دلايل عدم حجيت استحسان از ديد شيعه

دلايل عدم حجيت استحسان از ديد شيعه

شيعيان براي عدم حجيت استحسان چهار دليل عمده دارند که عبارتند از :

1 – دليلي براي حجت بودن استحسان نداريم

2 - استحسان موجب ظن به حكم شرعى هم نمي شود

3 – اصوليون بر بر بطلان استحسان اجماع کرده اند

4 - اخباري وجود دارد که دلالت بر بطلان استحسان مي کند

منبع: ميرزاي قمي. کتاب قوانين الاصول

ميرزاي قمي – ره - در اين کتاب آورده است:  و هو باطل لعدم الدليل عليه و لانه لا يفيد الظن بكونه حكما شرعيا فى الحقيقه ولاجماع الاماميه و اخبارهم

اصوليون و اخباريون - فرق اصوليون و اخباريون

اصوليون و اخباريون

اصوليون و اخباريون هر دو شيعه مي باشند و در بسياري موارد نظراتشان مشترک است و در مواردي با هم اختلاف دارند

در اين جا به مهم ترين تفاوت آنها اشاره مي کنيم

1 – اصوليون عقل را يکي از ادله استنباط احکام مي دانند و ان را براي درک خوبي و بدي افعال و اعمال مورد توجه قرار مي دهند در صورتي که اخباريون عقل را براي درک خوبي و بدي افعال و اعمال مورد توجه قرار نمي دهند 

2 – از ديد اصوليون دلايل استنباط احکام عبارتند از قران و سنت و اجماع و عقل و از ديد اخباريون دلايل استنباط احکام عبارتند از قران و سنت

3 – اصوليون به اجتهاد اعتقاد دارند ولي اخباريون به اجتهاد اعتقاد ندارند

4 - اصوليون به تقليد اعتقاد دارند ولي اخباريون به تقليد اعتقاد ندارند

5 – مشهور اصوليون خبر واحد را حجت مي دانند ولي اخباريون ان را حجت نمي دانند

6 - اصوليون اصل اباحه را حجت مي دانند ولي اخباريون ان را حجت نمي دانند

شرايط حجيت سنت تقريري

شرايط حجيت سنت تقريري

سنت تقريري زماني حجت است که :

1 – عمل بايد در مرئي و منظر معصوم رخ داده باشد

2 – معصوم با سکوتش تقيه نکرده باشد

انواع اجماع منقول

انواع اجماع منقول

الف – اجماع منقول واحد

اجماع منقول واحد آن است که تعداد نقل کنند گانش به حد تواتر نرسد . به بیانی دیگر تعداد آنهایی که که وجود اجماعی را نقل می کنند به حد تواتر نمی رسد

ب – اجماع منقول متواتر

اجماع منقول متواتر آن است که تعداد نقل کنند گانش به حد تواتر برسد . به بیانی دیگر تعداد آنهایی که که وجود اجماعی را نقل می کنند به حد تواتر می رسد

دلالت اشاره

دلالت اشاره

هرگاه مدلولى چنان باشد كه به حسب آنچه ميان مردم در مقام گفتگو متعارف است گوينده را اراده و قصدى به آن تعلق نيافته باشد ليكن آن مدلول به نظر عقل براى كلام , واضح و لازم باشد دلالت كلام را بر آن مدلول به نام دلالت اشاره مى خوانند مانند آيه شريفه  - و حمله و فصاله ثلثون شهرا - كه با لحاظ آيه - و الوالدات يرضعن اولادهن حولين كاملين - دلالت دارد كه اقل مدت حمل شش ماه است پس در اين مورد آنچه , به حسب عرف , از آيه نخست مقصود مباشد بيان رنج مادر و حق اوست بر فرزند و آنچه از آيه دوم قصد شده بيان زمان شيرخوارگى كودك است و مسأله اقل مدت حمل , به حسب متعارف , از هيچ يك از اين دو آيه مقصود نيست ليكن چون اين دو آيه با هم در نظر گرفته شود عقل حكم مى كند كه اقل مدت حمل بايد ششماه باشد .


 

منبع: تقریرات اصول فقه دکتر شهابی . نویسنده : عباس فربد

دلالت تنبيه و ايماء

دلالت تنبيه و ايماء

هر گاه مدلول التزامى كلامى چنان نباشد كه راست بودن يا درست بودن كلام بر آن مدلول , متوقف باشد ليكن اقتران و ارتباط آن با حكم بطورى باشد كه علت بودن آن مدلول براى آن حكم دانسته شود دلالت كلام را بر اين مدلول بنام دلالت تنبيه و ايماء مي خوانند مانند اينكه كسى به شارع بگويد: نماز را در جامه اى ناپاك گزارده ام . پس شارع پاسخ دهد كه: نماز ترا اعاده كن . چه نزديك شدن اين حكم بمورد سؤال دلالت دارد كه ناپاك بودن جامه در نماز , موجب حكم ببطلان و علت وجوب اعاده آن گشته پس , ارباب تنفيح مناط قطعى , گفته ميشود كه اين حكم بهمان شخص و همان واقعه اختصاص ندارد بلكه ناپاك بودن هر جامه و براى هر كس و در هر زمان موجب بطلان نماز و علت اعاده آنست .

 

منبع: تقریرات اصول فقه دکتر شهابی . نویسنده : عباس فربد