اجزا
در لغت به معنای اکتفا کردن است
حال
بحث اجزا به این صورت مطرح می گردد:
اولا
|
مکلف
امر واقعی اولیه را انجام دهد
|
ثانیا
|
مکلف
امر اضطراری(امر واقعی ثانویه) را انجام دهد
|
ثالثا
|
مکلف
عملش را بر طبق اماره انجام دهد و سپس دلیل قطعی برای آن عمل کشف شود که این
دلیل قطعی با اماره متفاوت باشد
|
رابعا
|
مکلف
عملش را بر طبق اصل عملی انجام دهد و سپس دلیل قطعی برای آن عمل کشف شود که این
دلیل قطعی با اصل عملی متفاوت باشد
|
خامسا
|
اگر
مکلف عملش را بر طبق اماره انجام دهد و بعدا یقین پیدا کند که عملش که بر طبق
اماره انجام داده اشتباه بوده
|
سادسا
|
اگر
مکلف عملش را بر طبق اصل عملی انجام دهد و بعدا یقین پیدا کند که عملش که بر طبق
اصل عملی انجام داده اشتباه بوده
|
اکنون
جدول فوق( بحث اجزا) را توضیح می دهیم:
اولا
: اگر مکلف امر واقعی اولیه(مانند وضو) را انجام دهد، می گوییم همین عمل(وضو) برای
او کفایت می کند ( یعنی امر مولا را همان طور که مولا خواسته انجام داده) و دیگر
هیچ تکلیفی بر عهده او نیست
نتیجه
: اگر مکلف امر واقعی اولیه را انجام دهد : همین کافی است و تکلیف از او ساقط می
شود
ثانیا
:
اگر
مکلف امر اضطراری را به جای امر واقعی اولیه انجام دهد،مثلا به جای وضو تیمم
کند،اگر حالت اضطراری و غیر عادی او برطرف شود( یعنی چون به آب دسترسی نداشته و به
جای وضو تیمم کرده و اکنون که آب پیدا کرده)، در این حالت،آیا نمازی که با تیمم
خوانده برای او کفایت می کند( مجزی است) و یا باید نمازش را با وضو قضا یا ادا
کند(از اول بخواند) ؟
فقها
عقیده دارند که وقتی فرد به خاطر وجود حالت اضطرار و ناچاری ، در حالت غیر عادی ،
به جای امر اولیه،امر ثانویه را انجام دهد،تکلیف از او ساقط می شود و همان امر
ثانویه که به جای امر اولیه انجام داده ، برای او کفایت می کند( یعنی دیگر نیاز
نیست نمازی را که با تیمم خوانده دوباره با وضو بخواند)
نتیجه
: اگر مکلف در شرایط اظطراری به جای حکم اولی،حکم ثانوی را انجام دهد:همین کافی
است و تکلیف از او ساقط می شود
مهمتری
علتی که علما برای توجیه عقیده شان آورده اند این است که:
خداوند
احکام اضطراری را برای تخفیف دادن به مکلفین و آسانی تکالیف مکلفین وضع نموده . به
زبان دیگر،خداوند با وضع احکام به دنبال سخت گیری بر مکلفین نیست و آسودگی مکلفین
را می خواهد
-
( بقره - 185 ) - يُرِيدُ اللَّهُ بِكمُ الْيُسرَ وَ لا يُرِيدُ بِكمُ الْعُسرَ
... خداوند براي شما آسايش و راحتی را خوسته ، و سختی و زحمت را برايتان
نخواسته...
ثالثا
:
اگر
مجتهدی با توجه به دلیل ظنی معتبر(اماره) فتوایی داده باشد و بعدا در مورد آن
مسیله به وجود دلیل قطعی پی ببرد(به طوری که دلیل ظنی و دلیل قطعی با هم تفاوت
داشته باشند)و اکنون که دلیل قطعی را یافته،با توجه به این دلیل قطعی حکم صادر کند
و در نتیجه فتوایش عوض شود ،سوال این است که اعمالی را که مکلف بر طبق اماره انجام
داده(فتوای قبلی ) برای او کفایت می کند و یا باید بر اساس دلیل قطعی(فتوای
جدید)،اعمالی را که قبلا بر اساس اماره (فتوای قبلی) انجام داده قضا یا ادا کند(از
اول تکرار کند)؟
جواب
:
*
در احکام(خصوصا در احکام عبادی):اجزا صورت می گیرد( یعنی کفایت می کند و نیاز به
ادا یا قضا نیست)
*
در غیر احکام: اکتفا نمی کند و باید از اول قضا یا ادا کند
رابعا:
اگر
مجتهد به استناد اصلی (اصول عملیه) فتوایی داده باشد و سپس به یک دلیل قطعی دست
پیدا کند و در نهایت این دلیل قطعی با اصل عملی متفاوت باشد و فتوایش عوض شود،آیا
آن اعمالی که مکلف با توجه به آن اصل عملی(فتوای قبلی) انجانم داده برای او کفایت
می کند و مجزی است ویا باید آن اعمال قبلی را با توجه به دلیل قطعی (فتوای
جدید)قضا یا اعاده کند ( از اول تکرار کند)؟
جواب
:
*
در احکام(خصوصا در احکام عبادی):اجزا صورت می گیرد( یعنی کفایت می کند و نیاز به
ادا یا قضا نیست)
*
در غیر احکام: اکتفا نمی کند و باید از اول قضا یا ادا کند
خامسا:
اگر
انسان بر اساس لاماره(ظن معتبر)عملی را انجام دهد و بعدا یقین پیدا کند که عملی که
انجام داده اشتباه بوده است،نظر معروف در مذهب شیعه این است که اجزا رخ نداده و
باید از اول قضا یا ادا کند
سادسا:اگر
انسان برر اساس یکی از اصول عملیه،عملی را انجام دهد و بعدا یقین پیدا کند که عملش
اشتباه بوده :
جواب:بین
علما در این حالت اختلاف است:
علامه
مظفر و جمعی از اصولیون، معتقد به عدم اجزا هستند(باید از اول قضا یا ادا کند)
آخوند
خراسانی و جمعی دیگر از اصولیون،معتقد به
اجزا هستند(کفایت می کند و نیاز به ادا یا قضا ندارد)