تعارض عام و خاص

تعارض عام و خاص
تعارض در اصطلاح اصوليون و اساتيد حقوق عبارت است از اينكه دو دليل در عرض هم و در برابر هم قرار گيرند، به طوري كه نتوان به هر دو عمل كرد مانند اينكه گفته شود مجازات معاون جرم مانند مباشر جرم است سپس گفته شود كه مجازات معاون جرم مانند مباشر جرم نيست.
مثال اول:
ماده ۴۴۵ قانون مدنی: هر يک از خيارات، بعد از فوت، منتقل به وارث مي‌شود.
ماده ۴۴۷ قانون مدنی: هر گاه شرط خيار براي شخصي غير از متعاملين شده باشد منتقل به ورثه نخواهد شد.

مثال دوم:
دلیل اول: محاکمات علنی هستند.
دلیل دوم: رسیدگی به جرایم اطفال غیر علنی است
نتیجه : محاکمات علنی هستند به غیر از محاکمه اطفال

نگاه گذرا به سیر تاریخی علم اصول

علم اصول فقه، یکی از مهمترین و کاربردی ترین علوم اسلامی به شمار می آید به گونه ای که بدون بهره گیری از قواعد و مسایل آن، استنباط و استخراج احکام شرعی از منابع آن غیر ممکن می باشد.

به گزارش شفقنا، تحقیقی با عنوان «نگاه گذرا به سیر تاریخی علم اصول» در وبلاگ قرآن و عترت منتشر شده که در ادامه ی این تحقیق آمده است: اهمیت فوق العاده ی علم اصول سبب شده است که دانشمندان اسلامی تحقیقات و مطالعات گسترده ای را در رابطه با ابعاد مختلف این علم انجام دهند که یکی از حوزه های مطالعاتی که جدیدا در این زمینه به وجود آمده است مطالعه و تحقیق در باره تاریخ علم اصول است.

ادامه نوشته

تاريخچه علم اصول

شيعه در طول حيات خود با اهتمام شديد به علم اصول فقه، آن را مقدمه فقه و ابزاري مهم در استنباط صحيح احکام شرعي ضروري مي دانست، تا جايي که آن را، منطق علم فقه ناميده­اند.[1] بدين معنا که فقيه در استنباط احکام شرعي از منابع ، نيازمند اصول و قواعدي است که علم اصول فقه عهده­دار آن است و بدون آن استنباط احکام شرعي کامل و تمام نيست.  به طور کلي مي­توان براي علم اصول چهار دوره را در نظر گرفت؛ دوره پيدايش، دوره رشد و نمو، دوره رکود و دوره کمال و نو آوري.
 
1. دوره پيدايش
  در نظر شيعه مسائل اين علم، ريشه در عصر ائمه (ع) دارد و آنان به خصوص امام باقر و امام صادق (ع) اصول و شيوه­هاي بهره­وري از قرآن و سنت را تعليم داده­اند. بدين صورت که ائمه با املاي قواعد و کليات علم اصول به شاگردان خود زمينه را براي پيدايش چنين علمي فراهم آورده­اند. بنابراين مي­توان آنها را واضع و موسس علم اصول دانست.[2]

ادامه نوشته

مشتق اصول فقه

مشتق:
واژگان مشتقی که وصف اشخاص یا اشیا قرار می گیرند ، در آن زمان که موصوف آن وصف را دارد، کاربرد حقیقی دارند  و اگر در زمانی که هنوز موصوف آن را ندارد به عنوان وصف آینده به کار می رود ؛ این کاربرد مجازی است
نکته اول: مشتق اصولی تنها صفاتی هستند که بر ذات موصوف حمل می شوند؛ زیرا که در آن ذات صفتی وجود دارد که خارج از اوست و قابلیت از بین رفتن آن صفت برای ذات هم وجود دارد. برخی از اسامی جامد به اصطلاح نحوی هم می توانند مشتق اصولی باشند. مانند زوج به معنای همسر
نکته دوم: کاربرد مشتق در زمان حال ( زمان متصف بودن شخص به صفتی) قطعا کاربردی "حقیقی" است اما اگر بدون قید زمان صفتی را به موصوفی نسبت بدهیم ، موارد کاربرد "مجازی" خواهد بود
نکته سوم: گاهی وصف از نوع ملکه است مثل مجتهد و نویسنده و گاهی اینگونه نیست و تنها حالتی از بین رفتنی است مانند ایستادن و نشستن
با توجه به نکات سه گانه حقیقی بودن کاربرد مشتق درباره حال اتصاف به صفت خاص ( حال تلبس به مبدا) پذیرفتنی تر است . به دو دلیل:
الف)تبادر:از نشانه های حقیقت است و به این مفهوم است که اگر تبادر به هنگام شنیدن وصفی از حال تلبس خبر دهد حقیقی است اما اگر کسی دیگر واجد آن صفت نیست این کاربرد مجازی است
ب)صحت سلب:درست بودن سلب وصف ،از از بین رفتن صفت د رموصوف نشانه مجاز بودن کاربرد وصف درباره کسی یا چیزی است که صفت از او زایل شده است مانند پزشکی که دیگر طبابت نمی کند

اقسام وجوب

اقسام وجوب
وجوب از جهات گوناگون تقسیم شده و اقسامی پیدا کرده است از جمله:
1-    از جهت چگونگی تعلق تکلیف، تقسیم می شود به واجب اصلی وتبعی.
2-    از جهت مکلَّف یا موضوع، تقسیم می شود به واجب عینی و کفائی.
3-    از جهت مکلَّف به یا متعلق،تقسیم می شود به واجب تعیینی وتخییری.
4-    از جهت کیفیت مطلوب بودن مکلَّف به،تقسیم می شود واجب نفسی وغیری.
5-    از جهت زمان انجام تکلیف، تقسیم می شود به واجب موسع و مضیق.
6-    از جهت شرط انجام تکلیف، تقسیم می شود به واجب تبعدی و توصلی.
7-    از جهت مقدمات، تقسیم می شود به واجب مطلق و مشروط.
8-    از جهت کیفیت طلب، تقسیم می شود به واجب معلق و منجز.

منبع: مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه , محمدی ، ابوالحسن