مدارک حجيت اصول لفظيه:

مدارک حجيت اصول لفظيه:
مهمترين مدرک اين اصول بناي عقلاست.
-   عقلاء در محاورات خود از اين اصول استفاده مي کنند.
-  عقلاء ظاهر کلام متکلم را اخذ مي کنند و به احتمال اراده ي خلاف ظاهر اعتنا نمي کنند.
-   هر چند عقلاء در کلام افراد غير معصوم احتمال شوخي، خطاء، غفلت، اهمال، اجمال، تشابه، کنايه و غيره را مي دهند ولي باز به اين احتمالات توجهي نمي کنند.
-   بناء عقلاء مورد تأييد شارع مقدس است و خود شارع در محاورات خود از همين شيوه عقلائيه استفاده مي کند.
-   دليل اين استفاده آن است که اگر شارع خود اين موارد را قبول نداشت، روش ديگري مخصوص به خود وضع مي کرد، در حاليکه چنين نکرده است. همچنين به پيروان خود نيز سفارش به عدم استفاده از اين اصول مي فرمودند، در حاليکه چنين نفرمودند. ما از اين عمل متوجه حجيت آنها مي شويم.
-   شايد اين احتمال باشد که شارع ردع فرموده ولي به ما نرسيده است! جواب: اين احتمال آنقدر ضعيف است که به حساب نمي آيد. زيرا چنين مواردي جزء مسائل سياسي نبوده که امام (ع) قصد تقيه داشته و به ما نرسيده باشد. که اگر چنين بود، به تواتر يا حداقل خبر واحد به ما مي رسيد.
-    سيره ي عقلائيه نزد شارع سه دسته اند :
الف) سيره هاي مردوده؛ مثل عمل به قياس.
ب) سيره هاي امضاء شده نزد شارع؛ مثل عمل به خبر واحد .
ج) سيره هاي ردع نشده نزد شارع؛ مثل حجيت اصول لفظيه .

حقیقت

اگر لفظ در همان معناى اصلى و موضوع‌له خود به كار رود،حقيقت نام دارد

اقسام وضع لفظ

اقسام وضع لفظ
وضع لفظی را به لحاظی به وضع تعیینی وتعیّنی، یا تخصیصی و تخصّصی، تقسیم می نمایند.
وضع تعییینی یا تخصیصی عبارت است از اینکه لفظی را برای معنای معین نموده در برابر آن قرار دهند مانند مثالهائی که گذشت.
وضع تعیّنی عبارت است ار اینکه لفظی در معنائی دیگر، یعنی غیر از معنای موضوع له، با قرینه و مناسبتی به کار رود وبه اصطلاح به طور مجاز استعمال شود و به قدری این استعمال زیاد شود که پس از چندی هر وقت آن لفظ بدونه قرینه به کار برده شود همین معنای دوّم فهمیده شود چنانکه کلمۀ قانون در اوّل به معنای «خط کش » بوده وبعد به واسطۀ استعمال زیاد در معنای فعلی که معنای مجازی آن بوده اکنون فقط همین معنا از آن فهمیده می شود.
به عبارت دیگر وضع تعیینی یا تخصیصی در اثر جعل و قرار دادن انشاء واضع بوجود می آید و وضع تعیّنی در اثر کثرت استعمال محقق می گردد.

منبع: محمدی ؛ ابوالحسن؛ مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه