ارکان قیاس
1 - اصل ( مقیس علیه ) : موضوعی که حکمش را می دانیم
2 - حکم اصل : حکمی که برای اصل صادر شده است
3 - فرع ( مقیس ): موضوعی که حکمش را نمی دانیم
4 - علت حکم : شباهتی که بین اصل و فرع وجود دارد
1 - اصل ( مقیس علیه ) : موضوعی که حکمش را می دانیم
2 - حکم اصل : حکمی که برای اصل صادر شده است
3 - فرع ( مقیس ): موضوعی که حکمش را نمی دانیم
4 - علت حکم : شباهتی که بین اصل و فرع وجود دارد
قياس اولويت :
قياسي است که در آن علت (علت حکم ) در فرع قوي تر از اصل است
مثال:اگر پدر به فرزند بگويد که سيگار نکش زيرا به بدنت ضرر ميرساند . حال اگر فرزند جکم استعمال مواد مخدر را نداند : اگر دقت کنيد در اينجا ، علت حکم ، ضرر رساندن به بدن انسان است که اين علت حکم در فرع قوي تر از اصل است
نتيجه :
سيگار نکش زيرا به بدنت ضرر ميرساند و مواد مخدر را که بيشتر به بدن ضرر مي زند به طريق اولي نکش
شرايط قياس :
براي اين که بتوانيم قياس کنيم شرايطي لازم است که به مهمترين اينها اشاره مي کنيم:
طبق اين مثال : شراب انگور حرام است زيرا مست کننده است وحال حکم آبجو را که آن هم مست کننده است نمي دانيم
1 – حکمي که براي اصل وجود دارد ( حکم اصل) فقط مخصوص اصل نباشد و بتوان آن را براي ديگر موارد هم تسري داد( مثلا در مثال ما اگر شارع گفته بود اين حکم ( حرمت ) فقط مخصوص شراب انگور است ديگر نميشود آن را براي موارد ديگر مانند آبجو تسري داد)
2 – حکم اصل در ادله معتبر مانند قران و سنت بيان شده باشد و نه در منابع غير معتبر( در مثال ما مي بينيم که حکم اصل در ادله معتبر بيان شده است. مثلا :آيات 90 و 91 سوره مايده: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الأَنْصابُ وَ الأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ - اى كسانى كه ايمان آوردهايد شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند و از عمل شيطانند پس از آنها دورى گزينيد باشد كه رستگار شويد . همانا شيطان مىخواهد با شراب و قمار ميان شما دشمنى و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد پس آيا شما دست برمىداريد