سوره های مکی و مدنی

سوره های مکی و مدنی
قرآن به صورت تدریجى در مدت 23 سال و چند ماه بر پیامبر نازل گشته و نزول بیش از نصف آن قبل از هجرت رسول الله در مکه و باقىِ آن در مدینه انجام گرفته است؛ لذا سوره هاى قرآن به دو بخش مکى و مدنى تقسیم می‌گردد و اکثر آنها مکى است.
•    سوره هاى مکى معمولاً کوتاه و مربوط به امور اعتقادى، به خصوص توحید و معاد می‌باشند
•    سوره هاى مدنى بلند‌اند و بیشتر مسائل تشریعى و تقنینى در آنها مورد بحث قرار مى‌گیرد.

نص

نص
کلامي است صريح، واضح و روشن که در آن به هيچ وجه احتمال خلاف داده نمی‌شود.
مثال اول: سند بر ۲ نوع است: الف: رسمی؛ ب: غیر رسمی
مثال دوم: موجب ارث دو امر است: الف: نسب؛ ب: سبب
مثال سوم: اموال دو قسم است: الف: منقول؛ ب: غیر منقول

استعمال حقيقي و مجازي

استعمال حقيقي و مجازي

اگر لفظ در معناي موضوع له خود استعمال شود آن را حقيقي و اگر در غير معناي موضوع له استعمال شود آن را مجازي مي گويند.مثلا لفظ « اسد » که بر حيوان درنده وضع شده ، اگر در همان معنا استعمال کنيم آن را استعمال حقيقي مي گويند ولي اگر در رجل شجاع بکار ببريم استعمال مجازي است.
دلالت تصوري و تصديقي
دلالة وضعي لفظي به دو قسم تقسيم مي گردد:
1) دلالت تصوري: آن است که ذهن انسان بمجرد شنيدن لفظ به معناي موضوع له آن متقل شود گرچه بداند گوينده معناي موضوع له لفظ را قصد نکرده است.
2) دلالت تصديقي: آن است که لفظ بر معنايي مراد متکلم که لفظ را در آن معنا استعمال نموده است دلالت کند. اين نوع دلالت متوقف بر چند مورد است:
الف-  بايد فهميد متکلم در مقام بيان و افاده است.
ب- بايد فهميد متکلم جدي است و نمي خواهد بيهوده گويي کند.
ج- بايد فهميد متکلم معناي حقيقي را در کلامش قصد کرده و بدان آگاه است.
د- بايد فهميد متکلم در کلام خود قرينه بکار نبرده و اراده ي معنايي غير از موضوع له را نداشته است.در غير اين صورت دلالت تصديقي مطابق قرينه قرار داده شده خواهد بود.
توضيح :
1)  واقع و درست آن است که بگوييم: دلالت منحصر در دلالت تصديقي است و حقيقتا دلالت تصوري دلالت نيست و از روي تسامح به آن دلالت گفته شده است.
2) دلالت تصوري از باب تداعي معاني به ذهن است و به واسطه ي کثرت استعمال لفظ در معنا، ذهن انسان بين آن دو رابطه برقرار کرده و با شنيدن لفظ به معنا منتقل مي شود.
بنابراين تقسيم دلالت، به تصوري و تصديقي درست نيست و تقسيم شيء به خودش و غير خودش مي باشد و مانند آن است که بگوييم انسان يا انسان است و يا دانشمند.
چون در دلالت تصوري تنها يک خطور ذهني وجود دارد، اما اين خطور ذهني از نوع دال و مدلول نيست که به مجرد وجود دال، مدلول نيز نشان داده شود. لذا چون در دلالت تصوري تنها دال وجود دارد و از مدلول خبري نيست، لذا در ذهن متکلم دلالتي پديد نمي آيد.
مثلا شخص با شنيدن صداي در متوجه مي شود که کسي پشت در است و در را مي کوبد و در اين کوبيدن در، غرضي دارد. بنابراين صداي در ، دلالت بر وجود شخص ما پشت در مي کند. و اينگونه نيست که شخص با تصور زنگ خانه بودن شخصي در پشت در را تصور مي کند.
يا در مثال «علائم راهنمايي و رانندگي» اين علائم نصب شده اند تا مطلبي را به رانندگان برسانند؛ اگر راننده يقين پيدا کند که نصاب اين تابلوها براي راهنمايي رانندگان به چنين کاري دست زده است بدانها عمل مي کند؛ اما اگر اين علائم بر زمين افتاده باشند يا در مغازه ي خطاط و نقاش باشند گرچه با دييدن آنها معناي آن به ذهنش خطور مي کند ولي بدانها عمل نمي کند چون براي او تصديق حاصل نمي شود.
بنابراين دلالت منحصر به دلالت تصديقي مي باشد.

تعريف علم اصول فقه

تعريف علم اصول فقه : هو علم يبحث فيه عن قواعد تقع نتيجتها في طريق استنباط الحكم الشرعي
يعني علم اصول مجموعه قواعد و روشهايي است كه استنباط احكام جزئي و فرعي از منابع فقه را ممكن مي سازد

وضع خاص و موضوع له خاص

وضع خاص و موضوع له خاص:
در اين حالت واضع معنا و مقصود خاصي را اراده مي كند و براي دلالت بر اين معنا ، لفظ خاصي را هم استعمال مي كند ، مثلا" منظورش يكي از انسانها با مشخصات معلوم و معين است، و به اين منظور و براي ناميدن او و تميز و تشخيص از بقيه لفظ (حسن) را براو اطلاق مي كند، در اين حالت وضع يعني معناي متصور در هنگام وضع لفظ حسن، خاص است و موضوع له يعني فردي كه اين لفظ بر او دلالت مي كند نيز خاص مي باشد

برترین منابع کنکور وکالت

برای مشاهده ی منابع آزمون وکالت اینجا کلیک کنید