حقيقت عرفى‌

حقيقت عرفى‌
حقيقت عرفى عبارت است از لفظ به‌كار رفته در موضوع‌له عرفى.در اين مورد فرقى نمى‌كند كه لفظ را عرف عام و توده مردم‌براى يك معنا وضع كرده باشند يا به‌وسيله عرف خاص وضع شده باشد.

نكته:الفاظى كه عرف براى رساندن معناى موردنظر خود به كار مى‌گيرد بردوقسم است:

-در برخى موارد،يك لفظ در لغت،داراى معناى خاصى است،ولى در عرف مردم،براى معناى ديگر وضع شده و استعمال مى‌شود.به بيان ديگر،عرف آن لفظ را از معناى‌لغوى به‌معناى جديد نقل داده است،كه در اين صورت به چنين لفظى«منقول عرفى»هم‌مى‌گويند كه توضيح آن گذشت.

-در مواردى،عرف براى رساندن مفهوم موردنظر خود از الفاظى استفاده مى‌كندكه سابقه‌اى در لغت ندارد.به سخن ديگر،الفاظى را ابداع مى‌كند.اين مسئله در عرف‌خاص بيشتر شيوع دارد،مانند بسيارى از اصطلاحات پزشكى،دارويى،كشاورزى،صنعتى و...كه پيشينه لغوى در زبان عرفى ندارند و ابداع فكر انديشمندان و برخاسته ازعرف خاص است.


تقلید از میت

تقلید از میت
آیا تقلید از میت جائز است ؟

تقلید از میت   :
* تقلید استمراری ( بقاء بر تقلید از میت )
* تقلید ابتدائی از میت   
        
اگر فردی بخواهد از مجتهدی که مرده است تقلید کند ، دو حالت دارد  :
یا اینکه فرد ، مقلد مرجع تقلید است و مرجع تقلید فوت کند .
یا اینکه فرد مقلد مرجع تقلید نیست و مرجع تقلید فوت کند .          

در حالت اول اگر مقلد بخواهد به تقلید خود از مرجع(که فوت کرده)،ادامه دهد،به این نوع تقلید،تقلید استمراری می گوییم(یعننی بقا بر تقلید از میت)
در حالت دوم اگر فرد بخواهد از مرجع تقلید(که فوت کرده )تقلید کند در حالی که قبلا این مجتهد مرجع تقلید او نبوده و فرد اکنون می خواهد شروع به تقلید از او کند به این نوع تقلید ،تقلید ابتدایی می گوییم.

نتیجه:
اگر کسی بخواهد از مجتهدی که فوت کرده تقلید کند :
1)تقلید استمراری(بقا بر تقلید)   
 الف : برخی علما میگویند جایز نیست
ب : اکثر علما می گویند : جایز است

2 ) تقلید ابتدایی:
الف : برخی علما می گویندجایز است
ب: اکثر علما می گ.یند جایز نیست

اقسام وضع لفظ در اصول فقه:

اقسام وضع لفظ در اصول فقه:
                                                          
الف : به اعتبار واضع                                                                                    

1 - تعیینی( تخصیصی )             
2 - تعیّنی ( تخصصی )

ب : به اعتبار استعمال لفظ در معنا     
1 - وضع خاص و موضوع له خاص
2 - وضع عام و موضوع له عام
3 - وضع عام و موضوع له خاص                 
4 - وضع خاص و موضوع له عام

مثال هایی برای دلیل مستقل عقلی

نمونه هايي از دلیل مستقل عقلی

1 – قاعده الجمع مهما امکن اولی من الطرح

2 – قبیح بودن تکلیف بما لا یطاق

3 – وجوب امر به معروف و نهی از منکر

4 – وجوب دفع ضرر

5 – قبیح بودن تکلیف بما لا یطاق

انواع اجماع منقول

انواع اجماع منقول

الف – اجماع منقول واحد

اجماع منقول واحد آن است که تعداد نقل کنند گانش به حد تواتر نرسد . به بیانی دیگر تعداد آنهایی که که وجود اجماعی را نقل می کنند به حد تواتر نمی رسد

ب – اجماع منقول متواتر

اجماع منقول متواتر آن است که تعداد نقل کنند گانش به حد تواتر برسد . به بیانی دیگر تعداد آنهایی که که وجود اجماعی را نقل می کنند به حد تواتر می رسد