واجب عینی و كفایی

الف) واجب عینی

واجب عینی، عملی است که همه باید انجام دهند و اگر برخی انجام دهند از بقیه ساقط نمی شود

در قانون مدنی ایران، ماده 5 ، واجب عینی است : كليه سكنه ايران اعم از اتباع داخله و خارجه مطيع قوانين ايران خواهند بود

ب) واجب كفایی عملی است که اگر برخی انجام دهند تکلیف از دیگران بر داشته می شود

مثال آن در قانون، اصل 8 قانون اساسی است : در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف‌و نهی از منکر وظیفه‌ای است همگانی و متقابل برعهده مردم نسبت‌به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت‌. شرایط وحدود و کیفیت آن را قانون معین می‌کند. «و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»

امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است و نباید فکر کنید که اگر نوشته وظیفه‌ای است همگانی، این یک واجب عیتی است

آيا امر بر واجب تعيينى دلالت مى كند يا واجب تخييرى ؟

 آيا امر بر واجب تعيينى دلالت مى كند يا واجب تخييرى ؟

واجب تعيينى آن است كه متعلق دستور يك مورد معين است . مثلا گفته مى شود: اين كتاب را به حسن بده ، شنونده مكلف است كتاب را فقط به حسن برساند . و اين واجب تعيينى است .

ولى گاهى ممكن است متعلق دستور مورد مشخص نباشد , شنونده و مكلف مخير باشد بنا به ميل خود امر را اطاعت كند . مثلا اگر گفته شود : مى توانى كتاب را به حسن يا به حسين بدهى ، شنونده مخير خواهد بود كتاب را به هر يك بدهد و از اين حيث قابل مؤاخذه نيست , اين را مى گويند واجب تخييرى .

حال با شناختن اين دو نوع واجب , مى خواهيم ببينيم اگر امرى صادر شد كه رساننده هيچ يك از انواع به نحو مشخص نبود , آنگاه بر كداميك دلالت خواهد داشت ؟

بسيارى از علماى معاصر مى گويند كه اطلاق صيغه امر , دلالت بر وجوب تعينى دارد . زيرا كه اطلاق , ظهور در آن دارد كه انجام عمل به نحو ( الف ) , مسقط تكليف است و براى اينكه انجام عمل بصورت ( ب ) نيز همانند الف مسقط تكليف باشد , محتاج به بيان زائدى است .

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

واجب تعبدی و واجب توصلی

در بعضى موارد غرض شارع و آمر , تحقق مطلوب يا وصول به مقصود است . يعنى تأكيد بر نفس انجام تكليف يا مدلول امر مى باشد . مثلا وقتى بدن يا لباس انسان در تماس با نجاست آلوده مى شود , حكم شارع اين است كه به هر صورت ممكن , اين نجاست از بين برود . از بين بردن نجاست گاهى با عمد و اراده , بوسيله شستن يا با استفاده از وسايل ديگر صورت مى گيرد ولى اگر به طريق ديگرى هم ممكن باشد , كافى است . مثلا اگر كسى كنار دريا خوابيده و دست آلوده به نجاستش بدون اينكه اراده بكند بر اثر تماس با موج دريا پاك شود , براى تحقق منظور و مطلوب شارع يعنى رفع نجاست كافى است , اينگونه واجب , توصلى ناميده مى شود .

نوع ديگر از واجبات , تعبدى است اين نوع واجبات در واقع نوعى عبادت است , و بايد به شكل و شيوه مقرر صورت گيرد . يعنى نحوه انجام واجب هم موضوعيت دارد . در اين نوع واجب صرف وصول به مقصود , از هر طريق , مراد نيست . مثلا روز گرفتن واجب است و بايد با نيت و قصد خاص همراه باشد , و مكلف در يك محدوده زمانى مشخص از خوردن و آشاميدن خوددارى كند . حال اگر شخصى چيزى براى خوردن پيدا نكند , يا فراموش كند و در همان محدوده زمانى تشنه و گرسنه بماند , اين عمل از مصاديق روزه نيست و قبول نمى شود . زيرا روزه از واجبات تعبدى است و بايد با قصد , نيست و ترتيب خاص صورت گيرد , تا تكليف مكلف به اجرا در آمده باشد .


منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

واجب کفایی ( واجب کفایی در اصول فقه )

واجب کفایی آن عمل واجبی است که اگر برخی آن را انجام دهند، انجام آن عمل بر بقیه لازم نیست

واجب عینی ( واجب عینی در اصول فقه )

واجب عینی آن است که انجامش بر تک تک افرد واجب است ( مانند نماز ) و این گونه نیست که اگر برخی آن را انجام دهند تکلیف از بقیه برداشته می شود

آيا امر بر واجب عينى دلالت مى كند يا واجب كفايى ؟

آيا امر بر واجب عينى دلالت مى كند يا واجب كفايى ؟

واجب عينى آن است كه به نحو جداگانه بر فرد فرد افراد تحت حكم شامل شود . مثلا خواندن نماز , واجب عينى است و آحاد مكلفين موظف به انجام آن هستند .

واجب كفائى آن است كه هر گاه عده اى بر آن قيام و اقدام كنند ( من به الكفايه ) باشند , تكليف از بقيه ساقط مى شود . مثل جهاد كه هر چند بر همه واجب است , ولى اگر گروهى به جهاد رفتند و كافى بود , تكليف از بقيه ساقط مى شود .

حال بحث اين است كه اگر امرى صادر شد و ندانستيم دلالت بر واجب عينى مى كند يا كفائى , تكليف چيست ؟ در اينجا مى گويند اين دو واجب از يك جهت وجه مشترك دارند و آن نفس شمول وجوب است , واجب كفائى يك قيد زايد دارد , و آن اين است كه اگر عده كافى آنرا ايفاء كردند , تكليف از بقيه ساقط مى شود . بنابراين بايد گفت اصل , عدم قيد زايد است . يعنى واجب عينى مدلول امر است و قيد زايد مانند واجب كفائى ندارد .

 

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

واجب عینی و واجب کفایی

واجب عينى آن است كه به نحو جداگانه بر فرد فرد افراد تحت حكم شامل شود . مثلا خواندن نماز , واجب عينى است و آحاد مكلفين موظف به انجام آن هستند .

واجب كفائى آن است كه هر گاه عده اى بر آن قيام و اقدام كنند ( من به الكفايه ) باشند , تكليف از بقيه ساقط مى شود . مثل جهاد كه هر چند بر همه واجب است , ولى اگر گروهى به جهاد رفتند و كافى بود , تكليف از بقيه ساقط مى شود .

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

واجب تعیینی و واجب تخییری در اصول فقه

واجب تعيينى آن است كه متعلق دستور يك مورد معين است . مثلا گفته مى شود: اين كتاب را به حسن بده ، شنونده مكلف است كتاب را فقط به حسن برساند . و اين واجب تعيينى است .

ولى گاهى ممكن است متعلق دستور مورد مشخص نباشد , شنونده و مكلف مخير باشد بنا به ميل خود امر را اطاعت كند . مثلا اگر گفته شود : مى توانى كتاب را به حسن يا به حسين بدهى ، شنونده مخير خواهد بود كتاب را به هر يك بدهد و از اين حيث قابل مؤاخذه نيست , اين را مى گويند واجب تخييرى

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد