واجب مشروط و واجب مطلق
واجب مشروط و واجب مطلق :
هرگاه وجوب مشروط به شرطى باشد , واجب را مشروط مى گويند . مثلا خداوند مى فرمايد: ( بر كساني كه مستطيع مى شوند , واجب است كه حج بجا آورند ). در اينجا وجوب حج , مشروط به حصول استطاعت است . در جاى ديگر خداوند مى فرمايد : ( نماز بگذاريد). در اينجا هيچ شرطى براى نماز ذكر نشده است . و نماز يك واجب مطلق است , از جهت اينكه در اين كلام خداوند شرط بيرونى نيست و وجوب , مشروط نگرديده است .
ولى آيا نماز واقعا مشروط به هيچ شرطى نيست ؟ در عرف متداول مى گويند شرط نماز مثلا وضو و طهارت است , بايد توجه داشت كه در اينجا وجوب شرط ندارد بلكه به اصطلاح اصوليين وجود يعنى متعلق وجوب و چيزى كه به منصه عمل می آید , شرط دارد . يعنى نفس عبادت داراى آداب و ترتيبات و به اصطلاح شرايطى مى باشد كه از جمله وضو و طهارت است . ولى نفس وجوب , بلا شرط است . و يا در همان مثال حج , البته نه نسبت به استطاعت , بلكه نسبت به طى مسافت كه وجوب هيچگونه توقف بر حصول آن ندارد , هر چند وجود يعنى عمل انجام حج متوقف بر آن است . و لازم است كه مكلف مسير از موطن خويش تا مكه معظمه را طى كند , و بدون آن ممكن نيست .
ثمره بحث بر نتيجه عملى اين دو واجب مترتب است , زيرا اگر وجوب مشروط به شرط باشد مانند مورد حج , تحصيل و تحقق اين شرط يعنى تحصيل استطاعت و قدرت , لازم و واجب نيست . ولى در مورد دوم مثلا شرط صحت نماز , ساختن وضو و طهارت لباس و بدن است , و يا طى مسافت كه شرط تحقق حج است , تحصيل اينگونه شرايط بر مكلف واجب و ضرورى است .
منبع: مباحثى از اصول فقه، دکتر سيد مصطفي محقق داماد