مخصص منفصل لفظى

مخصص منفصل لفظى :

هر دلیل لفظى که دائره عام را مضیق نماید و با فاصله صادر گردد، آن را مخصص منفصل لفظى مى نامند. مانند آنکه یک بار بگوید: همه دانشمندان را احترام کن، و در عبارت دیگر بگوید: دانشمندان فاسق قابل احترام نیستند. این جمله دائره شمول جمله قبل را ضیق مى نماید و لزوم احترام را به دانشمندان عادل اختصاص مى دهد.

استصحاب حكمي

استصحاب حكمي
استصحاب حكمي این است كه مورد استصحاب حكم وضعي يا حكم تكليفي باشد.
به عنوان مثال ماده 872 قانون مدني می‌گوید «اموال غايب مفقودالاثر تقسيم نمی‌شود مگر بعد از ثبوت فوت او يا انقضاي مدتي كه عادتاً چنين شخصي زنده نمی‌ماند» در این حكم جواز تقسيم اموال غايب مفقودالاثر با استصحاب موضوعي حيات مفقودالاثر منتفي شده است.

اقسام وضع به اعتبار شمول الفاظ و معانی آن ها

- اقسام وضع به اعتبار شمول الفاظ و معانی آن ها:
الف- وضع خاص و موضوع له خاص: واضع در هنگام وضع، یک معنای جزئی را تصور نموده، سپس لفظ را برای همان معنای جزئی قرار می دهد، مانند: وضع اعلام شخصی هم چون زید، حسن، علی و…. اصولیون در امکان و تحقق این نوع وضع، اختلافی ندارند.
ب- وضع خاص و موضوع له عام: واضع، هنگام وضع، یک معنای جزئی را تصور نموده، سپس لفظ را برای کلی آن جزئی وضع میکند؛
برای مثال، وجود خارجی زید، و سپس لفظ زید را تصور نموده و آن را برای انسان وضع میکند. مشهور اصولیون، چنین وضعی را محال
میدانند.
ج- وضع عام و موضوع له خاص: واضع در هنگام وضع، یک معنای کلی را تصور مینماید، ولی لفظ را برای مصادیق آن معنای کلّی وضع می کند، نه خود معنای کلی  در این جا " موضوع له " به وجهه تصور شده است  و به بیان دیگر، هرگاه معنای تصور شده، کلی باشد، اما
لفظ در برابر آن نباشد، بلکه در برابر افراد و مصادیق آن قرار داده شود، در آن صورت، وضع عام و موضوع له خاص است، مثل: وضع اسمای اشاره، زیرا واضع، عنوان کلی مفرد مذکر را در نظر میگیرد، آن گاه لفظ " هذا " را برای هر فردی که مصداق آن باشد وضع میکند.
د- وضع عام و موضوع له عام: واضع هنگام وضع، یک معنای کلی را تصور نموده و لفظ را هم برای همان معنای کلی وضع میکند نه برای مصادیق آن، مانند: وضع اسمای اجناس )انسان( ، که واضع، در ابتدا معنای کلی حیوان ناطق را تصور نموده و لفظ انسان را بر آن قرار
می دهد، زیرا وقتی گفته شود انسان، مقصود فرد خاصی از بشر نیست، بلکه این لفظ بر کلیه افراد انسان دلالت میکند. به بیان دیگر، هر گاه هم معنای تصور شده کلی و هم لفظ دلالت کننده بر آن کلی باشد، وضع عام و موضوع له نیز عام است. در امکان و تحقق این نوع وضع، اختلافی میان اصولیون نیست.

رابطه عرف و قانون

رابطه عرف و قانون
به‌طور کلی فرق عرف با قانون در این است که اولاً واضع عرف اجتماع می‌باشد و در واقع آن را واضع معین و مشخصی نیست. ثانیاً مانند قانون، مدون نمی‌باشد.
هرچند در قانون به طور آشکار و ویژه از عرف ذکری به‌میان نمی‌آید اما به نحوی مورد حمایت و ملاک عمل قرار داده شده و ضمانت اجرایی برای آن تعیین می‌شود. اساس بیشتر قوانین، عرف بوده و به‌ویژه بخش اعظم قوانین آنگلوساکسون را عرف تشکیل می‌دهد. در فقه اسلام در تعیین موضوع معاملات و احکام، عرف معتبر است.
علمای حقوق معمولاً عرف را در کنار قانون، رویه قضایی و دکترین حقوقی یکی از منابع حقوق محسوب می‌کنند. با این حال در نظام‌های پیشرفته حقوق داخلی معمولاً از استناد به عرف خودداری شده و آن را عنصری مزاحم و نسبتاً بی‌اهمیت شمرده می‌شود، اما در عرصه بین‌المللی، حداقل تاکنون، عرف یک منبع پویا بوده و نقش برجسته‌ای در تدوین و شکل‌گیری حقوق بین‌الملل ایفا کرده‌است.
در فقه اسلامی هرچند عرف در ردیف منابع چهارگانه حقوق اسلامی ذکر نشده اما مطالعه آثار فقها نشان می‌دهد که عرف را هم مثل کتاب و سنت از ادله و منابع استنباط احکام به شمار می‌روند. دلیل ذکر نشدن عرف به طور جداگانه شاید به این دلیل باشد که آن را بخشی از سنت می‌دانند چراکه تقریر پیامبر (معصوم از نظر شیعیان) هم سنت محسوب شده و عرف‌های نیک از طریق تقریر تایید شده‌اند. شاید هم با توجه به آیه «خذ العفو و أمر بالعرف» آن را بخشی از کتاب محسوب کرده باشند.

زمان برگزاری آزمون وکالت 92

 رییس اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران (اسکودا) از برگزاری آزمون وکالت سال 92 در اول آذر ماه سال جاری خبر داد.

علی مندنی‌پور در گفت‌وگو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اظهار کرد: در پیش‌نویس قراردادی که با سازمان سنجش منعقد شد، به تصویب رسید که جمعه - یکم آذر ماه - آزمون وکالت برگزار شود.

وی تصریح کرد: آگهی زمان برگزاری آزمون وکالت، دوم شهریورماه بر روی سایت اتحادیه و نیز سازمان سنجش منتشر می‌شود و طبق استانداردهایی که در قرارداد با سازمان سنجش منعقد کردیم، یکم تا دهم مهر ماه را به عنوان زمان ثبت‌نام در آزمون وکالت در نظر گرفته‌ایم.

مندنی‌پور با یادآوری این که آزمون وکالت امسال یک مرحله‌ای برگزار می‌شود، گفت: سئوالات امتحانی آزمون وکالت از دروس حقوق مدنی، آیین دادرسی مدنی، حقوق تجارت، حقوق جزا، حقوق آیین‌ دادرسی کیفری و اصول فقه است.

قیاس

قیاس
قیاس در لغت به معنای اندازه گرفتن یا سنجیدن چیزی است با چیز دیگر.
قیاس در اصطلاح علم اصول فقه یعنی هر گاه دو مسئله داشته باشیم؛ و ما حکم یکی از این دو مسئله را بدانیم (مسئله اول) و حکم مسئله دیگر را ندانیم (مسئله دوم)؛ آن گاه به علت شباهتی که بین این دو مسئله وجود دارد، حکم مسئله اول را به مسئله دوم سرایت دهیم.
مثلاً شارع می‌گوید شراب انگور حرام است چون که مست کننده است (مسئله اول).
حال ما حکم شراب خرما را ندانیم (مسئله دوم). اکنون ما به علت شباهتی که بین این دو (یعنی شراب انگور و شراب خرما) وجود دارد (یعنی این که هر دوی آنها مست کننده هستند)؛ حکم مسئله اول (یعنی شراب انگور) را به مسئله دوم (یعنی شراب خرما) سرایت دهیم و در نتیجه می‌گوییم: شراب خرما هم مانند شراب انگور حرام است.

فرق اجماع بنا بر عقیده علمای سنی و شیعه

فرق اجماع بنا بر عقیده علمای سنی و شیعه
فرق عمده اجماع در این دو مکتب این است که بنا به عقیده سُنیان، حجیت اجماع به‌واسطه خود آن است و دلیلشان این است که پیغمبر اسلام فرموده: ملّتِ اسلام به‌خطا و بر باطل اتفاق نمیکنند؛ یعنی نمیتوان قبول کرد که مسئله‌ای را که دانشمندان متفقاً بر آن همعقیدهاند اشتباه و خطا باشد.
در حالیکه شیعیان میگویند: اجماع بدان جهت حُجت است که کاشف از رای معصوم است و فقط در اینصورت حجت است؛ پس حُجیت اجماع در این مذهب به‌واسطه خود آن نیست؛ بلکه به‌واسطه کاشف بودن از رای و نظر معصوم است.

تعریف اجماع از قول علمای اهل سنت

تعریف اجماع از قول علمای اهل سنت
غزالی در کتاب مستصفی مینویسد: اجماع عبارت است از اتفاق اُمت محمد بر اَمری از اُمور دینی؛ و توضیح میدهد که منظور از اُمت، مجتهدِ صاحبِ فتوی است؛ و اتفاق همه مردم حتی عوام و یا علمای سایر رشته های علمی منظور نیست؛ به عبارت دیگر؛ از نظر غزالی اتفاق کسانی که در مسائل دینی صاحبنظر هستند برای تحقق اجماع لازم است و آنها که در این رشته تخصصی ندارند یا اصلاً بی اطلاعند، نظراتشان نمیتواند در تحقق و عدم تحقق اجماع موثر باشد.

* عناصر این تعریف به شرح زیر است:
1ـ اتفاق.
2ـ اتفاق صاحب¬نظران مسائل دینی یعنی علمای دین و فقهاء.
3ـ اتفاق فقهای اسلامی نه مذاهب دیگر.
4ـ اتفاق بر مسئله¬ای از مسائل دینی نه بر مسائل دیگر.

ادلّۀ اربعه

ادلّۀ اربعه:
ادلّۀ اربعه یعنی دلیل هاى چهارگانه بر احکام شرعى. ادلّۀ اربعه عبارتند از: کتاب، سنّت، اجماع و عقل.

عام و خاص

عموم؛ سريان و شمول مفهوم است بر كلية اموري كه مفهوم مورد نظر صلاحيت اشتمال بر آنها را دارد . در مقابل ، خاص آن است كه شمول و سريان ندارد بلکه بر بعضي از افراد موضوع خود دلالت دارد.