واجب عقلی
اما:
حالت دوم : گاه شارع چیزی را بر ما واجب نمی کند، بلکه این عقل است که عملی بر ما واجب می کند، مثلاً عقل حکم می کند که از بین " مهم " و " مهم تر " باید ، " مهم تر " را انتخاب کرد، که به این نوع واجب، واجب عقلی می گوییم.
تقسيم مقدمه به وجود،صحت،وجوب،علم
مقدمه وجود:مقدمه است كه وجود ذوالمقدمه بدان وابسته است مثل رابطه ميان سبب ومسبب كه وجودمسبب وابسته به سبب است.
مقدمه صحت:مقدمه اي است كه صحت ذوامقدمه وابسته به آن است مثل بيع مصولي كه صحت آن وابسته به اجازه مالك است.
مقدمه وجوب:مقدمه اي است كه وجوب ذوالمقدمه وابسته به آن است مثا استطاعت مالي كه وجوب حج وابسته به آن است يعني استطاعت مالي نباشدحج واجب نخواهدشد.
مقدمه علم : مقدمه اي است كه علم ويقين به تحقق ذوالمقدمه وابسته به آن است مانندنمازبه سوي جهات چهارگانه درهنگامي كه جهت قبله رانيافته ايم (نمي دانم قبله كدام طرف است)دراين حال نمازجهات چهارگانه مقدمه است براي علم ويقين به تحقق(صلاةالي القبله )
حقيقت شرعيه
حقيقت در برابرمجاز بر سه قسم است :حقيقت لغويه ،حقيقت عرفيه و حقيقت شرعيه .
شكي نيست كه ما مسلمانان از كلمه صلاه....به معناي امروزي نماز همين معناي شرعيه را مي فهميم و شكي نيست كه در اين كه اين معاني شرعيه ،يك سلسه معانيجديد هستند كه عربهاي دوران جاهليت و قبل از اسلام هيچگونه انس و آشنايي با اين معاني (مثلا صلاه به معناي نماز نه دعا)نداشته بلكه اين الفاظ بعد از اسلام از معاني اغويه به سوي اين معاني نقل داده شده اند (صلاه به معناي دعا اه صلاه به معناي نماز )محا نزاع و اختلاف در اين است كه آيا نقل اين الفاظ از معاني لغويه به معاني شرعيه و حقيقت شدن اينها در اين معاني در عصر خود شارع مقدس بوده كه حقيقت شرعيه ثابت شود يا در عصر متشرعيه در اثر كثرت استعمال در اين معاني جديد حقيقت شده اند و اگر هم در زمان شارع در اين معاني شرعيه بكار رفته اند به كمك قرينه و مجازا در اين معاني جديد استعمال شده اند .
ثمره اين بحث
ثمره نزاع در بحت حقيقت شرعيه در الفاظي پيدا ميشود كه بدون قرينه در كلام شارع وارد شده است و فرقي نمي كند كه در قرآن باشد يا در سنت بنا بر قول اول (كه بپذيريم حقيقت شرعيه وجود دارد)اين الفاظ هر گاه بدون قرينه بكار رود بر معاني شرعي وجديد آنها حمل ميشوند و بنا بر قول دوم (كه بپذيريم حقيقت متشرعيه وجود دارد)اين الفاظ بر معاني لغوي حمل مي شد يا اينكه در آنها قائل به توقف مي شويم معني نه در معناي شرعيه حمل ميشوند و نه بر معاني آنها ،چون معلوم است كه وقتي حقيقت شرعيه در زمان پيامبر اكرم (ص)ثابت نشود در اين صورت اين معاني اصطلاحي جديد در زمان حضرت رسول ا... (ص)دست كم مجاز مشهود خواهند بود مثلا در حديث (اذا رايتم الهلال فصلوا )اگر قائل به حقيقت شرعيه باشيم چون افظ صلاه در لسان شارع مقدس بكار رفته است ما نمي دانيم كه معناي لغوي را اراده كرده يا معناي شرعي را قرينه هم نداريم اگر قائل به قبول حقيقت شرعيه باشيم اين لفظ را حمل بر معاني شرعيه ومي گوييم منظور و نيت رسول ا... (ص)از صل همين نماز به عبارت است يعني ماه را ديدي دو ركعت نماز بر تو واجب است و اگر قائل به نبوت حقيقت شرعيه نشويم دو راه پيش روي ما است
دلالت لفظ بر معنا به چهار صورت مي باشد :
الف – نص
ب- ظاهر
ج- مجمل
د- مؤول