روش های پی بردن به وجود اجماع - تحصيل اجماع و نقل اجماع -

روش های پی بردن به وجود اجماع

الف – روش تحصیل اجماع

اجماع محصل در اصول فقه عبارت است از این که یک فقیه خودش در ارا و نظرات دیگر فقها به بررسی و تحقیق بپردازد و متوجه شود که انها در مورد مسئله ای با یکیدیگر اجماع کرده اند

در مقابل اجماع محصل نوع دیگری از اجماع وجود دارد که به آن اجماع منقول می گوییم

 

 ب – روش نقل اجماع

اجماع منقول یعنی این که یک مجتهد که در صدد یافتن مسئله ای می باشد در راه تحصیل اجماع متوجه این گردد که فقیه دیگری اجماعی را از دیگر علما به دست آورده و این فقیه وجود این اجماع را از آن فقیه نقل می کند

مثال هایی برای اجماع

نمونه هایی از اجماع علماء:

1 - اجماع بر لزوم صیغه در عقود

2 - اجماع بر لزوم تنجیز در عقود

3 - اجماع بر عدم لزوم مالکیت حاصل از معاطات


منبع: دکتر ابوالحسن محمدی - مبانی استنباط حقوق اسلامی - ص186

اجماع محصل

اجماع محصل

اجماع محصل در اصول فقه عبارت است از این که یک فقیه خودش در آرا و نظرات دیگر فقها به بررسی و تحقیق بپردازد و متوجه شود که آنها در مورد مسئله ای با یکیدیگر اجماع کرده اند

در مقابل اجماع محصل نوع دیگری از اجماع وجود دارد که به آن اجماع منقول می گوییم

اجماع مستند ( اجماع مدرکی یا اجماع مستند در اصول فقه )

اجماع مستند :

علماى اماميه از آنجا كه براى اجماع فقط نقش كاشفيت از سنت معصوم قائل اند و آن را منبعى مستقل بشمار نمىآورند لذا در صورتى كه در مورد اجماع به دليلى لفظى برخورد كنند يعنى اجماع را ولو محتملا مستند به دلائل لفظى ببينند آن را رد نموده و حجت نمى دانند . اينگونه اجماع در اصطلاح به اجماع مستند معروف بوده و ارزشى ندارد . دليل اين امر روشن است زيرا همان گونه كه گفته شد اتفاق نظر علما از نظر شيعه بخودى خود مصداق اجماع نيست , مگر اينكه قطعا كاشف از سنت معصوم باشد . ولى بايد در نظر داشت هرگاه نظرى مستند به دلائل لفظى باشد و مورد اتفاق علما نيز قرار گيرد بدون اينكه كاشف از سنت معصوم باشد , گرچه بعنوان اجماع پذيرفته نيست و علماى ازمنه ديگر الزامى به تبعيت از آن ندارند ولى چنانچه مستند و مبانى آن نظر محكم و مستدل باشد مى تواند فى نفسه موضوع فتاوى مجتهدين ديگر واقع شود . بديهى است چنانچه علماى ديگر با مبانى استدلالى اين نظر موافق نباشند و آن را بلحاظ ضعف سند مردود دانسته و يا بگونه اى ديگر تفسير نمايند , اين اتفاق نظر براى آنان دليليتى نداشته و حق دارند مطابق نظر خود فتوا دهند .

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

اجماع مركب ( اجماع مرکب در اصول فقه )

اجماع مركب :

منظور اين است كه گروهى از فقهاء مثلا به حرمت چيزى نظر بدهند و سايرين به كراهت آن معتقد باشند , كه از تركيب دو نظر چنين استنتاج مى گردد كه آن امر واجب يا مستحب نيست .

اين نوع اجماع در كتب فقهى اماميه بكرات مورد استناد و استفاده قرار گرفته است .

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

اجماع سكوتى ( اجماع سکوتی در اصول فقه )

اجماع سكوتى :

منظور اين است كه فتوائى توسط فقيه يا فقهايى صادر گردد و سپس آن فتوى در ميان فقهاى عصر منتشر شود و مدتى بگذرد و هيچكس با آن مخالفت نكند .

اين گونه اجماع از نظر فقهاى اماميه فاقد ارزش است زيرا به شخص ساكت نمى توان نظرى را منتسب نمود . البته علماى اهل سنت بعضا آن را تأييد و گروهى نيز رد كرده اند . در كشف الاسرار آمده است : اجماع سكوتى نزد اكثر اصحاب مقطوع است (  كشف الاسرارج 3 ص 228  )

ولى غزالى مى گويد : نظر مورد اختيار اين است كه اجماع سكوتى نه اجماع است و نه حجت و نه دليل  ( المستصفى مبحث اجماع . )

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

اجماع منقول ( اجماع منقول در اصول فقه )

اجماع منقول:

منظور اجماعى است كه شخص تحصيل كننده آن را براى ديگران نقل نموده باشد . در مورد حجيت آن بعدا بحث خواهيم كرد .

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

اجماع محصل ( اجماع محصل در اصول فقه )

اجماع محصل :

منظور اجماعى است كه فقيه در آن مباشرتا به تتبع اقوال فقها و علماء مبادرت ورزيده و به يكى از طريق ذكر شده فوق به راى معصوم نائل گردد 

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

اقسام اجماع:

1 – محصل

2 – منقول ( واحد – متواتر)

 اجماع محصل : اجماعی است که فرد از طریق مطالعه و بررسی آرای مجتهدان به دست می آورد . یعنی فرد آرا و نظرات مجتهدان را بررسی می کند و متوجه می شود که با هم در مسیله ای اتفاق نظر دارند

  اجماع منقول: اگر شخصی خودش از طریق مطالعه و بررسی آرا  و نظرات مجتهدان به اجماع آنها پی نیرد، بلکه از قول مجتهدی که اجماع محصلس را به دست آورده نقل وجود اجماع معینی را کند ، به این اجماع محصل که اکنون توسط فرد نقل می شود، اجماع کنقول می گوییم

 پس در اجماع محصل، یک نفر وجود دارد ،یعنی فردی که در آرا و نظرات مجتهدان مطالعه و جستو جو می کند که به این فرد ،تحصیل کننده اجماع می گویم

 

در اجماع منقول دو نفر وجود دارند , نفر اول تحصیل کننده اجماع و نفر دوم کسی است که نقل از وجود اجماعی ( اجماع تحصیل شده توسط تحصیل کننده اجماع) می کند که به این فرد نقل کننده اجماع می گوییم

 

 نتیجه : فرق اجماع محصل و منتقول در این است که :در اجماع محصل، تحصیل کننده اجماع خودش شخصا و به طور مستقیم آرا و نظرات مجتهدین را بررسی می کند و از وجود اجماع خبر می دهد

 

 در اجماع منقول، نقل کننده اجماع خودش شخصا به طور مستقیم آرا و نظرات مجتهدین را بررسی نمی کند، بلکه از وجود اجماعی که توسط دیگری تحصیل شده است خبر می دهد

 

اجماع منقول 2 قسم است :

1 - اجماع منقول متواتر : یعنی احماع منقولی که تعداد نقل کنندگان آن زیاد است و به حد تواتر رسیده است و به حد تواتر رسیده است

 2 – اجماع منقول واحد:  یعنی احماع منقولی که تعداد نقل کنندگان آن کم است و به حد تواتر رسیده است و به حد تواتر نرسیده است

   حجیت انواع اجماع :

 1 – محصل   ................... حجت است

2 – منقول  

واحد   ............................ حجت است

 متواتر  .......................... حجت است

 

 

اجماع حدسی

در مطالب قبل، اجماع را به منقول و محصل تقسيم کرديم 

اکنون مي گوييم :

اجماع محصل: دليل قطعي است و حجت است

اجماع منقول: دليل ظني و حجت است

 

*يادآوري:

اجماع زماني حجت است که :

اتفاق نظر در مورد آن وجود داشته باشد

اتفاق نظر مجتهدين باشد

اين اتفاق نظر کاشف از قول معصوم ( سنّت ) باشد

اين اتفاق نظر در مورد امري از امور دين باشد نه امور عقلي

اجماع ِبه صورت حدسي، کاشف از قول معصوم باشد


توضیحی در مورد اجماع حدسی: 

توضيح اين که زير دستان مطيع رئيس خود هستند و از او تبعيت مي کنند فقها و مجتهدين هم مطيع سنِّت و امام معصوم (ع) هستند.

پس نتيجه مي گيريم که وقتي مجتهدين اسلام که داراي بالاترين درجه ي تقوا هستند در مورد مساله اي نظري داشته باشند ( اجماع داشته باشند )، حدس مي زنيم که اين نظر (اجماع)، همان نظر امام معصوم وسنّت است