حقیقت عرفیه

حقیقت عرفیه

به لفظی که نزد عرف برای معنایی خاص وضع شده باشد حقیقت عرفی میگویند، مانند الفاظ علوم و صنایع که در عرف خود اصطلاحات متناسب با حرفه خود را به کار می برند. مانند ریاضی دانان و پزشکان

احتیاط شرعی

احتیاط شرعی
احتیاط شرعی عبارت است از حکم شارع به لزوم انجام همه محتملات تکلیف یا اجتناب از همه آن‌ها در موارد امکان احتیاط هنگام شک و عدم دستیابی به واقع.

طریقه نقل اجماع

طریقه نقل اجماع
این طریقه شایع‌تر و آسانتر است و چنین است که مجتهدی که در صدد بررسی مسئله یا مسائلی است؛ به وجود اجماع به وسیله علمای دیگر که موثق و عادل باشند مطلع شود و آن را برای دیگران نقل می کند. چنین اجماعی را اجماع منقول گویند.

چرا در قرآن کریم ناسخ و منسوخ داریم؟

چرا در قرآن کریم ناسخ و منسوخ داریم؟
چرا در قرآن کریم ناسخ و منسوخ داریم؟ آیا نعوذ بالله خداوند متعال چیزی گفته که بعداً متوجه اشتباه خود شده و آن را نسخ و باطل کرده است؟ مگر خداوند متعال نمی‌دانسته که این را نباید بگوید که دوباره منسوخ می‌شود؟
در قرآن ناسخ و منسوخ وجود دارد؛ ولی علتش این نیست که والعیاذ بالله خداوند نمی‌دانسته و اول یک آیه‌ای را نازل نموده و سپس که متوجه اشتباه خود شده؛ آن را برداشته و آیه دیگری را نازل نموده است. بلکه حکمت و علتش این است که گاهی انسانها و جامعه تحمّل یک حکم سنگین را ندارند و تا زمانی که به حد تحمّل آن برسند، حکمی مناسب و موقّت به آنها داده می‌شود و سپس که به آن مرحله مطلوب رسیدند؛ آن حکم موقّت قبلی برداشته و حکم دیگری که مناسب الحال آنها است برای آنها داده می‌شود.
به عنوان مثال اگر قرآن در همان ابتدا به عرب‌هایی که محبت و دوستی با شراب در گوشت و خون آنها عجین شده بود دستور می‌داد که شراب در همه حالات حرام است؛ کسی به این دستور اسلامی عمل نمی‌کرد، چون انسانهای آن زمان هنوز به مرحله پذیرش این حکم نرسیده بودند، لذا اسلام آرام آرام و مرحله به مرحله با نزول آیات متعدد این حکم را به سوی ممنوعت سوق داد و در ابتدا اعلام نمود که شرابخواری در حال نماز حرام است؛ تا اینکه در آخر و زمانی که جامعه و انسانهای موجود در آن زمان، به مرحله ایده آل و پذیرش حکم رسیدند، آیه نازل شده و به‌طور قطعی بیان نمود که شراب‌خواری در همه حالات حرام است.
پس در حقیقت خداوند متعال از اول می‌دانسته که این حکمِ منسوخ، موقّت است و بعداً حکم جدیدی به نام ناسخ خواهد آمد و آن حکم قبلی را از بین خواهد برد و منسوخ خواهد کرد و در حقیقت این ما انسانها بودیم که از این جریان خبر نداشتیم و فکر می‌کردیم که شاید این حکم همیشگی است؛ ولی بعد‌ها معلوم شد که در اشتباه بوده‌ایم و این حکم موقّت بوده است.

اجماع محصل

اجماع محصل:
مقصود از اجماع محصل، اجماعی است که خود فقیه آن اجماع را با تتبع و تفحص میان اقوال اهل فتوی (مفتیان) تحصیل نمای

قیاس مستنبط العلّة

قیاس مستنبط العلّة: که در آن فقیه با ظنّ و گمان خویش، علت را به دست مى‌آورد و حکم را از موضوعى به موضوع دیگر سرایت مى‌دهد. به موضوع نخست «اصل» یا «مقیس علیه» مى‌گویند که حکم در آن مسلّم و مفروض است و به موضوع دوم «فرع» یا «مقیس» می­گویند؛ زیرا حکمى ندارد و به گمان اشتراک آن در حکمِ اصل، حکم برایش ثابت مى‌گردد

وضع تعیینی

وضع تعیینی
وضع تعيينى، حالتی است كه فرد يا افرادى مشخص، لفظی را برای معنایی قرار می‌دهند.
مثال اول: ‌ماده 183 قانون تجارت : شركت نسبي شركتي است كه براي امور تجارتي تحت اسم مخصوصي بين دو يا چند نفر تشكيل و مسئوليت هر يك از شركاء به‌نسبت سرمايه‌اي است كه در شركت گذاشته‌اند.
* در این مثال، شخص معینی که همان مقنن است، لفظ شرکت نسبی را برای شركتي كه براي امور تجارتي تحت اسم مخصوصي بين دو يا چند نفر تشكيل و مسئوليت هر يك از شركاء به‌نسبت سرمايه‌اي است كه در شركت گذاشته‌اند؛ قرار داده است.
مثال دوم: اسم‌هایی كه پدران براي فرزندانشان انتخاب می‌کنند از مصادیق بارز وضع تعیینی‌اند.

حكم اولى

حكم اولى
احكامى كه شارع مقدس با توجه به مصالح و مفاسد واقعى و در حالت عادی، یعنى بدون در نظر گرفتن حالات استثنائی (اضطرار و حرج)، براى مكلفين مقرر فرموده، حكم واقعى اولى ناميده مى‌شود.
مانند وجوب نماز و روزه و پرداخت نفقه زوجه و يا حرمت قتل عمد و خوردن شراب.

صحت حمل و عدم صحت سلب

صحت حمل و عدم صحت سلب
عدم صحت سلب معنای از لفظي علامت حقيقت بودن آن است.
مثلاً ما هم به محاکم اداري دادگاه می‌گوییم و هم به محاکم دادگستری. حال این که؛ سلب کردن دادگاه از محاکم اداري صحيح است و می‌توان گفت محاکم اداري دادگاه نیستند؛ لذا به علت صحت سلب، می‌گوییم استعمال لفظ دادگاه برای محاکم اداري مجاز است (صحت سلب = علامت مجاز). در حالي كه سلب لفظ دادگاه از محاکم دادگستري صحيح نيست و نمی‌توان گفت محاکم دادگستری، دادگاه نیستند، پس استعمال لفظ دادگاه در مورد محاكم دادگستري حقيقت است (عدم صحت سلب = علامت حقیقت).

عام اَفرادی

عام اَفرادی (به فتح همزه)
عام افرادی و یا استغراقی آن است که حکمی که به آن تعلق گرفته به هر یک از افرادش مستقلاً تعلق گیرد و در حقیقت به شما افراد آن حکم وجود دارد
منبع : ابوالحسن محمدی ؛ مبانی استنباط حقوق اسلامی