تعریف اصول فقه

معنای لغوی و اصطلاحی اصول فقه:
عنوان اصول فقه از دو کلمه تشکیل شده است: اصول و فقه.
اصول: جمع اصل و اصل در لغت چیزی است که شیء دیگر بر آن مبتنی است. قواعد علم به احکام ( العلم بالاحکام الشرعیه الفرعیه عن ادلتها التفصیلیه )
فقه: در لغت به معنای فهم عمیق و در اصطلاح فقهاء عبارت است از به دست آوردن احکام شرعی فرعی از روی دلیل های تفصیلی آنها

تعریف اصول فقه:
اصول فقه، علمی است که در آن از قواعدی بحث میشود که نتیجۀ آنها در استنباط حکم شرعی مورد استفادۀ مجتهد قرار میگیرد. از این رو، علم اصول فقه نسبت به علم فقه، علمی ابزاری است که فقیه به وسیلۀ آن میتواند احکام شرعی فرعی را از منابع آنها یعنی کتاب، سنّت، اجماع و عقل استنباط کند.

احتیاط عقلی

احتیاط عقلی
احتیاط عقلی (قاعده اشتغال؛ اصل اشتغال) عبارت است از حکم عقل به لزوم فارغ کردن ذمّه از عهده تکلیف منجّز در صورت‌ امکان آن.

شرایط حجیت تقریر معصوم

شرایط حجیت تقریر معصوم
تقریر معصوم همیشه حجت نیست و نمی توان به آن استاد کرد و با آن یک حکم شرعی استنباط کرد و حجیت تقریر دارای شرایطی است که عبارتند از:
1ـ آن گفتار و يا آن عمل در حضور معصوم گفته شده و يا انجام گرفته باشد، یا اگر در حضور معصوم نیست خبرش به معصوم رسیده باشد و  ایشان آن را تقریر نمایند.
2ـ معصوم نسبت‏ به آن گفتار و يا آن عمل توجه و علم داشته باشند.
3ـ معصوم توانايى آگاه نمودن فرد و جلوگيرى كردن از شخص را در صورتى كه خطاء مى‏ كند داشته باشند، مثلاً در حال تقيه به سر نبرند.
پس تقرير معصوم؛ «تاييد» سخن يا عمل ديگرى است. چنين تقريرى براى مجتهد نيز حجت است و مى‏ تواند طبق شرايطش بدان استناد نمايد.

علم اصول فقه

چالش ميان عقل و دين در ادبيات اسلامي در دوحوزه بوده است ،حوزه اصول بنيادين اعتقادي و حوزه شريعت و احكام علمي . در حوزه اخير پيروزي از عقل در استنباط احكام شريعت به تدريج عنوان اجتهاد به خود گرفت .اجتهاد در بستر تاريخ تعريف واحد وثابتي براي خود حفظ ننمود و به حسب مقتضيات زمان توسط متفكرين دگرگون شد. مكاتب اهل سنت باب اجتهاد را مسدود اعلام كردند و پيروان مكتب تشيع در معرف احكام شريعت به سطح وسيعي اجتهاد را توسعه بخشيدند.
توسعه اجتهاد در ميان شيعيان موجبات فربه شدن دانشي تحت عنوان ((علم اصول فقه )) رافراهم ساخت . شيعيان به موازات حوزه شريعت در بخش مباحث كلامي نيز خود را از قيد وبند بحث هاي سنتي اشاعره و معتزله رها كرده و الهياتي تحت عنوان ((حكمت متعاليه )) كه مي توان آن راحكمت شيعي ناميد تاسيس نمودند. اين حكمت مبتني است بر تعقل بشري و تدين به آموزه هاي وحياني و تعليمات پيامبر و اهل بيت او (ع). علم اصول در سير تاريخي خود رشد تكاملي داشت و در مدارس مختلف به روش هاي متفاوتي تدوين و ارائه شده است .

ادامه نوشته

اصول فقه

شیعه در طول حیات خود با اهتمام شدید به علم اصول فقه، آن را مقدمه فقه و ابزاری مهم در استنباط صحیح احکام شرعی ضروری می دانست، تا جایی که آن را، منطق علم فقه نامیده اند.
بدین معنا که فقیه در استنباط احکام شرعی از منابع ، نیازمند اصول و قواعدی است که علم اصول فقه عهده دار آن است و بدون آن استنباط احکام شرعی کامل و تمام نیست. به طور کلی می توان برای علم اصول چهار دوره را در نظر گرفت؛ دوره پیدایش، دوره رشد و نمو، دوره رکود و دوره کمال و نو آوری.

دوره پیدایش
در نظر شیعه مسائل این علم، ریشه در عصر ائمه (ع) دارد و آنان به خصوص امام باقر و امام صادق (ع) اصول و شیوه های بهره وری از قرآن و سنت را تعلیم داده اند. بدین صورت که ائمه با املای قواعد و کلیات علم اصول به شاگردان خود زمینه را برای پیدایش چنین علمی فراهم آورده اند. بنابراین می توان آنها را واضع و موسس علم اصول دانست.

ادامه نوشته

مقدمات علميه



مقدمات علميه: چنانچه كلام شارع مبهم و قابل توجيه بمعانى متعدده باشد و مكلف نتواند مقصود اصلى را درك كند در اين صورت ناچار خواهد بود كه بتمام معانى متصوره و شقوق محتمله آن عمل نمايد تا بدان وسيله بأداى تكليف اصلى و برائت ذمه خود علم حاصل كند-ايناعمال را كه بطور قطع فقط يكى از آنها فريضۀ اصليه و بقيه اعمال احتياطى و مقدمات تحصيل علم ببرائت هستند مقدمات علميه گويند.

مثلا آيه إِذٰا قُمْتُمْ إِلَى اَلصَّلاٰةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى اَلْمَرٰافِقِ  كه حكم وضوء را بيان ميكند متضمن ابهام ميباشد و معلوم نيست كه مقصود شارع از كلمۀ الى المرافق غسل تمام يد است با مرفق يا فقط غسل يد است تا مرفق؟ و اين ابهام ناشى از اختلاف موجود در بين اهل اصطلاح است زيرا بعضى از آنان غايت را داخل و برخى خارج از مغيّا ميدانند لذا اگر عقيده دسته اول صحيح باشد مسلما شستشوى مرفق كه منتهى اليه و غايت يد است نيز واجب خواهد شد، زيرا بعقيدۀ آنان غايت داخل در مغيا است؛ و اگر عقيده دسته دوم صحيح باشد در آن صورت ديگر غسل مرفق واجب نخواهد شد زيرا غايت داخل در مغيا نمى‌باشد بنابراين هرگاه در يك چنين موردى مكلف نتواند يكى از آن دو وجه را اختيار و آن را بر ديگرى ترجيح دهد ناچار خواهد شد كه عمل باحتياط نموده و فى المثل وضوء را يكبار طبق قول اول و بار ديگر موافق قول دوم بجا آورد تا باتيان مأموربه اطمينان يافته و ببرائت ذمه خود علم حاصل نمايد-بديهى در اينصورت يكى از آن دو وضوء (بطور لا على التعيين) فريضه اصليه و ديگرى وسيله تحصيل علم ببرائت خواهد بود.

تقدم علم فقه بر حقوق

تقدم علم فقه بر حقوق
قانون مدنى ايران كه سرچشمه ي اصلى قوانين و مقررات مربوط به حقوق ايران است، خود تماما )با استثنائات قابل اغماض( مقتبس از فقه شيعه است و مواد آن بر اساس فقه اماميه تنظيم گرديده است. البته دامنة فقه گسترده تر از قانون مدنى و حقوق اجتماعى است؛ و به تعبير ديگر، رابطة حقوق مدنى با فقه، رابطة كلّ و جزء است چرا كه در فقه مسائلى مطرح است كه رابطة انسان با خدا را بررسى مى كند همانند نماز و روزه و ... در حالى كه قانون مدنى و حقوق، رابطة افراد با يكديگر را تبيين مى نمايد، همچنان كه رابطه فقه با اصل دين رابطه كل و جزء است؛ زيرا در دين علاوه بر مسائل فقهى كه مربوط به رفتار و اعمال انسانهاست، مسائل عقيدتى و اخلاقى نيز كه در رابطه با فكر و انديشه و نفس انسان است نيز مطرح است.
البته ما منكر آن نيستيم كه در تدوين قانون مدنى، از قانون مدنى فرانسه و امثال آن هم استفاده شده و به خصوص در تصويب و تنظيم مواد قانون مدنى ايران، از قانون مدنى فرانسه تبعيت شده است، ولى مقنّنين سعى كافى داشتند مطالبى كه از قانون مدنى فرانسه گرفته مى شود تا حد امكان با احكام اسلامى و فقه اماميه منطبق باشد، و حتّى در به كارگيرى اصطلاحات مقيد بودند كه همان اصطلاحات اسلامى را به كار گيرند و از لغات و اصطلاحات خارجى پرهيز نمايند. به عكس قانون مسئوليت مدنى، كه آثار تبعيت از قوانين غربى حتى در عبارات و اصطلاحاتشان هم به خوبى مشاهده مى شودقوانين بر اصول و قواعدى مبتنى است كه دانشمندان حقوق آنها را با دقت هاى فلسفى و علمى و رعايت اصول مسلم اجتماعى اتخاذ نموده اند.

ادامه نوشته