منظور
از عبارت اطلاق و تقیید نسبی هستند یعنی یک لفظ ممکن است نسبت به افراد زیر مجموعه
خود اطلاق داشته باشد، اما همین لفظ ممکن است نسبت به لفظ دیگری که دایره گسترده
تری دارد، مقید محسوب شود.
مثال
اول:
لفظ دانشمند نسبت به افراد زیر مجموعه خود(مانند
دانشمند بزرگ، دانشمند ایرانی، دانشمند فیزیک و ...) مطلق است ولی همین لفظ(دانشمند)
نسبت به لفظی مانند لفظ انسان مقید است( و از زیرمجموعه های آن محسوب می شود)
مثال
دوم :
ماده
1054 قانون مدنی: زنای با زن شوهردار يا زنی كه درعده رجعيه است موجب حرمت ابدی
است .
در
این جا لفظ "زن" مطلق و لفظ "زن شوهردار" مقیّد است
الف
: لفظ "زن" نسبت به شوهردار بودن و شوهر دار نبودن مقید است
ب
: لفظ "زن شوهردار" نسبت به ایرانی بودن و خارجی بودن و ... مطلق است
(زن شوهردار ایرانی و زن شوهر دار خارجی و ...)
مثال
سوم :
وَلاَ
تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ
- و با زنان مشرك ازدواج مكنيد تا ايمان بياورند قطعا كنيز با ايمان بهتر از زن
مشرك است – 221 / بقره
در
اینجا لفظ "كنيز" مطلق و لفظ "كنيز با ايمان" مقید است
الف
: لفظ "كنيز" نسبت به با ایمان بودن و نبودن مقید است
ب
: لفظ "كنيز با ايمان" نسبت به ایرانی بودن و خارجی بودن و ... مطلق است
(كنيز با ايمان ایرانی و كنيز با ايمان خارجی و ...)