بحث حقیقت شرعی :

 الفاظی مانند صلاة، حج، صوم و ... قبل از اسلام دارای معانی ای بوده اند که با آمدن اسلام این الفاظ توسط شارع در معانی دیگری به کار برده شدند (مثلا لفظ صلاة قبل از اسلام به معنای دعا بود و در زمان پامبر ( ص ) به معنای نوعی عبادت خاص در آمد ). حال بحث در این است که آیا در بیست و سه سال رسالت پیامبر(ص) استعمال این الفاظ در معانی جدیدشان به نحو حقیقت بوده یا مجاز ؟  

 ثمره این بحث :

اگر قایل به وضع این الفاظ برای معانی جدیدشان شویم و در واقع حقیقت شرعی را بپذیریم، آنگاه احادیثی که از پیامبر ( ص ) نقل شده و این الفاظ در آنها به کار رفته دیگر نیازی به وجود قرینه صارفه نمی باشد ولی اگر حقیقت شرعیه را نپذیریم آنگاه در احادیث پیامبر (ص) باید همراه این الفاظ قرینه صارفه ای باشد .

اقسام حقیقت و مجاز

 + 

حقیقت عرفی

عرف، لفظی را برای معنایی وضع بکند و ما آن لفظ را در همان معنایی که عرف برایش وضع کرده به کار ببریم

حقیقت لغوی

لغت شناسان(اهل لغت)، لفظی را برای معنایی وضع می کنند و ما آن لفظ را در همان معنایی که لغت شناسان برایش وضع کرده به کار ببریم

حقیقت شرعی

شرع، لفظی را برای معنایی وضع می کند و ما آن لفظ را در همان معنایی که شرع برایش وضع کرده به کار ببریم

مجاز عرفی

عرف، لفظی را برای معنایی وضع بکند و ما آن لفظ را در غیر از معنایی که عرف برایش وضع کرده به کار ببریم

مجاز لغوی

لغت شناسان(اهل لغت)، لفظی را برای معنایی وضع می کنند و ما آن لفظ را در غیر از معنایی که لغت شناسان برایش وضع کرده به کار ببریم

مجاز شرعی

شرع، لفظی را برای معنایی وضع می کند و ما آن لفظ را در غیر از معنایی که شرع برایش وضع کرده به کار ببریم


 انواع حقیقت و مجاز با ذکر مثال:

 

 *حقیقت لغوی: مثلا لفظ "نان" را لغت شناسان وضع کرده اند برای نوعی خوراکی که از گندم تهیه می شود.حال اگر ما لفظ "نان" را در معنای اصلی ای که لغت شناسان برایش وضع کرده اند به کار ببریم به آن حقیقت لغوی میگوند(مثلا زید در نانوایی به نانوا بگوید که دو نان می خواهد)

 

*مجاز لغوی:مثلا زید در جمله ای به دوستش بگوید که اگر فلان کار را با هم انجام دهند،به آب و نانی خواهند رسید،می بینیم که دراینجا زید لفظ نان را در معنایی به جز آن معنایی که لغت شناسان برایش وضع کرده اند استعمال نموده،که به این استعمال، استعمال مجازی می گوییم

 

*حقیقت عرفی و مجاز عرفی :مثلا عرف، لفظ " جانور " را برای سگ به کار می برد(در معنای سگ وضع نموده)

(حال اگر ما این لفظ را در معنای سگ به کار ببریم،به آن حقیقت عرفی میگوییم و اگر آن را در معنایی غیر از سگ به کار ببریم،به آن مجازعرفی می گوییم)

 

*حقیقت شرعی و مجاز شرعی :مثلا شرع لفظ صلاة را وضع نموده برای معنایی(یعنی آن را وضع نموده برای عبادتی خاص) .

حال اگر ما لفظ صلاة را در همان معنایی که شرع بایش وضع نموده به کار ببریم به آن حقیقی شرعی می گوییم ولی اگر آن را در معنایی غیر از آن معنایی که شرع یرایش وضع نموده به کار ببریم به آن مجاز شرعی می گوییم