اصالة الحقیقة ( اصل حقیقت در اصول فقه )

اصالة الحقیقة یکی از اصول لفظی می باشد

بر اساس این لفظ،اگر لفظی داشته باشیم که دو یا چند معنا داشته باشد ( که یکی از این معانی،معنای حقیقی و معنای دیگر معنای مجازی باشد ) و ما شک کنیم که منظور و مراد متکلم از این لفظ معنای حقیقی آن است یا معنای مجازی آن، می گوییم: اصل بر حقیقی بودن معنا است مگر این که دلیلی آورده شود و آن دلیل به ما نشان دهد که منظور از این لفظ،معنای مجازی آن است

اصالة الحقیقة

اصالة الحقیقة ( اصالت الحقیقت ) یکی از اصول لفظی است 

یک لفظ داریم مانند لفظ شیر و شک داریم که وقتی در یک نوشته این لفظ را می بینیم،منظور نویسنده از این لفظ معنای اصلی اش ( یعنی حیوان چهارپا ) است و یا معنای غیر اصلی اش ( یعنی آدم شجاع و دلیر )

برای این که شک ما بر طرف شود و بفهمیم منظور نویسنده کدام معنای آن است به اصل حقیقت رجوع می کنیم و می گوییم منظور از این لفظ ( در مثال ما لفظ شیر )،معنای حقیقی آن است مگر اینه قرینه ای به ما بگوید منظور از این لفظ معنای مجازی آن است

یا مثلا در قانون لفظ امضاء هم معنای حقیقی دارد و هم معنای مجازی

اصالة الاطلاق

اصالت الاطلاق یکی از اصول لفظی است

اگر ما یک لفظی داشته باشیم که این لفظ مطلق باشد و ما شک کنیم که آیا این لفظ بعدا در جای دیگری مقید شده  یا خیر،بر اساس این اصل می گوییم اصل بر این است که مقید نشده و تمام افراد و مصادیقش را در بر دارد

اصالة العموم

اصالت العموم یکی از اصول لفظی است

اگر ما یک لفظی داشته باشیم که این لفظ عام باشد و ما شک کنیم که آیا این لفظ بعدا در جای دیگری تخصیص هم خورده یا خیر،بر اساس این اصل می گوییم اصل بر این است که تخصیص نخورده و تمام افراد و مصادیقش را در بر دارد

اصالة عدم نقل

اصالة عدم نقل یعنی این که یک لفظی داریم و اکنون شک می کنیم که این لفظ،شاید قبلا این معنایی را که الان دارد را نداشته و معنای دیگری داشته

یعنی شک می کنیم که شاید قبلاً معنایش چیز دیگری بوده و الان به این معنای جدید منتقل شده.

در اینجا می گوییم اصل بر عدم نقل است و این لفظ قبلا هم همین معنای الانش را داشته ( یعنی معنا منتقل نشده )