خبر دهند آن يقين حاصل نشود .

ادامه نوشته

ظن خاص و ظن مطلق

 در يک تقسيم، ظن به خاص و مطلق تقسيم مي شود.

ظنّ خاص=> ظنون بخصوصي که دليل بر حجت بودن آن ها به دست ما رسيده (ظاهر الفاظ، قول لغوي، اجماع لغوي، اجماع منقول، خبر واحد)

ظنّ مطلق=> يعني تمام ظنون حجت هستند مگر ظنوني که دليل بر عدم حجيت آن ها به دست ما رسيده باشد

پس مي توان لين گونه نتيجه گرفت که:

در ظنّ خاص: هيچ ظنّي معتبر نيست مگر ظنوني دليلي بر حجت بودنشان در دست باشد

در ظنّ مطلق: همه ي ظنون حجت اند مگر ظنوني که به دليل عدم حجيت آن ها در دست باشد

مباحثي که ما در اين کتاب از آن بحث کرديم پيرامون ظنون خاص بود و به بحث در مورد ظنّ مطلق نيازي نداريم. زيرا بحث از ظنّ مطلق هنگامي نياز است که حجيت ظنّ خاص را نتوانيم ثابت کنيم (به عبارت ديگر زماني لازم است از ظنّ مطلق بحث کنيم که ظنون خاص- يعني ظنوني که دليل خاصي بر حجيت آن ها رسيده است- را نتوانيم معين و معرفي کنيم. ولي مي بينيم که ظنون خاص را معين کرده و بيان نموده ايم

خبر متواتر و خبر واحد

خبر متواتر و خبر واحد
خبر متواتر خبرى است كهافاده سكون نفس كند , به حيثيتى كه هيچ گونه شك و شبهه اى در نفس نباشد وجزم قاطع بياورد . مقصود از تواتر  آن است كه خبر از جانب دسته و گروهىنقل شود كه عادتا تواطى همه آنها بر كذب ممتنع باشد , يعنى ممتنع باشد كه همه روات خبر در زمانها و مكانهاى مختلف جمع گردند و متفق بر آن شوند كه خبرى را بدروغ بگويند و جعل كنند . در منطق قضايايى را متواترات  مى خوانند كهعقل , به واسطه قوه سامعه , آنها را تصديق مى كند و بر محتواى آن جزم و قطعپيدا مى كند مثل اينكه گفته مى شود پيامبر اسلام محمد بن عبدالله ( ص ) است و  قرآن بزرگترين معجزه جهان هستى است . در تواتر منطقى , امورى را شرط كرده و در حجيت آن دخالت داده اند , از جمله , أمرى كه تواتر نسبت به آن تحقق مى يابد بايد از محسوسات باشد نه از معقولات  و نيز اخبار و شهادات متعدد به يك شهادت منتهى نشود , و همچنين مفيد قطع و يقين باشد . بعضى أزأخباريان و بزرگان أهل حديث عدد شهادتهايى را كه بر پايه آن تواتر تحققمى يابد تعيين كرده , و بعضى آن را به چهل نفر تحديد كرده اند با اين استدلال كه عددى كه در بعضى از مذاهبعامه نماز جمعه با آن تحقق مى يابد چهل نفر است . بعضى ديگر عدد 313  را , كه عدد أصحاب بدر است , ملاك قرار داده و بعضى ديگر تعداد را با أعداد ديگر تحديد كرده اند . أما حق مطلب اين است كه تحديدات مذكور هيچ يك داراىمدرك فقهى و عقلايى نيستند . بنابراين , عدد معين دخالتى ندارد , بلكه عدد شهادت بايد به ميزانى باشد كه جزم و يقين بياورد سه نفر باشد يا ده نفر . در بعضى موارد نيز , شايد با صد نفر هم جزم و يقين پيدا نشود .
در رواياتى كه وسايط زياد دارد و طبقاتى در وسط هست لازم است كه در وسايط نيز تواتر باشد . مثلا . اگر محمد بن يعقوب كلينى ره در كافى  روايتى را از على بن ابراهيم و او از پدرش ابراهيم بن هاشم و وى از حماد و او از زراره نقل مى كند , در تمامى اين وسايط نيز بايد تواتر محفوظ باشد . بنابراين , اگر در يكى از طبقات تواتر نباشد , تواتر از ميان مى رود , زيرا نتيجه تابع أخس از مقدمات است و چنانچه يكى از مقدمات ضعيف و فاسد باشد , نتيجه هم ضعيف و فاسد مى شود .
ممكن است خبر متواتر نباشد و اكثرا چنين است كه خبر , خبر واحد است , لكن محفوف به قراينى است كه افاده علم مى كند . اگر مخبر يك شخص باشد ولى روايتش محفوف به قراينى باشد كه انسان به صدق آن علم پيدا كند و شك و شبهه اى پيش نيايد , اين خبر حجت است , زيرا علم مىآورد , و هر چيزى كه به علم برگردد به قطع برمى گردد و ما , در باب حجيت , هر أمرى را به علم برمى گردانيم : كل ما بالعرض لابد و أن ينتهى الى ما بالذات . پس , اگر روايتى كه بر حسب ظاهر بايد ظن بياورد به بركت قراينى كه اين روايات محفوف به آنها هستند علم بياورد , غايت حاصل مى گردد و حجيت براى آنها ذاتى مى شود ,يعنى ديگر نياز به جعل حجيت ندارند , چون حجيتشان انجعالى است . در واقع , اين سنخ أخبار را نبايد در زمره خبر واحد شمرد چون حكم روايات متواتر را دارند .

ادامه نوشته

حديث واحد

خبر واحد

هرگاه خبرى به سر حد تواتر نرسد خواه خبر دهنده آن يك تن باشد يا بيشتر در صورتى كه خبر دهندگان اصل بيش از سه تن باشند آن خبر واحد را بنام خبر مستفيض مى خوانند آن را خبر آحاد يا خبر واحد خوانند .

 

منبع: تقریرات اصول فقه دکتر شهابی . نویسنده : عباس فربد