اصالت عموم

اصالت عموم
اگر متکلم لفظ عامي را بکار برد و شنونده شک کند که متکلم عموم را از آن اخذ کرده يا خصوص را، در اين حال گفته مي شود: اصل بر عموم است. پس آن عبارت در عموم استعمال شده است.
مثلا: در يک حکم حکومتي آورده شود: هر کس محکوميت کمتر از يک سال دارد، آزاد است. اين عبارت عام است. حال شک شود آيا اين حکم شامل محکوماني که داراي شاکي خصوصي هستند نيز مي شود يا نه؟ مي گوييم: چون حکم بدون قرينه آمده، مأمورين از آن اخذ به عموم کرده و همه ي زندانياني که محکوميتي کمتر از يک سال دارند را از حبس آزاد مي کنند.

علائم اطلاق

امکان طلاق و تقیید، نبودن قرینه تقیید، در مقام بیان بودن متکلم از علائم اطلاق است که از مقدمات حکمت هستند اما انصراف بدوي یا وجودي که مانع اطلاق نیست و نبودن قدر متقین در مقام تخاطب از علائم اطلاق هستند اما جزء مقدمات حکمت نیستند.

صحت استثناء

صحت استثناء:  در الفاظى كه صلاحيت افادۀ عموم دارند، صحت استثناء از آنها دليل حقيقت و عدم آن دليل مجاز است مثلا در جمع‌هاى محلىّ با لام، چون استثناء از آنها در همه احوال صحيح ميباشد لذا دلالت آنها بر عموم دلالت حقيقى است مثل جائنى الرجال الازيد برعكس مفردهاى محلى بالاّم با اينكه احيانا بر عموم دلالت ميكنند ولى چون استثناء از آنها جائز نميباشد لذا دلالت آنها بر عموم من باب دلالت مجازى است مثل الرجل خير من المرئه كه استثناء از آن جائز نيست در اصول لفظيه
منبع: اصول فقه ؛ محمد رشاد