مقید

مقید
مقید بر خلاف مطلق لفظی است که بر معنای شایع در جنس خود دلالت نکند. مقید درمقابل مطلق لفظی است که باقید وصف و امثال آن ،معنی آن را محدود سازند. مانند: بنده مؤمن را آزاد کن.

محکم و متشابه

* محکم : به نص و ظاهر محکم مي گوييم.
* متشابه : به مجمل و موول متشابه می‌گوییم.

اصالة العموم

اصالة العموم
عام لفظی است که همه‌ی افرادش را شامل می‌گردد و خاص عکس آن است.
اگر متکلم لفظ عامي را بکار برد و شنونده شک کند که متکلم عموم را از آن اخذ کرده يا خصوص را، در اين حال گفته می‌شود: بر اساس اصالة العموم، اصل بر عموم است مگر قرینه ای نشان دهد که منظور او خصوص است و نه عموم.
مثال اول: در يک حکم حکومتي آورده شود: هر کس محکوميت کمتر از يک سال دارد، آزاد است. اين عبارت عام است. حال شک شود آيا اين حکم شامل محکوماني که داراي شاکي خصوصي هستند نيز می‌شود يا نه؟ می‌گوییم: چون حکم بدون قرينه آمده، طبق اصالة العموم؛ مأمورين از آن اخذ به عموم کرده و همه‌ی زندانياني که محکوميتي کمتر از يک سال دارند را از حبس آزاد می‌کنند.
مثال دوم: هر یک از خيارات بعد از فوت منتقل به وارث می‌شود. در اینجا شک می‌کنیم که آیا مثلاً خیار مجلس هم به ورثه منتقل می‌شود یا نه؟ طبق اصالة العموم می‌گوییم اصل بر این است که منتقل می‌شود.

واضع اوليه ي لغات چه كسي است؟

واضع اوليه ي لغات چه كسي است؟
دلالت الفاظ بر معاني خود وضعي است وليکن در اينجا اين سوال پيش مي آيد که واضع اين الفاظ کيست؟در پاسخ به اين پرسش دو قول نقل کرده اند:
الف) واضع يك نفر مي باشد. مثل زبان عربي كه واضع آن شخصي به نام يعرب بن قحطان است.
ب) واضع يك نفر نيست بلكه تمامي نوع بشر مي باشند. اگر واضع يك شخص بود، اين امر به نحو تواتر در تاريخ ثبت مي شد و به ما مي رسيد

منطوق غیرصریح

در منطوق غیرصریح، متکلم مقصود خود را صریحاً بیان نمیکند بلکه با توجه به سیاق و لوازم کلام پی به مقصود متکلم میبریم که شامل دلالت اقتضا، دلالت تنبیه و ایماء ودلالت اشاره است.

اطلاق و تقیید نسبی است

اطلاق و تقیید نسبی است
هرگاه مفهومی را بایک از حالات، عوارض و اوصافش بسنجیم چنانچه آن مفهوم را رها و وارسته از آن قید در نظر بگیریم، نسبت به آن مطلق است و هرگاه آن را همراه با آن قید در نظر بگریم، مقید است. مثلاً بیع از نظر زمان می تواند ( نسبت به هر یک از دو مورد آن یا هردوی آنها) مقید به زمان باشد و در صورت اوّل بر حسب مورد نسیه، سلم یا سلف و کالی به کالی و در صورت دوّم بیع نقدی نامیده می شود. به طوری که ملاحظه می شود بیع نسبت به زمان یا مطلق یا مقید است و این است معنای اصطلاح نسبی بودن مطلق و مقید. به علاوه ممکن است کلمه ای نسبت به وصف یا حالتی مقید و نسبت به دیگری مطلق باشد. برای مثال بیع نسیه که نسبت به زمان مقید است، هر گاه مکان تأدیه ثمن آ« قید تأدیه نشده باشد نسبت به آن اطلاق دارد و این نکته نسبی بودن اطلاق و تقیید را به خوبی روشن سازد.

منبع: ابوالحسن محمدی ؛ اصول فقه

مفهوم موافق

مفهوم موافق قضیه ای است که حکم آن نفیاً و اثباتاً موافق حکم منطوق باشد.
منبع: محمدی ؛ ابوالحسن ؛ مبانی استنباط حقوق اسلامی

داخل بودن غايت در مغيّى‌

داخل بودن غايت در مغيّى‌
در بحث«غايت»اين مسئله مطرح است كه آيا حكمى كه در جمله بيان شده شامل خودغايت هم مى‌شود يا نه؟به تعبير اصوليان،آيا غايت،داخل در مغيّى(حكمى كه غايت براى‌آن ذكر شده)است يا نه؟مثلا اگر شخصى بگويد:«تا فصل پنجم كتاب را خواندم»آيا اين‌جمله بدين معناست كه فصل پنجم كتاب را خوانده،يا اينكه تا ابتداى فصل پنجم را خوانده‌
است؟به بيان ديگر،آيا غايت(فصل پنجم)داخل در مغيّى(خواندن)است،يا خارج از آن؟
در ارزيابى اين مسئله مى‌توان گفت كه در اين زمينه قاعدهء كلى وجود ندارد.غايت‌در موارد مختلف حكم متفاوتى دارد و بايد با كمك شواهد قرائن موجود،حكم هر مورد رااستنباط كرد.علاوه بر اين،داورى و فهم عرف نيز مى‌تواند راهنماى مطمئنى در اين‌مسئله باشد.
مثال   .ماده  ١  قانون راجع به حفظ آثار ملى(مصوب  ١٣٠٩ ):«كليهء آثار صنعتى و ابنيه واماكنى را كه تا اختتام دورهء سلسله زنديه در مملكت ايران احداث شده...مى‌توان جزء آثارملى ايران محسوب داشت و در تحت حفاظت و نظارت دولت مى‌باشد».در اين ماده نيزكلمه«اختتام»قرينه بر داخل بودن غايت در مغيّى است.

فحواى خطاب - دليل خطاب

اقسام مفهوم
مفهوم موافق-«مفهومى كه از جهت نفى و اثبات،مطابق با منطوق باشد».به مفهوم‌موافق،«قياس اولويت»و«فحواى خطاب»هم مى‌گويند.

مفهوم مخالف-«مفهومى كه از جهت نفى و اثبات،مخالف با حكم منطوق باشد».به‌مفهوم مخالف،«دليل خطاب»هم گفته مى‌شود.


سوالات و پاسخ درس اصول فقه ( مبانی استنباط حقوق اسلامی ) . آزمون کار آموزی وکالت، سال 1388

سوالات و پاسخ درس اصول فقه ( مبانی استنباط حقوق اسلامی ) . آزمون کار آموزی وکالت، سال 1388

برابر ماده 277 قانون مدني: «متعهد نمي‌تواند متعهد له را مجبور به قبول قسمتي از موضوع تعهد نمايد ولي حاکم مي‌تواند نظر به وضعيت مديون مهلت عادله يا قرار اقساط بدهد». عبارت «ولي حاکم مي‌تواند .....» چه عنواني دارد؟

الف)مخصص منفصل لفظي                             ب) مخصص متصّل استثنايي

ج)مخصص منفصل شرطي                              د)مخصص متصّل شرطي

ماده 1257 قانون مدني که مي‌گويد: «هر کس مدعي حقي باشد بايد آن را اثبات کند». ريشه در چه اصلي دارد؟

الف)استصحاب                                            ب)اشتغال

ج) صحت                                                  د) عدم

ماده 377 قانون مدني مقرر داشته :«هر يک از تابع و مشتري حق دارد از تسليم مبيع يا ثمن خود داري کند تاطرف ديگر حاضر به تسليم شود...» تسليم هر يک از عوضين چه نوع واجبي است؟

الف)واجب مضيقّ                                        ب)واجب مشروط

ج)واجب عيني تعبّدي                                     د) واجب عيني توصلي

هرگاه شخصي زوجه و پدري فقير دارد که بايد مخارج هر دو را مطابق مادتين 1106 و 1200 قانون مدني بپردازد ولي تنها مخارج يک نفرشان را مي‌تواند تأمين کند، طبق ماده 1202 آن قانون پرداخت نفقه زوجه بر نفقه پدر مقدم است. اين وضعيت مصداق چيست؟

الف)تعارض واقعي                                      ب)تعارض ظاهري   

ج) تزاحم                                                   د) تخصیص


* منابع: http://shahreghanoon.mihanblog.com ( شهر قانون)   و    http://3161.blogfa.com ( قوانین حقوق)

ادامه نوشته