مبحث مشتق

مبحث مشتق
امر اول:تعريف مشتق در اصطلاح نحويين و اصوليين:
مشتق نحوي : هر لفظي که از لفظ ديگر گرفته شده و مشتمل بر حروف اصلي آن با همان چينش باشند، بدان مشتق نحوي مي گويند؛ مثل احمد، محمد، محمود، حامد، حميد که از حمد گرفته شده اند.
مشتق اصولي : وصف خارج از ذاتي که بر ذات حمل مي شود و با انتفاء آن وصف، ذات منتفي نمي شود. مثل: کتابت در انسان، رقيّت در زيد، خياطت در عمرو، جلوس در مريم.
نسبت ميان مشتق نحوي و اصولي از ميان نسب اربعه:
ميان آنها عموم و خصوص من وجه بر قرار است. مثلا مصدر نه مشتق نحوي است و نه مشتق اصولي. زوج ، رق ، اخ ، اب ، مشتق اصولي است ولي مشتق نحوي نيست. مصادر مزيد ، فعل ماضي ، مضارع و امر مشتق نحوي است ولي مشتق اصولي نيست.
شرايط مشتق اصولي:
الف) مشتق اصولي بايد جاري بر ذات باشد؛ يعني حکايت از آن ذات بنمايد و از حيث اين هماني وجود داشته باشد؛ مانند: زيد کاتب، عمرو مجروح، حميد جالس، زينب طالبة و غيره. بدين ترتيب افعال و مصادر چون بر ذات جاري نيستند، جزء مشتقات اصولي محسوب نمي شوند.
ب) آن وصف بايد به گونه اي باشد که با از بين رفتنش ذات از بين نرود و اين ذات مع الوصف او دون الوصف باقي باشد.
اقسام انتساب وصف به موصوف
1- انتساب وصف به موصوفي که الان متصف به آن صفت است. مثلا مي گوييم زيد عالم است باعتبار اينکه زيد الان عالم مي باشد.
2- انتساب وصف به موصوف باعتبار اينکه در آينده متصف به آن خواهد شد مانند اينکه به کسي که در آينده عالم خواهد بود الان بگوييم عالم است.
3- انتساب وصف به موصوف باعتبار اينکه در گذشته متصف به آن بود. مثلا به کسي که قبلا عالم بود ولي عالم تمام علمش را از دست داده است بگوييم او عالم است.
استعمال مشتق يعني عالم در اوّلي بدون شک حقيقيت و در دوّمي مجاز است اما در سومي اختلاف است که برخي معتقد شده اند حقيقت است و برخي به مجاز بودن آن معتقد شده اند. حق اين است که استعمال مشتق در ذاتي که فعلا متلبس به صفت است حقيقت است و در غير آن مجاز مي باشد.
مثال: در روايتي آمده است: وضوء يا غسل با ماء مسخن بالشمس مکروه است. حال آبي جهت وضوء يا غسل در اختيار ماست که ساعتي پيش با خورشيد گرم شده است، اما در حال حاضر آن گرما از بين رفته و آب خنک شده است، در اينجا تکليف چيست؟! آيا وضوء با اين آب کراهت دارد يا نه؟
اگر قائل به مجازيت استعمال مشتق در ذاتي که وصف از آن زائل شده است باشيم وضوء گرفتن با آن آبي که بوسيله خورشيد گرم شده بودو حالاسرد است مکروه نخواهد بود واگر قائل به حقيقت باشيم مکروه خواهد بود
دليل
دليل ما تبادر و صحت سلب از ذاتي که از آن ذات وصف از بين رفته باشد. پس به کسي که در حال حاضر نشسته است نمي توان گفت: او ايستاده است. و همچنين نمي توان به کسي که پيش از اين ايستاده بوده يا نشسته بوده و در حال حاضر در وضعيت ديگري است، گفته شود: او ايستاده يا او نشسته است. بلکه به اين صورت گفتن، به نحو مجاز صحيح است، يا آنکه گفته شود او ايستاده بود، او نشسته بود.
البته لازم به توضيح است که مبدء مشتقات متفاوت است. بعضي از مبادي از قبيل ملکه و بعضي ديگر از قبيل حرفه و صنعت است و انقضاي هريک متناسب با حقيقت آنهاست. بنابراين کسي که شغل نجّاري دارد ولو در خانه اش نشسته است به وي حقيقتا نجّار مي گويند چون وي هنوز مشغول اين حرفه است.

اصالة عدم تقدير

اصالة عدم تقدير
هرگاه کلامي از متکلم ايراد شود و شک گردد در کلام او چيزي در تقدير باشد يا خير، و در آنجا احتمال هرگونه تقدير منتفي باشد، اصل بر عدم وجود تقدير است.
به اصالت عدم تقدير دو اصل ديگر نيز ملحق مي شود:
1)    اصالة عدم النقل.
2)    اصالة عدم الإشتراک.

تقسيم مقدمه به مقدمه داخليه وخارجيه

تقسيم مقدمه به مقدمه داخليه وخارجيه
مقدمه داخليه: درباره يك (مركب)مطرح مي شود.اجزاي يك مركب ، مقدمه اي براي تحقق وبوجودآمدن آن مركب هستندمانندنمازكه مركبي ازحمد،سوره ،ركوع وسجود و... است.
مقدهم خارجيه : مقدمه اي است كه ذوالمقدمه بدان وابسته است امامانندمقدمه داخليه نبوده ووجودش مستقل ازوجودذوالمقدمه است مانند وضونسبت به نماز كه نمازبدان وابسته بوده ولي وجودش مستقل ازوجودنمازاست.

امر پس از امر

امر کردن برای بار دوم برای تاکید است یا تاسیس امری جدید؟؟
دارای دو حالت است :
الف)اگر امر دوم پس از انجام امر اول باشد دلالت برتاسیس امری جدید است .
ب)اما اگر قبل از انجام امر نخست باشد چندحالت دارد:
* متعلق امر دارای قیی باشد که به تعدد مورد امور ظهور دارد=امردوم جدید
*حکم دردومورد هرکدام سبب خاصی داشته باشد=امردوم =تکلیف جدید
*درصورتی که سبب حکم برای یکی از دوامر ذکر شده وبرای دیگری ذکر نشده ظاهرا مراد تاکید است اما به صورت مقید.
*درصورتی که سبب برای هیچ یک ازدوحکم ذکر نشده =تاکید نخستین امر

امر پس ازمنع  ( الامر عقب الحظر )

امر پس از منع دلالت بروجوب دارد یا استحباب؟؟؟
امر پس ازنهی از ان بر  وجوب دلالت ندارد. زیرا وقوع امر پس از نهی می تواند قرینه ای بردلالت نکردن بروجوب باشد عقل نیز به لزوم وجوب انجام امر  مولا حکم نمیکند.
نکته:گاهی امر پس از توهم منع صادر یشود(برطرف کردن تصور ووهم نهی برخی ازکارها توسط شارع به وسیله ساختار امر)

مراکز فروش اصول فقه دانشگاهی


 کتاب اصول فقه دانشگاهی ؛ تالیف محمد رضا شب خیز 
در کلیه کتاب
فروشی های حقوقی  کشور موجود می باشد.


جهت خرید اینترنتی این کتاب ؛ به سایت انتشارات حقوقی مجد مراجعه کنید


دانلود بخش هایی از کتاب اصول فقه دانشگاهی:







مرکز پخش در سراسر کشور:





آدرس: تهران، خیابان انقلاب، خیابان ۱۲ فروردین، بن‌بست حقیقت، پلاک ۴، طبقه دوم، واحد ۴

شماره‌های تماس:  66974645  -  66974130   -  66407993  
 دورنگار:  66461158



---------------------------------------------------------------------


توضیحاتی در مورد کتاب اصول فقه دانشگاهی از زبان مولف این کتاب آقای محمد رضا شب خیز


از جمله مهم‌ترین نیاز‌های دانشجویان برای یادگیری درس اصول‌فقه؛ وجود کتابی است که با بیانی ساده و روان، از زاویه دید «حقوق» به مباحث این علم بنگرد. چرا‌که در علم اصول‌فقه، بسیاری از مباحث و نظرات اصولیون اختلافی است؛ و آنچه که مورد نیاز دانشجوی حقوق در آزمون های مختلف است؛ نظر پذیرفته شده در قانون می باشد.

در واقع؛ اصول‌فقه دانشگاهی ؛ با «ساده‌نویسی و نگارش روان مطالب»، «ذکر مثال‌های حقوقی و کاربردی برای هر مبحث»، «پوشش کليۀ مباحث مورد نياز دانشجويان بر اساس نظرت پذیرفته شده در قانون و آزمون‌های حقوقی»؛ پاسخ‌گوی مهم‌ترین نیاز‌های دانشجویان در این درس می‌باشد.

زمانی که تألیف کتاب پیش‌روی حدود یک‌سال پیش به‌اتمام رسید، بر آن شدیم، کتاب را در اختیار اساتید محترم و دانشجویان عزیز قرار دهیم تا از نقطه نظرات هر دو گروه برای افزایش غنای محتوای کتاب، استفاده کنیم.
شيوه ارائه مطالب کتاب به اساتيد بزرگوار به اينصورت بود که هر مبحث را به اساتید گرانقدری از حوزه و دانشگاه ارائه می‌دادیم و از آنها نقد و بررسي مطالب را تقاضا می‌نمودیم.
شیوۀ ارائه مطالب کتاب به‌دانشجویان عزیز به اینشکل بود که، هر قسمت از کتاب را در اختیار چندنفر از آنان  قرار می‌دادیم و نظراتشان را در مورد چگونگی درک آن مطلب و ساده‌نویسیاش بررسی می‌کردیم. به این شکل که، اگر با یک‌بار مطالعه آن مبحث را به صورت دقيق متوجّه می‌شدند، همان را به‌عنوان متن‌کتاب انتخاب می‌کردیم؛ که این اقدام موجب گرديد برخي مباحث را بارها تغییر دادیم؛ و درنتیجه، مطالب کتاب بسیار ساده و روان گردید.
از طرف دیگر؛ بنا به پيشنهاد دانشجویان، مباحثي را که در آن ضعف بيشتري برایشان وجود داشت، به‌شیوه‌ای به‌نگارش درآوردیم که با اندکی تکرارِ متن، کار را براي افراد مُبتدي، آسان‌تر کردیم.
اين اقدامات به‌ اين جهت بود تا بتوانیم تصوّری را که دانشجویان از این درس به‌عنوان یکی از دروس مشکل دارند از بين ببریم و این درس را به درسی شیرین‌ تبدیل کنیم (انشاءالله). در طول این یک‌سال؛ به‌قدری بر روی ساده‌نویسی کتاب تلاش شد که به اذعان دیگران، افراد از هر قشری قادر به فهم مطالب آن هستند.
به‌طور کلّي مهم‌ترین ویژگی‌ها و امتیازات این‌کتاب عبارتند از:
۱ـ ساده‌نویسی و نگارش روان مطالب در این اثر به حدی است که مخاطب با یک‌بار مطالعه، بحث را به‌طور صحيح درک می‌کند.
۲ـ با توجّه به رویکرد جدیدی که در آزمون‌های حقوقی، مخصوصاً آزمون وکالت رخ داده است، در هر مبحث، از مثال‌های حقوقی استفاده کرده‌ایم؛ به طوريکه دانشجويان پس از مطالعۀ آن مثال‌ها، اين توانايي را پيدا مي‌کنند که خود براي آن مبحث، مثال‌هاي ديگري از مواد قانوني بيان کند.
۳ـ پوشش کليۀ مباحث مورد نياز دانشجويان؛ و پرهیز از مباحث بی‌ثمر به‌جهت جلوگيري از اطالۀ مباحث.
۴ـ رعایت ترتیب استاندارد مباحث در تمام کتاب. به اعتقاد ما از جمله مهم‌ترین علّت‌هایی که درک مطالب درس اصولفقه را برای دانشجویان سنگین کرده است، نداشتن ترتیب استاندارد در نگارش متون اين درس می‌باشد. به اين‌صورت که تا دانشجويان، مطلبي را هنوز مطالعه نکرده باشند؛ در مباحث اولیه از آن استفاده نمیکردیم و هر يک را در جاي خود مورد بحث قرار داديم؛ و در مواردي که بايد از آن مباحث استفاده می‌شد؛ آن را به سبکی خاص توضيح داده‌ايم، که اين مهم را با مطالعه کتاب دقيقاً در می‌یابیم.
۵ـ هنگامی که دانشجویان در طول اين مدّت به مطالعه کتاب پرداختند، معنای برخی الفاظ را نمی‌دانستند؛ به همین جهت، به پیشنهاد آنها، معنای آن الفاظ را؛ حَسب مورد، یا در پرانتز و یا در پاورقی بیان نمودیم. در مواردي هم که براي ذکر مثال به مادهاي از قانون اشاره می‌کردیم، متوجّه شديم برخي دانشجويان با مفهوم و معنای برخی مواد به‌صورت کامل آشنا نمی‌باشند؛ در نتيجه اينگونه مواد را هم با توضيح مختصري بيان نموديم؛ و در مواردي که لازم می‌دیدیم، در ارتباط با برخی مواد قانونی، به دیدگاههای مختلف حقوق‌دانان ارجمند اشاره نموديم.
۶ـ با توجّه به این‌که مباحث اختلافی در اصول‌فقه بسيار است؛ تمام مباحث را با توجّه به نظرات پذیرفته شده در قوانین و آزمون‌های حقوقی بیان کرده‌ايم و در منابع و پاورقی هر مبحث، اسامي ديگر اصوليون بزرگوار را هم که با اين نظر پذيرفته شده در قانون یک‌رأی بودند ذکر نموديم.
7ـ گاهي متوجّه می‌شدیم دانشجويان مبحثي از اين درس را که حتي بارها مطالعه نموده بودند توضيح می‌دانند؛ لیکن اين توضيح، همان مُرادِ واقعي آن بحث نبود؛ که اين مسئله را هم با‌توجّه به اين‌که دانشجويان مختلف، مباحث را چندين بار مورد مطالعه قرار دادند، به نحو دقيق مورد بررسي قرار داديم و شبهاتی را که ممکن بود برای دانشجویان از یک مبحث ایجاد گردد برطرف نمودیم.
8 ـ در تمام کتاب؛ مطالب با رعايت تناسب با برنامه درسي و اختصار تنظيم گرديده است.



مخصص متصل مجمل از جهت مفهوم به واسطه تردید میان اقل و اکثر

مخصص متصل مجمل از جهت مفهوم به واسطه تردید میان اقل و اکثر:

مانند مادۀ 127 آئین دادرسی کیفری پیشین که می گویند: «رسیدگی و تحقیقات محکمه عموماً باید علنی باشد به استثنای موارد ذیل...

«در اقداماتی که بر ضد احساسات مذهبی شود ...» آیا منظور فقط مذهب شیعه است که قدر متقین (حداقل) است یا مذاهب دیگر را (حداکثر) هم شامل می گردد ؟مثلاً هر گاه محاکمه بر خلاف احساسات مذاهبی یهود، نصارا یا اهل تسنن باشد، آیا مشمول این ماده هست یا خیر؟ اجمال به عام سرایت می کند و نمی تواند در مورد اجمال به عنوان عام استدلال کرد.

منبع : ابوالحسن محمدی ؛ مبانی استنباط حقوق اسلامی

هدف علم اصول فقه

هدف علم اصول فقه:

       بدست آوردن قدرت مهارت در استنباط و استخراج احکام شرعی از روی ادله

تقسیم الفاظ

تقسیم الفاظ

1-    ترادف: دو لفظ بر یک معنی دلالت کنند. جلوس و قعود- انسان و بشر

2-    اشتراک لفظی: لفظ واحد برای معانی متکثر وضع شود. مانند لفظ عین  

3-    اشتراک معنوی: یک لفظ در برابر یک لفظ وضع شود و آن لفظ مصادیق زیادی داشته باشد .

اقسام وضع کدامند؟

اقسام وضع کدامند؟ 

1-    تعیینی (تخصیصی): در اثر جعل، قرارداد و انشاء واضع بوجود می آید.  

2-    تعینی (تخصصی): در اثر کثرت استعمال محقق می شود.

اقسام دیگر وضع

1-    وضع خاص و موضوع له خاص: اسامی اعلام

2-    وضع خاص و موضوع له عام: امکان وقوع ندارد.

3-    وضع عام و موضوع له خاص: ضمایر و اسمای اشاره

4-    وضع عام و موضوع له عام: انسان، درخت