نص
کلامي است صريح، واضح و روشن که در آن به هيچ وجه احتمال خلاف داده نمیشود.
مثال اول: سند بر ۲ نوع است: الف: رسمی؛ ب: غیر رسمی
مثال دوم: موجب ارث دو امر است: الف: نسب؛ ب: سبب
مثال سوم: اموال دو قسم است: الف: منقول؛ ب: غیر منقول
تخصيص عام با مفهوم
اگر عامي وارد شد و اين عام با مفهوم کلام ديگر تعارض داشته باشد ، اينجا اين سوال مطرح مي شود که آيا عام بوسيله اين مفهوم تخصيص مي خورد يا نه ؟ و منشأ سوال نيز اين است که توهم مي شود عام دليل لفظي و مفهوم دليل لبي است و دليل لفظي قوي تر از دليل لبي است فلذا ممکن است مفهوم ، عام را نتواند تخصيص بزند.
مفهوم بر دو قسم است. مفهوم موافق و مفهوم مخالف. بدون شک مفهوم موافق ، عام را تخصيص مي زند. اما در اين که آيا مفهوم مخالف عام را تخصيص مي زند يا محل اختلاف است. مثلا عامي وارد شده است که « انّ الظن لايغني من الحق شيئا» که دلالت مي کند هيچ ظني اعتبار ندارد. بعد آيه ديگري وارد شده است که « ان جائکم فاسق بنبأ فتبينوا» که مفهومش اين است که که اگر عادلي خبر آورد سخنش حجت است. مفهوم اين آيه که خبر عادل را حجت مي داند با عموميت آيه اوّل که هيچ ظني حتي ظني که از خبر عادل حاصل شود ، حجت نمي داند ، تعارض پيش مي آيد. در اينجا اين سوال مطرح مي شود که آيا مفهوم آيه دوّم منطوق آيه اوّل را تخصيص مي زند يا نه؟ برخي گفته اند عام مقدم است و مفهوم مخالف نمي تواند تخصيص بزند و برخي معقد شده اند که مفهوم مخالف ، عام را تخصيص مي زند و برخي گفته اند که هيچ کدام برديگري مقدم نيست و کلام مجمل است.
با توجه به اينکه مفهوم اخص از عام است عرفا قرينه محسوب مي شود و قرينه مقدم بر ذوالقرينه است. بنابراين مفهوم مقدم است و عام را تخصيص مي زند
تعريف علم اصول فقه : هو علم يبحث فيه عن قواعد تقع نتيجتها في طريق استنباط الحكم الشرعي
يعني علم اصول مجموعه قواعد و روشهايي است كه استنباط احكام جزئي و فرعي از منابع فقه را ممكن مي سازد
وضع خاص و موضوع له خاص:
در اين حالت واضع معنا و مقصود خاصي را اراده مي كند و براي دلالت بر اين معنا ، لفظ خاصي را هم استعمال مي كند ، مثلا" منظورش يكي از انسانها با مشخصات معلوم و معين است، و به اين منظور و براي ناميدن او و تميز و تشخيص از بقيه لفظ (حسن) را براو اطلاق مي كند، در اين حالت وضع يعني معناي متصور در هنگام وضع لفظ حسن، خاص است و موضوع له يعني فردي كه اين لفظ بر او دلالت مي كند نيز خاص مي باشد
دلالت تصوري: آن است که ذهن انسان بمجرد شنيدن لفظ به معناي موضوع له آن متقل شود گرچه بداند گوينده معناي موضوع له لفظ را قصد نکرده است.
