اصول فقه آزمونی

کتاب اصول فقه آزمونی

کتابی تخصصی در درس اصول فقه ویژه آزمون وکالت

توسط استاد شب خیز 

منتشر شد

ناشر: انتشارات کتاب آوا

 

خرید اینترنتی

 

دفتر مرکزی: تهران، خیابان انقلاب، خیابان ۱۲ فروردین، بین نظری و  روانمهر، بن‌بست حقیقت، پلاک ۴، طبقه ۲، واحد ۴،انتشارات کتاب آوا.

 تلفن تماس با فروشگاه آنلاین :         66467150-021

 

اصول فقه آزمونی

 

 

 

 

وضع تعیینی صریح

وضع تعیینی صریح


وضع تعیینی صریح یعنی واضعی مشخص (مثلاً قانون‌گذار) یک کلمه را وضع کند، همچنین آن را تعریف کند (صریحاً معنای آن را بیان می‌کند).‌
مثال اول: ماده 28 قانون آیین دادرسی کیفری:
ضابطان دادگستری مأمورانی هستند که تحت نظارت و تعلیمات دادستان در کشف جرم، حفظ آثار و علائم و جمع‌آوری ادله وقوع جرم، شناسایی، یافتن و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم، تحقیقات مقدماتی، ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضائی، به‌موجب قانون اقدام می‌کنند.
در این ماده مقنن (واضع مشخص) کلمۀ ضابطین دادگستری را وضع کرده است؛ همچنین آن را تعریف کرده است؛ لذا کلمۀ ضابطین دادگستری دارای وضع تعیینی صریح است.

مثال دوم: ماده ۱۶۴ قانون مدنی:
تعریف اشیای پیدا شده عبارت است از نشر و اعلان برحسب مقررات شرعی به نحوی که بتوان گفت که عادتاً به اطلاع اهالی محل رسیده است.
در این ماده مقنن (واضع مشخص) کلمۀ اشیای پیدا شده را وضع کرده است؛ همچنین آن را تعریف کرده است؛ لذا کلمۀ اشیای پیدا شده دارای وضع تعیینی صریح است.

مثال سوم: ماده ۱۰۰۲ قانون مدنی:
اقامتگاه هر شخصی عبارت از محلی است که شخص در آنجا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آنجا باشد. اگر محل سکونت شخصی غیر از مرکز مهم امور او باشد مرکز امور او اقامتگاه محسوب است. اقامتگاه اشخاص حقوقی مرکز عملیات آن‌ها خواهد بود.
در این ماده مقنن (واضع مشخص) کلمۀ اقامتگاه را وضع کرده است همچنین آن را تعریف کرده است؛ لذا کلمۀ اقامتگاه دارای وضع تعیینی صریح است.


منبع: کتاب کلیدواژه های اصول فقه دانشگاهی، مولفین: آیت الله ایلامی، استاد روحانی ـ انتشارات کتاب آوا

مثال برای تخصیص در قران

مثال برای تخصیص در قران:
به آیه 228 سوره بقره دقت نمایید : وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوء. در این آیه «المطلقات» عام است و حکم شده که زنان مطلّقه؛ سه حیض عده نگه دارند. اما نمی‌توان تنها با استناد به این آیه حکم صادر کرد؛ چراکه دو آیه دیگر با این آیه پیوند معنایی دارند و آن را تخصیص زده‌اند. بر اساس یکی از این دو آیه، زنان مطلّقه پیش از مباشرت عده ندارند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحا جَمِیلاً» (احزاب: 49) و بر اساس آیه دیگر، پایان عده زنان باردار، زمان وضع حملشان می‌باشد که ممکن است زمانی کمتر از سه حیض یا بیشتر از آن باشد: «وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یضَعْنَ حَمْلَهُن.» (طلاق: 4).

قیاس مساوی

قیاس مساوی:
قیاسی است که در آن، مناط حکم (علت حکم) در اصل و فرع در یک مرتبه است.

اصالة الحقیقة

اصالة الحقیقة
اگر لفظی هم معنای حقیقی داشت و هم معنای مجازی و شک کنيم متکلم معناي حقيقي را در نظر گرفته يا مجازي را، به اصالة الحقيقة متوسل شده و می‌گوییم مراد متکلم معناي حقيقي است، مگر آنکه قرينه اي در کار باشد.
مثال: اگر در قرارداد شرط کرده باشند که به اختلافات محتمله ناشی از این قرارداد دادگاه رسیدگی کند و شک کنیم منظور از دادگاه معنای حقیقی‌اش است یا معنای مجازی‌اش؛ یعنی محکمه‌ی دادگستری یا محکمه‌ی اداری؛ می‌گوییم : بر اساس اصالة الحقیقة؛ منظور متکلم محکمه‌ی دادگستری است.

اصالت اطلاق

اصالت اطلاق
مطلق لفظي است که خالي از قيد باشد . حال اگر لفظ مطلقي آورده شود و شنونده شک کند آيا مراد متکلم معناي مطلق است يا مقيد ، مي گويند اصل بر اطلاق است و قيدي متصور نيست.
مثلا «احل الله البيع» اگر شک شود بيع با صيغه عربي مد نظر است يا با هرلغتي انجام مي گيرد ، مي گوييم چون آيه مطلق آورده شده است، پس اگر بيع به هر زباني جاري شود، جايز مي باشد.

مترادف

مترادف: واژه های گوناگونی که برای یک معنای حقیقی وضع شده اند
نقطه مقابل ترادف ، اشتراک است یعنی یک واژه که برای دو یا چند معنا وضع شده است مثل واژه عین در عربی که به آن اشتراک لفظی گویند

مطلق و مقید

مطلق لفظی است که تمام افرادش را در بر دارد
هم لفظ می تواند مطلق باشد وهم عمل . به این ماده از قانون مدمنی بنگرید : ماده ۵۵۳ قانون مدنی : در صورتي که مضاربه، مطلق باشد (يعني تجارت خاصي شرط نشده باشد) عامل مي‌تواند هر قسم تجارتي را که صلاح بداند بنمايد ولي در طرز تجارت بايد متعارف را رعايت کند.
مقید در مقابل مطلق است و آن لفظی است که تمام افرادش را در بر ندارد .

واجب مشروط

واجب مشروط، امري است که وجوبش(واجب شدنش) منوط به امر دیگري است اما واجب معلق، واجبی است که انجام (تحقق آن) منوط به امردیگري است. به عبارتی در واجب مشروط، وجوب و در واجب معلق، واجب وابسته است.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}

مجاز

اگر لفظ به واسطه مناسبتى،در معنايى غير از معناى موضوع‌له استعمال شود ، مجاز نام دارد