منطوق و مفهوم‌

منطوق و مفهوم‌

منطوق در لغت،يعنى آنچه بدان نطق شده و در اصطلاح،عبارت است از معنايى كه به‌طور مستقيم از يك‌عبارت به ذهن مى‌رسد و در جمله ذكر شده است.

مفهوم به معنايى گفته‌مى‌شود كه در جمله بدان تصريح‌نشده،ولى از آن فهميده مى‌شود و لازمه معناى اصلى‌جمله است.

نواهي

شيوه‌هاى بيان نهى‌

نهى ممكن است با الفاظ گوناگون بيان شود.مهم‌ترين شيوه‌هاى بيان نهى در زبان فارسى به ‌قرار زير است:

 ١ .به‌صورت فعل نهى(دوم شخص مفرد يا جمع)

مانند اين شعر: مرو راهى كه پايت را ببندندمكن كارى كه هشياران بخندنداز اين شيوه معمولا در قوانين استفاده نمى‌شود چون قوانين معمولا به‌صورت كلى و به صيغه‌غايب نوشته مى‌شود ولى در دستورالعملها و فرمانهاى ادارى و غيرادارى مرسوم است.
 ٢ .به‌صورت جملات خبرى منفى و با استفاده از كلماتى چون:نبايد،نمى‌تواند،جايزنيست،حق ندارد و...؛مانند:
-اصل  ١٠۵  ق.ا.:«تصميمات شوراها نبايد مخالف موازين اسلام و قوانين كشور باشد».
-اصل  ٣٨  ق.ا.:«...اجبار شخص به شهادت،اقرار،يا سوگند،مجاز نيست...».
-ماده  ٩٧  ق.م.ا.:«حد را نمى‌شود در سرزمين دشمنان اسلام جارى كرد».
-اصل  ٣٢  ق.ا.:«هيچ‌كس را نمى‌توان دستگير كرد،مگر به حكم و ترتيبى كه قانون‌معين مى‌كند...».
-ماده  ١٣٠  ق.م.:«كسى حق ندارد خانهء خود را به فضاى خانهء همسايه بدون اذن اوخروجى بدهد...».
 ٣ .به‌صورت جمله مثبت و با عبارت«ممنوع است»يا«حرام است»؛مانند ماده  ٧٩ قانون كار:«به كار گماردن افراد كمتر از  ١۵  سال تمام ممنوع است».همين‌طور اصول  ٢٣ ، ٢۵ ، ٣٨  و  ٣٩  ق.ا.

حجيت اصل برائت از ديد قران

حجيت برائت از ديد قران

در آیه ی 15 سوره اسراء آمده است : «  ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا"   » « هیچ کس را عذاب نمی کنیم تا آنکه برای آنان فرستاذه ای را مبعوث کنیم».

در این آیه خداوند فرموده اند تا زمانی که پیامبری برای مردم نفرستاده باشیم و آن پیامبر احکام را برای مردم بیان نکرده باشد، هیچ کس را به خاطر عملی که در واقع حرام است و مجازات دارد، به خاطر جهل آنها به حکم مجازات نمی کنیم .

استصحاب عدمي - استصحاب وجودي

اقسام استصحاب  :

يکي از اقسام استصحاب،استصحاب وجودی و استصحاب عدمی است :


استصحاب وجودی
=>  یعنی به وجود چیزی در زمان قدیم یقین داشته باشیم و اکنون به وجود و بقای آن شک کنیم.
استصحاب عدمی =>   یعنی به عدم و نبودن چیزی در زمان قدیم یقین داشته باشیم و اکنون به وجود
آن شک کنیم.

اصل استصحاب

اصل استصحاب

شيخ انصاري در کتاب رسايل خود استصحاب را اين گونه تعريف نموده است
استصحاب يعني ابقاء ما کان – يعني حکم به باقي بودن آنچه که در قديم بوده
براي توضيح بيستر به اين مثال دقت نماييد
اگر يقين داشته باشيم که قبلا وضو داشتيم و اکنون شک کنيم که در زمان حال هنوز وضو داريم يا خير، مي گوييم: حکم به باقي بودن آنچه که در قديم بوده مي کنيم . يعني حکم مي کنيم که هنوز هم وضو داريم . به عبارت ساده تر بر اساس يقين سابق عمل مي کنيم و نه بر اساس شک جديد

اصل برائت در حقوق و قانون

نمونه هایی از اصل برائت در حقوق ایران:

1) ماده 2 قانون مجازات اسلامی: هر فعل يا ترك فعلي كه در قانون براي آن مجازات تعيين شده باشد جرم محسوب مي شود .

2) اصل 37 قانون اساسی: اصل . برائت است و هيچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمي شود مگر اينکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد

3) ماده 197 آیین دادرسی مدنی: اصل برائت است، بنابراين اگر كسي مدعي حق يا ديني برديگري باشد بايد آنرا اثبات كند، درغير اين‌صورت با سوگند خوانده حكم‌برائت صادر خواهد شد.

موارد به کار بردن اصل تخییر

موارد به کار بردن اصل تخییر :

الف: تخییر بین دو دلیل متعارض

ب: تخییر بین افراد واجب مخیر

ج: تخییر بین محذورین ( تخییر بین واجب و حرام )

د: تخییر بین دو حکم متزاحم

اصل تخییر

اصل تخییر یعنی این که ما یک تکلیف الزامی داشته باشیم اما این تکلیف الزامی بین دو چیز مردد باشد و ما نتوانیم آن دو چیز را با هم انجام دهیم ، در این جا به اصل تخییر متوسل می شویم و بر اسساس آن می گوییم : وظیفه ی ما این است که یکی از آن دو را انجام دهیم

استصحاب

اقسام استصحاب

براى استصحاب اقسامى گفته شده كه اين اقسام از لحاظ اعتبارات سه گانه زير به هم رسيده است :

1 - اعتبار مستصحب = چيزى كه متعلق يقين بوده و مورد شك واقع شده است .

2 - اعتبار دليل = چيزى كه وجود مستصحب در زمان پيش بحكم آن چيز مورد يقين بوده است.

3 - اعتبار منشأ شك = چيزى كه سبب تزلزل يقين و تحقق شك شده است.

 

استصحاب به اعتبار نخست بر دو گونه است :

اول اينكه مستصحب , حكم شرعى باشد .

دوم اينكه موضوع حكم شرعى باشد .

حكم شرعى خواه تكليفى باشد يا وضعى و خواه كلى باشد يا جزئى ,موضوع حكم شرعى نيز خواه وجودى باشد يا عدمى .

 

استصحاب به اعتبار دوم بر سه گونه است :

1 - اينكه دليل حكم پيش . كتاب يا سنت باشد .

2 - دليل آن اجماع باشد .

3 - دليل آن عقل باشد .

 

ادامه نوشته

اصل برائت را چه کسانی می توانند اجرا کنند؟

چه کسانی می توانند اصل برائت را اجرا کنند؟

مجتهدین و یا مقلدین ؟

مجتهدین به این علت که دارای قدرت استنباط هستند و آگاه به فقه می باشند،اصل برائت را اجرا می کنند و بر اساس آن حکم صادر می کنند ولی مقلدین وظیفه دارند که از این افراد تبعیت کنند