خبر واحد

خبر واحد

خبر واحد نوعی حدیث است که سلسله راویان آن به تواتر نرسیده و نمی‌توان بر صحت آن یقین داشت. هر حدیثی که خبر متواتر نباشد خبر واحد است، هر چند سلسله راویان آن بیش از یکی باشد.

قریب به اتفاق احادیث در سنت اسلامی از نوع خبر واحد است. میزان اعتبار خبر واحد بستگی به استحکام سلسله راویانش دارد. مشخص بودن نام و نشان افرادی که حدیث را نقل کرده‌اند، از گوینده (که ممکن است محمد، صحابه یا امامان شیعه باشد) تا نویسنده‌ای که آن را در کتاب خویش آورده و علم به عدالت آن‌ها بر اعتبار خبر واحد می‌افزاید. همچنین قرائنی که احتمال یا اطمینان بر درستی مضمون حدیث را سبب گردد مانند شهرت و مقبولیت حدیث دیگر عامل مهم در اعتبار بخشی به خبر واحد است.

واجب موسع

واجب موسع: 

واجب موسع به واجبی گفته میشود که مقدار زمانی که شارع برای آن معین نموده است بیشتر از مقدار زمان لازم برای انجام آن است؛ برای مثال، زمان لازم برای خواندن نماز ظهر و عصر پانزده دقیقه است، ولی زمان تعیین شده برای آن، پنج الی شش ساعت می باشد.

الفاظ عام

الفاظ عام

شکی نیست برای عموم الفاظی مخصوص که دلالت بر عمومیت کند وجود دارد که این الفاظ یا مفردند مثل(کلّ) و آنچه به معنای آن است از قبیل «جمیع»،«تمام»، «هر»، «همه» و یا هیأت لفظی هستند مثل وقوع نکره در سیاق نفی یا نهی، و یا اینکه لفظ جمع همراه با الف و لام می باشد.

1.لفظ کل و آنچه به معنای آن است از قبیل جمیع، تمام، دائماً: مثل«اکرم کل عالمٍ»

2. جمع همراه با الف و لام: مانند «العلماء»

3. نکره در سیاق نفی و نهی: اکثر اصولی ها اعتقاد دارند که نکره ای که بعد از حروف نافیه و ناهیه قرار می گیرند دلالت بر عموم نموده و شمولیت از آن قابل انتزاع است به عنوان مثال «لا اله الا اللّه» دلالت بر آن دارد که وجود هر خدایی را نفی می کند و از این بابت شمولیت دارد.

تبادر

تبادر


تبادر ، اصطلاحی در اصول فقه ، در مبحث الفاظ . تبادر در لغت به معنای پیش دستی کردن ، پیشی گرفتن ، شتاب کردن ، مسابقه دادن و بردن مسابقه است (فراهیدی ؛ صاحب بن عبّاد؛ زمخشری ؛ ابن منظور؛ فیّومی ؛ فیروزآبادی ؛ طریحی ؛ معلوف ، ذیل «بدر»). مفهوم اصطلاحی تبادر در مآخذ ادبی و بویژه در منابع اصول فقه ، خطورِ معنا به ذهن در هنگام کاربرد یا شنیدن لفظ است . به نظر بسیاری از ادیبان و فقیهان ، تبادر مهمترین نشانة حقیقی بودن معنا برای یک لفظ (حقیقت ) است ، البته مشروط بر آنکه دلالت لفظ بر معنا مستند به خود لفظ باشد نه به قرینه ای حالی یا مقالی از قبیل شهرت ، کثرت اطلاق و کاربرد.
ادامه نوشته

لفظ مترادف

لفظ مترادف
اگر دو يا چند لفظ داراى يك معنا باشند، به آنها مترادف می‌گوییم.
مثال اول: دو لفظ علم و دانش مترادف اند، زیرا دو لفظی هستند که وضع شده اند برای یک معنا.
مثال دوم: لفظ دنیا و جهان مترادف اند، زیرا دو لفظی هستند که وضع شده اند برای یک معنا.

فرق حقيقت شرعي با متشرعه

فرق حقيقت شرعي با متشرعه در زمان آن مي باشد . حقيقت شرعي عرف زمان پيامبر و حقيقت متشرعه عرف زمان امام جعفر صادق به بعد مي باشد ،به عبارت ديگر الفاظي كه معاني انها در زمان پيامبر تغيير يافته است.