وضع در اصول فقه

بسم الله الرحمن الرحیم

وضع چیست؟

" وضع " در لغت یعنی گذاشتن ، یعنی قرار دادن

وضع در اصول فقه یعنی گذاشتن یک لفظ برای یک معنا

معنا را در کتاب اصول فقه دانشگاهی قشنگ توضیح داده . نوشته وقتی شما یه لفظی را می شنوید، یه چیزی به ذهن شما خطور می کنه . مثلاً وقتی شما لفظ قانون مدنی را می شنوید ، یه چیزی به ذهنتون با شنیدن این لفظ خطور می کنه . به این چیزی که با شنیدن یه لفظ به ذهنتون خطور کرده، معنا می گوییم.

مثلا ما وقتی لفظ "اصول فقه" را می شنویم ، یه چیزی با شنیدن این لفظ به ذهنمون میرسه . اون چه که به ذهنمون می رسه (یعنی یک درس زیبا و شیرین !!) ، معنای اصول فقه هست

یا، وقتی لفظ قانون را می شنویم ، یه چیزی با شنیدن این لفظ به ذهنمون می رسه ، که به این چیزی که به ذهنمون میرسه ، معنا می گوییم.

گفتیم وضع یعنی گزاشتن یه لفظ برای یه معنا.

مثلا استاد کاتوزیان نام یکی از کتاب های خود را "قانون مدنی در نظم حقوق کنونی" می گذارد . یعنی یه لفظ را برای یه معنا میگزارد . به این عمل استاد بزرگوارمان وضع می گوییم .

خوب، حالا باید گفت که به کسی که لفظ را برای معنا میگزاره، " واضع " می گوییم (یعنی وضع کننده)، پس در این مثال دکتر کاتوزیان واضع است.

* نکته: بعضی ها اشتباهی نوشتن که معنا یعنی اون چیز هایی که در اطراف ما وجود داره ، این غلطه ، چون اون چیزهایی که در اطراف ما هستند، مصداق هستند و نه معنا .

تعریف قیاس

تعریف قیاس:

قیاس در لغت به معنای اندازه گیری، سنجش و برابری است و در اصطلاح عبارت است از سرایت دادن حکم از موضوعی به موضوع دیگر به جهت اشتراک دو موضوع در علت حکم.

به تعبیر دیگر قیاس آن است که شخصى حکم یک مسئله را بداند و حکم دیگری را نداند؛ لذا تشبیه کند که چون این به آن شباهت دارد، پس حکمشان ‏باید چنین باشد.

قیاس اولویت و قیاس ادنی

قیاس اولویت و قیاس ادنی:

به این دو مثال دقت کنید:

مثال اول: فرض کنید ما حکم اُف گفتن به والدین را می دانیم که حرام است ولی حکم کتک زدن به آنها را نمی دانیم
در این جا اگر بخواهیم قیاس کنیم می گوییم: اُف گفتن به والدین حرام است و به طریق اولی کتک زدن به آنها هم حرام است
در این جا علت در فرع ( آنچه حکمش را نمی دانیم ) بیشتر و شدید تر و قوی تر از اصل ( آنچه حکمش را می دانیم ) است

مثال دوم: فرض کنید ما حکم حکم کتک زدن به والدین را می دانیم که حرام است ولی حکم اُف گفتن به آنها را نمی دانیم

در این جا اگر بخواهیم قیاس کنیم می گوییم: کتک زدن به والدین حرام است و به طریق ادنی اُف گفتن به آنها هم حرام است
در این جا علت در فرع ( آنچه حکمش را نمی دانیم ) کمتر و ضعیف تر از اصل ( آنچه حکمش را می دانیم ) است

قياس ذکر شده در مثال اول را قیاس اولویت می نامیم و
قياس ذکر شده در مثال دوم را قیاس ادنی می نامیم

قیاس ( قیاس اصولی )

تعريف قياس

قياس اين طور تعريف شده است : اثبات حكم فى محل بعلة لثبوته فى محل آخر بتلك العله

براى فهم بيشتر , توضيح عبارت فوق چنين است : حكمى در موردى صادر شده است , فرضا در شرع مقدس آب انگور جوشيده حرام گرديده و بيش از اين نيز شارع توضيحى نداده است , و فقط گفته است : الخمر حرام , حال مى خواهيم بدانيم كه آيا آبجوهم حرام است يا خير ؟

براى اينكار اين طور استدلال مى كنيم : آب انگور جوشيده چون مسكر است حرام است , و بعد نتيجه مى گيريم چون آبجوهم مسكر است پس حرام است . اين را در اصطلاح اصول قياس مى گويند .


ادامه نوشته