قیاس ادنی
قیاس اولویت
قیاس اولویت ، یعنی علت در مفهوم ، از علت در منطوق قوی تر باشد
مثال اول :
جمله اصلي : خداوند آيه 23 سوره إسراء مي فرمايد: فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ- به پدر و مادر خود اُف که کمترين بي احترامي است نگوييد
منطوق: به پدر و مادرتان اَف نگوييد.
مفهوم: به پدر و مادرتان اَف نگوييد و به طريق اولي به آن ها الفاظ زشت تر هم نگوييد
مثال دوم :
جمله ي اصلي : در بيمارستان نوشته شده استعمال دخانيات ممنوع مي باشد
منطوق: استعمال دخانيات ممنوع است.
مفهوم: استعمال دخانيات ممنوع است و به طريق اولي استعمال مواد مخدر هم ممنوع است
پس وقتي در بيمارستان نوشته استعمال دخانيات ممنوع است مفهومش اين است که استعمال مواد مخدر هم ممنوع است
قياس مساوات :
قياس مساوات :
به اين مثال دقت کنيد:
شراب انگور حرام است چون مست گننده است حال ما حکم آبجو را نمي دانيم . اگر بگوييم چون آبجو هم حمست کننده است حرام استقياس کرده ايم.
در اين مثال سبب ( علت حکم) در اصل( شراب انگور) و فرع ( آبجو) در يک مرتبه و درجه است
پس هر گاه علت حکم در اصل و فرع در يک درجه باشد قياس ما از نوع مساوي(مساوات) است
قياس اولويت :
قياس اولويت :
قياسي است که در آن علت (علت حکم ) در فرع قوي تر از اصل است
مثال:اگر پدر به فرزند بگويد که سيگار نکش زيرا به بدنت ضرر ميرساند . حال اگر فرزند جکم استعمال مواد مخدر را نداند : اگر دقت کنيد در اينجا ، علت حکم ، ضرر رساندن به بدن انسان است که اين علت حکم در فرع قوي تر از اصل است
نتيجه :
سيگار نکش زيرا به بدنت ضرر ميرساند و مواد مخدر را که بيشتر به بدن ضرر مي زند به طريق اولي نکش
قياس ادني
قياس ادني قياسي است که در آن ، علت حکم در فرع ، کمتر و ضعيف تر از اصل است
مثلا اگر پذر به فرزندش بگويد ، دروغ نگو زيرا حرام است حال اگر فرزند حکم دروغ به صورت شوخي را نداند قياس مي کند و مي گويد دروغ شوخي هم حرام است
اگر دقت کنيد در اين مثال علت حکم ( حرمت ) در اصل( دروع به طور جدي) قوي تر و بيشتر از فرع ( دروغ به طور شوخي) است
قیاس اولویت ( مفهوم اولویت )
قياس مستنبط العله :
قياس مستنبط العله :
فرض کنيد دکتر به بيمار بگويد انار نخور .حال مريض ميخواهد تمشک بخورد ولي حکم انرا نميداند يعني نمي داند که ميتواند تمشک بخورد يا نخورد . دراينجا دکتر علت اين که مريض نبايد انار بخورد را نگفته ولي خود بيماز استنباط مي کن که چون انار ترش است نبايد بخورد . لذا ميگويد تمشک هم چون ترش است نبايد بخورد .
اگر دقت نماييد در اينجا، پزشک علت حکم را نگفته ولي خود بيمار علت حکم را استنباط مي کند
پس فرق قياس منصوص العله و قياس مستنبط العله از این نکته فهمیده می شود . در قياس منصوص العله علت حکم صريحا بيان شده ولي در مستنبط العله علت حکم صريحا بيان نشده
شرايط قياس :
شرايط قياس :
براي اين که بتوانيم قياس کنيم شرايطي لازم است که به مهمترين اينها اشاره مي کنيم:
طبق اين مثال : شراب انگور حرام است زيرا مست کننده است وحال حکم آبجو را که آن هم مست کننده است نمي دانيم
1 – حکمي که براي اصل وجود دارد ( حکم اصل) فقط مخصوص اصل نباشد و بتوان آن را براي ديگر موارد هم تسري داد( مثلا در مثال ما اگر شارع گفته بود اين حکم ( حرمت ) فقط مخصوص شراب انگور است ديگر نميشود آن را براي موارد ديگر مانند آبجو تسري داد)
2 – حکم اصل در ادله معتبر مانند قران و سنت بيان شده باشد و نه در منابع غير معتبر( در مثال ما مي بينيم که حکم اصل در ادله معتبر بيان شده است. مثلا :آيات 90 و 91 سوره مايده: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الأَنْصابُ وَ الأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ - اى كسانى كه ايمان آوردهايد شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند و از عمل شيطانند پس از آنها دورى گزينيد باشد كه رستگار شويد . همانا شيطان مىخواهد با شراب و قمار ميان شما دشمنى و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد پس آيا شما دست برمىداريد
قياس منصوص العله :
قياس منصوص العله :
قياسي که در آن، علت حکم صريحا بيان شده . مثلا اگر بگو يند شراب انگور حرام است زيرا مست کننده است . حال اگر فرد حکم آبجو را نداند و قياس کند، در اين جا مي گوييم که او قياس منصوص العله کرئه است زيرا علت حکم صريحا بيان شده( يعني صريحا گفته :چون مست کننده است)
مثال دوم : اگر دکتر به بيمار بگويد که انار نخور زيرا ترش است . حال اگر بيمار حکم پرتقال را نداند ، قياس مي کند و مي گويد چون پرتقال ترش است نبايد بخورم. اگر دقت کنيد علت حکم( سبب) در اينجا صريحا ذکر شده ( ترش بودن= علت حکم