تنقیح مناط:

تنقیح : استخراج اصل مطلب ، مشخص کردن نظر اصلی متکلم

مناط : ملاک

پس منظور از تحقیق مناط یعنی قطعا بدانیم که علت وضع یک قانون یا یک حکم شرعی وصف معینی است و نه سایر اوصاف. برای روشن شدن تعریف به این مثال دقت کنید:

اگر بگوییم که شراب انگور حرام است زیرا مست کننده است ، در اینجا ما قطعا مید انیم که علت وضع این قانون و حکم شرعی یک وصف معین است ( مست کننده بودن) و سای اوصاف مانند داشتن بوی بد یا به زشت بودن شرب خمر در دید مردم و یا ... علت وضع این قانون و حکم شرعی نیستند

 

 

 

مثال دیگر:

 650 قانون مجازات اسلامی : ماده 650 - هركس در دادگاه نزد مقامات رسمي شهادت دروغ بدهدبه سه ماه ويك روز تادوسال حبس ويا به يك ميليون وپانصد هزار تا دوازده ميليون ريال جزاي نقدي محكوم خواهد شد .
تبصره - مجازات مذكور در اين ماده علاوه بر مجازاتي است كه در باب حدود و قصاص وديات براي شهادت دروغ ذكر گرديده است .

 

در اینجا علت حبس یا جزای نقدی فقط دادن شهادت دروغ است و اوصاف دیگر مانند مسیله ای که در مورد آن شهادت میدهند یا زمان شهادت یا شکل شهادت و ... در حکم تاثیری ندارد

 

تحقیق مناط


منظور از تحقیق مناط یعنی ما هم حکم را میدانیم و هم علت حکم را .ولی نمیدانیم که مصداقی ، علت حکم را دارد یا نه .

مثال 1)

 مثلا" ما میدانیم که ملاک و مناط قبول اقرار ، عاقل بودن فرد اقرار کننده است ولی نمیدانیم که فرد اقرار کننده عاقل است یا نه . پس قاضی باید تحقیق مناط کند . یعنی باید ببیند که فرد اقرار کننده عاقل است یا نه .

مثال 2)

وقتی فردی به دادگاه احضار می شود ، در صورتی که مبتلا به بیماری ای باشد که آن بییماری مانع حرکت کردن او باشد ، این بیماری عذر موجه برای عدم حضور در دادگاه محسوب می شود .

پس ما میدانیم که ابتلا به مرضی که مانع حرکت است ، عذر موجه محسوب می شود ولی نمیدانیم که اینم فرد ( مثلا" زید ) ، آیا مبتلا به بیماری ای که مانع حرکت است ، میباشد یا خیر .

لذا به تحقیق مناط می پردازیم ، یعنی بررسی می کنیم که این فرد ( زید ) مبتلا به این بیماری هست یا نه .

تخریج مناط ( وحدت ملاک )  

تخریج  : استنباط کردن

1) به این مثال دقت کنید  :

فرض کنید شارع بگوید شرب خمر حرام است ولی علت آنرا نگوید ( یعنی نگوید که چرا شرب خمر حرام است ).

حال اگر خود فرد با رجوع به ذهن خود استنباط کند که شرب خمر حرام است زیرا مست کننده است ، به این حالت تخریج مناط می گوییم .

پس تخریج مناط یعنی :

هرگاه موضوعی داشتیم ( مشروب ) و حکم آنرا هم داشتیم ( حرمت ) ولی علت حکم را نداشتیم ( علت اینکه شرب خمر حرام است را نداشتیم )، فرد با مراجعه به ذهن خود ، علت حکم را استخراج و استنباط بکند .مثلا" در این مثال فرد با مراجعه به ذهن خود می گوید علت این حکم ، مست کننده بودن شراب است .

 

مثال 2)

طبق ماده 1045 قانون مدنی ، فرد نمی تواند با برادر یا خواهر خود ازدواج کند ، در اینجا می بینیم که مقنن علت حکم را بیان نکرده ،یعنی نگفته چرا فرد نمی تواند با برادر یا خواهرش  ازدواج کند و حال خود فرد با رجوع به ذهن خود ، علتی را برای این حکم قانونی استنباط می کند،مثلا" می گوید علت این حکم قانونی ، جلوگیری از اختلاط نسل است .

 

فایده این بحث :

*از نظر شیعه هرگاه به تخریج مناط متوسل شویم و در مورد مسئله ای تخریج مناط کنیم، قیاسی که از این طریق بخواهیم انجام دهیم ، حجت نیست :

مثلا" اگر در مثال اول استنباط کنیم که علت حکم شارع برای اینکه گفته شرب خمر حرام است این باشد که خمر مست کننده است ، ما نمی توانیم قیاس کنیم و بگوییم هر چیزی که مست کننده است حرام است .

*طبق مثال دوم هم نمی توانیم قیاس کنیم و بگوییم هر کاری که موجب اختلاط نسل می شود ممنوع است .

پس قیاس ناشی از تخریج مناط حجت نیست .

تنقیح مناط

تنقیح یعنی تمیز کردن و پاک کردن ( منقح کردن )

فرض کنید می خواهید قیاس کنید و به ذهن شما چند چیز می رسد و نمی دانید در این جا علت حکم کدام است

در اینجا شما تنقیح مناط می کنید،یعنی آن علت هایی را که مطمئن هستید که علت حکم میستند را حذف و پاک می کنید و علت حکم ( علت حکم نهایی ) را پیدا می کنید

پس می توانیم بگوییم که تنقیح مناط یعنی پیدا کردن آن چه که علت حکم است