چرا استعمال مشتق در زمان حال حقیقت و در زمان گذشته و آینده مجاز است؟

یکی از علایم حقیقت و مجاز و تشخیص آنها از هم تبادر است

وکیل یک لفظ مشتق است

اگر به کسی که الان وکیل است وکیل بگوییم و یا به کسی که بعدا وکیل می شود وکیل بگوییم و یا به کسی که قبلا وکیل بوده و الان وکیل نیست وکیل بگوییم:

این سه حالت را فرض کنید،حال سوال اینه که وقتی که شما لفظ وکیل را می شنوید،اولین چیزی که از آن به ذهنتان میاد جیست؟

بله. اولین جیزی که به ذهنتان میاد،فردی است که الان وکیل است»»»»»»» لذا این تبادر دارد و حقیقت است و بقیه ( یعنی کسی که بعدا وکیل می شود و یا کسی که قبلا وکیل بوده و الان وکیل نیست ) عدم تبادر دارند و مجاز اند

تبادر - علایم حقیقت و مجاز در اصول فقه

تبادر یکی از علایم حقیقت بودن لفظ است:

منظور از تبادر، اولین معنایی است که به ذهن متبادر می شود( خطور می کند) مثلا در جمله امام آمد ، اولین چیزی که به ذهن انسان متبادر می شود این است که منظور از امام در اینجا امام خمینی(ره) است. لذا میگوییم امانم خمینی(ره)در اینجا به علت داشتن تبادر حقیقت است

عدم تبادر یا تبادر غیر ( نشانه های تشخیص حقیقت و مجاز در اصول فقه )

عدم تبادر یا تبادر غیر از علایم مَجاز بودن لفظ است

اولین معنایی است که به ذهن متبادر می شود(خطور می کند) حقیقت است و آن معنایی که اول به ذهن متبادر نمی گردد مجاز است