اصل عدم تقدیر

اصل عدم تقدیر :
مفهوم تقدیر: گاهي اوقات يك جمله داريم كه ظاهرا بي معني مي باشد ولي اگر يك لفظ از خارج وارد جمله شود مفهوم جمله كامل مي شود به اين عمل تقدير گويند .
سْئَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيها براى تحقيق بيشتر از قريه اي كه ما در آن « : . خداوتد در سوره يوسف ايه 22 مي فرمايد : از قريه اي سوال كن .كه در اگر به جمله مزبور اهل را اضافه كنيم مي شود از اهل قريه سوال كن » بوديم سؤال كن، كه لفط اهل در این جمله در تقدیر است .
مثال خداوند در سوره نساء می فرماید : حرمت عليكم أمهاتكم وبناتكم وأخواتكم وعماتكم وخالتكم: يعني مادران شما بر شما حرام شد . كه در اينجا منظور نكاح با مادران بر شما حرام شد اين مي گويند در تقدیر گرفتن.
مثال : ماده 464 قانون مدنی : كليه عقودجائزه به موت }و جنون{ احدطرفين منفسخ مي شودوهمچنين به سفه درمواردي كه رشدمعتبراست . در این ماده جنون در تقدیر است .
زماني كه احتمال عدم تقدير وجود دارد و دليل بر تقدير هم وجود ندارد، مطابق اين اصل، بنا بر عدم تقدير است

اطراد

اطراد :
بطورخلاصه اطراد يعني كثرت استعمال لفظ ، شيوع استعمال لفظ اگرلفظي بيش ازيك معني داشته باشد ان معني كه شيوع و كاربرد بيشتري دارد. حقيقت ، و بقيه معاني مجاز خواهند بود .
توضيح : اگر عنوان و لفظي، در موردي، به علت خصوصيتي كه در آن مورد هست، اطلاق گردد و سپس مشاهده شود كه محقق شده و علامت حقيقت " اطّراد " ، هر جا آن خصوصيت هست، اطلاق ياد شده مانعي ندارد و استعمال جايز است بودن آن لفظ در آن معنا  ( مصداق داراي آن خصوصيت ) مي باشد.