اطلاق و تقیید متلازم یکدیگرند:

اطلاق و تقیید متلازم یکدیگرند:

منظور از عبارت فوق این است که، به لفظی مطلق می گوییم که بتواند مقید شود و لفظی را مقید می نامیم که بتواند مطلق شود( امکان مطلق شدن را داشنه باشد)

یعنی هر جا تقیید ممکن باشد، اطلاق هم ممکن است و هر جا تقیید ممتنع باشد، اطلاق نیز ممتنع است.

 

مثال اول :

به لفظ انسان مطلق می گوییم زیرا امکان مقید شدن را دارد . مثلا می توانیم بکگوییم انسان عالم

به لفظ انسان عالم مقید میگوییم زیرا امکان مطلق شدن را دارد. یعنی می توانیم بگوییم انسان(مطلق)

 

ادامه نوشته

اطلاق و تقیید نسبی هستند :

منظور از عبارت اطلاق و تقیید نسبی هستند یعنی یک لفظ ممکن است نسبت به افراد زیر مجموعه خود اطلاق داشته باشد، اما همین لفظ ممکن است نسبت به لفظ دیگری که دایره گسترده تری دارد، مقید محسوب شود.

 

مثال اول:

 لفظ دانشمند نسبت به افراد زیر مجموعه خود(مانند دانشمند بزرگ، دانشمند ایرانی، دانشمند فیزیک و ...) مطلق است ولی همین لفظ(دانشمند) نسبت به لفظی مانند لفظ انسان مقید است( و از زیرمجموعه های آن محسوب می شود)

 

 

مثال دوم :

ماده 1054 قانون مدنی: زنای با زن شوهردار يا زنی كه درعده رجعيه است موجب حرمت ابدی است .

در این جا لفظ "زن" مطلق و لفظ "زن شوهردار" مقیّد است

الف : لفظ "زن" نسبت به شوهردار بودن و شوهر دار نبودن مقید است

ب : لفظ "زن شوهردار" نسبت به ایرانی بودن و خارجی بودن و ... مطلق است (زن شوهردار ایرانی و زن شوهر دار خارجی و ...)

 

 

مثال سوم :

وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ - و با زنان مشرك ازدواج مكنيد تا ايمان بياورند قطعا كنيز با ايمان بهتر از زن مشرك است – 221 / بقره

در اینجا لفظ "كنيز" مطلق و لفظ "كنيز با ايمان" مقید است

الف : لفظ "كنيز" نسبت به با ایمان بودن و نبودن مقید است

ب : لفظ "كنيز با ايمان" نسبت به ایرانی بودن و خارجی بودن و ... مطلق است (كنيز با ايمان ایرانی و كنيز با ايمان خارجی و ...)