اصالة الحقیقة ( اصل حقیقت در اصول فقه )
بر اساس این لفظ،اگر لفظی داشته باشیم که دو یا چند معنا داشته باشد ( که یکی از این معانی،معنای حقیقی و معنای دیگر معنای مجازی باشد ) و ما شک کنیم که منظور و مراد متکلم از این لفظ معنای حقیقی آن است یا معنای مجازی آن، می گوییم: اصل بر حقیقی بودن معنا است مگر این که دلیلی آورده شود و آن دلیل به ما نشان دهد که منظور از این لفظ،معنای مجازی آن است
صحیح و اعم:
صحیح و اعم:
بحث صحیح و اعم در مورد اعمالی است که چند جز دارند:مانند صلاة، که دارای اجزایی است: نیت + قیام + سوره + و...
و یا نکاح که دارای اجزایی است: صیغه نکاح، اهلیت متعاقدین، و ...
سوال این است که اگر عملی دارای چند جزء باشد (مانند نماز که چند تا جزء داشت ) ، حال اگر فرد یکی از این اجزای آن را انجام ندهد(مثلا نماز را بدون سوره، که از اجزای نماز است بخواند )، آیا باز هم می توانیم درمورد این عمل چند رکنی که یک رکنش ناقص است و صحیح (تام الاجزاء وکامل ) نیست، لفظ نماز را بکار ببریم
در اینجا دو دسته نظر وجود دارد:
اصالة الظهور
مثلا لفظ شیر را وقتی شما بشنوید،چند معنا به ذهنتان می رسه که آن معنایی که زود تر به ذهن رسیده،حیوان درنده و جهار پا است
اصالة الظهور
مثلا لفظ شیر را وقتی شما بشنوید،چند معنا به ذهنتان می رسه که آن معنایی که زود تر به ذهن رسیده،حیوان درنده و جهار پا است
صحیح و اعم
اگر بگوییم وضع شده اند برای معنای صحیح، باید در آیات و روایاتن و کلام متکلم و مواد قانون، الفاظ را بر معنای صحیحشان حمل کنیم و اگر بگوییم وضع شده اند برای معنایی اعم از صحیح و فاسد، باید الفاظ را برای معنای اعمشان حمل کمنیم
ثمره ی این بحث چیست؟
در قانون مدنی آمده است که: بعد از عقد نکاح، زن مالک مهریه می شود
حال اگر ما معتقد باشیم که منظور از نکاح در این ماده، نکاح صحیح است: می گوییم» بهد از عقد نکاحی که به طور صحیح رخ داده، زن مالک مهر می شود
ولی اگر بگوییم منظور از این الفاظ هم نکاح صحیح است و هم نکاح غیر صحیح، زن بهد از عقد نکاحی که ( چه صحیح بوده و چه غیر صحیح )، مالک مهر می شود