مشتق در اصول فقه

بسم الله الرحمن الرحیم

مشتق اصولی یعنی صفتی که از یک شخص خارج است ولی می توانیم آن صفت را به آن شخص بدهیم و آن را از او بگیریم

مثلا معلم یک لفظ مشتق است، زیرا در اینجا،ما یک صفت ( یعنی علم دهندگی ) را به یک شخص داده ایم و این صفت را می تواین از او بگیریم

این مشتق،مشتق اصولی است و با مشتق نحوی فرق دارد

ادامه نوشته

عرف و عادت

بسم الله الرحمن الرحیم

عرف و عادت در قانون مدنى:

در قانون مدنى , عرف و عادت در مواد بسیاری از جمله مواد: 54 ، 113 ، 220 ، 280 ، 356 ، 357 ، 426 ، 427 ، 446 ، 667 آمده است.

حقیقت شرعیه

حقیقت شرعیه

عبارت است از اینکه شارع مقدّس لفظی را در معنایی خاص استعمال کند.
بدون شک الفاظی مانند صلات، زکات، صوم و حج دارای معانی شرعیاند؛ بدین معنا که قبل از اسلام این معانی از آنها استفاده نمی شد.
لیکن سخن در این است که آیا کاربرد این الفاظ در معانی شرعی به گونه وضع تعیینی یا تعیّنی در عصر شارع مقدس است، یعنی اینکه شارع تصریح میکند من این لفظ را برای این معنا قرار دادم و تعیّنی بدین معنا است که شارع ابتدا لفظی را به طور مجاز - با قرینه – در معنایی به کار می برد و سپس بر اثر کثرت استعمال، در عصر شارع، مجاز به حقیقت منقلب می گردد یا اینکه استعمال در زمان ائمّه علیهم السّلام، به سبب کثرت کاربرد متشرعان، به وضع تعیّنی حقیقی گردیده است؟
بنابر احتمال دوم، حقیقت متشرعه ثابت میگردد نه حقیقت شرعی.
ثمره این اختلاف در الفاظی که در عصر شارع بدون قرینه به کار رفته، اعم از کتاب و سنّت، آشکار می شود. بنابر ثبوت حقیقت شرعی، الفاظ یاد شده بر معانی شرعی حمل می شوند و بنابر عدم ثبوت آن، الفاظ بر معانی لغوی خود حمل می گردند یا - بنابر قول به توقف در دوران امر بین معنای حقیقی و مجازی - مجمل خواهند بود و بر هیچ یک حمل نمی شوند.

مقید

مقید
مقید بر خلاف مطلق لفظی است که بر معنای شایع در جنس خود دلالت نکند. مقید درمقابل مطلق لفظی است که باقید وصف و امثال آن ،معنی آن را محدود سازند. مانند: بنده مؤمن را آزاد کن.

اقسام وضع به اعتبار قرار دادن و قرار گرفتن

- اقسام وضع به اعتبار قرار دادن و قرار گرفتن:
وضع تعیینی: واضع لفظی خاص را برای معنایی معین، تعیین و استعمال میکند و دیگران هم از او پیروی میکنند. مثلا برای خیابانی نام موضوع، شهرداری را واضع و این عمل را - جلال آل احمد - را معین کنند که در این صورت خیابان موضوع له، کلمه - جلال آل احمد - وضع می نامند.

وضع تعینی: وضعی است که بر اثر کثرت استعمال، و در گذر زمان و به تدریج شکل میگیرد.
در این وضع، واضع معینی در کار نیست، بلکه ابتدا لفظ با قرینه در غیر معنای موضوع له خود  به صورت مجاز  استعمال می شود اما در گذر زمان و بر اثر کثرت استعمال، بدون آن قرینه، همان معنای دوم  - معنای مجازی - از آن فهمیده می شود؛ برای مثال، کلمه " قانون " نخست به معنای خط کش بوده و سپس به سبب استعمال زیاد، در معنای دیگری  - مقررات و ضوابط - تعین پیدا کرده است.

اقسام دلالت

اقسام دلالت:
دلالت وضعی (قراردادی): مانند مفاهیم تابلوها، آرم ها و وضع لغات برای مفاهیم
دلالت عقلی: پی بردن به وجود صانع از روی مصنوع
دلالت طبعی: مانند پی بردن به ترسیدن یک نفر از رنگ چهره او
در نتیجه مفهوم دلالت = پی بردن از از هر شیئی به معنی و مفهوم آن