تخصیص قران با سنت و تقیید قران با سنت

تقييد و تخصيص كتاب به سنت:

مبنى بر اين كه در موارد بسيارى سنت شارح و بيانگر كتاب است , لذا چه بسا سنت , عمومى از كتاب خدا را تخصيص زند و يا اطلاقى از آن را مقيد سازد . زيرا ترديد نيست كه تقييد و تخصيص نوعى بيان و شرح است و مقيد و مخصص هميشه قرينه كاشفه اى است از بيان مراد گوينده نخستين .

البته تخصيص و تقييد كتاب توسط [سنت قطعيه] مثل خبر متواتر جزء مسلمات است و اختلافى بين علما نيست . و موارد زيادى هم از مصاديق فوق وجود دارد كه سنت قطعيه مخصص عام و يا مطلق كتاب محسوب شده است . ولى در مورد خبر واحد اختلاف نظر وجود دارد كه آيا مى تواند مخصص يا مقيد كتاب قرار گيرد يا خير ؟

البته شايد تحمل و باور آن براى اذهان ابتدائا مشكل باشد كه خبر واحد كتاب خدا را تخصيص يا تقييد نمايد , ولى اكثر قريب به اتفاق علما را عقيده بر آن است كه تقييد و تخصيص كتاب به خبر واحد داراى جميع شرائط حجيت و اعتبار , بهيچ وجه مانعى ندارد . رويه عملى رائج از قديم الايام ميان آنان نيز چنين بوده است , زيرا شايد كمتر خبرى را بيابيم كه در مقايسه با عمومات كلى كتاب چنين رابطه اى را نداشته باشد . مثلا تمامى اخبارى كه متضمن حرامى از محرمات است با عمومات حليت رابطه تخصيصى و يا تقييدى دارد , و هيچ فقيهى اينگونه اخبار را مردود ندانسته است .


ادامه نوشته

آمدن یک مخصص بعد از چند عام:


به دو مثال زیر دقت کنید:

مثال اول : مساحقه کنندگان (زنان همجنس باز) را شلاق بزنید مگر آنهایی را که مجنون می باشند

مثال دوم : مساحقه کنندگان را شلاق بزنید و دست سارقان را قطع کنید و محاربان را تبعید کنید مگر آنهایی را که مجنون می باشند

در مثال اول واضح است که مخصص (مگر آنهایی را که مجنون می باشند) به عام (مساحقه کنندگان) برمی گردد

در مثال دوم، معلوم نیست که مخصص(مگر آنهایی را که مجنون می باشند) به آخرین عام(محاربان) بر می گردد یا به همه جملات عام قبل از خودش (مساحقه کنندگان ، سارقان ،محاربان)

 پس منظور از عبارت " آمدن یک مخصص بعد از چند عام " این است که آیا مخصص به آخرین عامی که در جمله ذکر شده بر می گردد یا به تمام عمومات قبل از خود

   جواب این است که در این گونه موارد باید به قراین و اوضاع و احوال مراجعه کنیم . ( یعنی اگر در کلام متکلم قرینه ای وجود داشت که منظور او آخرین عامی است که قبل از مخصص آمده ، می گوییم مخصص به آخرین عام برمیگردد و اگر قرینه ای مبنی بر این که مخصص به تمام عمومات ماقبل خود بر میگردد و جود داشت، میگوییم مخصص تمام عمومات ماقبل خود را تخصیص می دهد

 

مثال سوم :

خداوند در آیات چهارم و پنجم سوره مباركه نور مي‏فرمايد:

وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴﴾ - إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۵﴾

 

در آيه چهار درباره كساني كه به زنان شوهردار مسلمان نسبت بدكاري مي‏دهند و آنرا با چهار شاهد معتبر اثبات نمي‏كنند احكامي چند صادر شده كه عبارتند از:

1- زدن 80 ضربه تازيانه؛ 2- پذيرفته نشدن شهادت آنان؛ 3- اينكه آنان فاسقند؛ اما در آيه پنج  بلافاصله فرموده: مگر كساني كه توبه كنند.

حال بحث در این است که مخصص (آیه پنج) به کدام یک از جملات آیه چهار(عام) بر می گردد .اگر مرجع آنرا تنها جمله اخير(اينكه آنان فاسقند) بدانيم در صورت توبه تنها حكم به فسق ساقط مي‏شود اما اگر مرجع آنرا همه جمله‏هاي قبل بدانيم(1- زدن 80 ضربه تازيانه؛ 2- پذيرفته نشدن شهادت آنان؛ 3- اينكه آنان فاسقند)، هر سه حكم در صورت توبه ساقط مي‏گردد.

 

 

فرق نسخ و تخصیص :

نسخ و تخصیص شباهت بسیاری با هم دارند ولی در واقع با هم تفاوت دارند:

از لحاظ لغوی :

نسخ : باطل کردن، لغو کردن، از بین بردن

تخصیص : محدود کردن، خاص کردن


  قبل از توضیح اصطلاحی نسخ و تخصیص به این دو مثال دقت کنید:

   مثال اول :

اگر در جایی بگو یند به همه کسانی که ازدواج می کنند وام ازدواج بدهید ( قانون اول)

سپس در جای دیگری بگویند به آنها یی که ازدواج می کنند و خانه ندارند وام ازدواج بدهید( قانون دوم)

 

 مثال دوم :

اگر در جایی بگویند به افرادی که ازدواج می کنند وام ازدواج بدهید (قانون اول)

سپس بگویند به افرادی که ازدواج می کنند وام ازدواج ندهید(قانون دوم)

 در مثال اول قانون دوم آمده و قانون اول را توضیح می دهد(لذا می گوییم قانون دوم مبین قانون اول است . به زبان ساده تر، قانون دوم دامنه و شمول قانون اول را روشن می کند)

به این عمل تخصیص می گوییم

قانون اول را عام و قانون دوم را مخصص می نامیم 

 

  در مثال دوم قانون دوم آمده و قانون اول را لغو می کند( پس دیگر نمی گویییم که قانون دوم آمده تا قانون اول را توضیح دهد، بلکه می گوییم قانون دوم، قانون اول را باطل کرده است

به این عمل نسخ می گوییم

قانون اول را منسوخ(نسخ شده) و قانون دوم را ناسخ (نسخ کننده) می نامیم

 

حال به تعریف اصطلاحی نسخ و تخصیص می پردازیم

نسخ : یعنی هرگاه حکمی ( ناسخ)، حکم دیگری (منسوخ) را لغو کند

تخصیص : یعنی هر گاه حکمی (مخصص)، حکم دیگری (عام) را توضیح دهد . در تخصیص،مخصص دامنه و شمول واقعی حکم عام را بیان می کند)

نکته :

مخصص یا بعد از عام می آید یا قبل از آن یا همزمان با آن

ناسخ : همیشه بعد از منسوخ می آید  

 

مطلق و مقید

مطلق و مقید:

 در لغت:

1 – مطلق :آزاد شد، از قید و بند رها شد

2 – مقید : یعنی دارای قید و بند

 

 در اصطلاح :

1 – مطلق لفظی است که هیچ قید و بندی ندارد و آزاد است

2 – مقید لفظی است که دارای قید و بند است

 

مطلق مانند : بیع، قانون، طفل، دانشجو، زن، درخت

مقید مانند : بیع نسیه، قانون مدنی، طفل ممیز، دانشجوی حقوق، زن مسلمان، درخت سیب

 

 

تخصیص در قران :

قسم اول آیه 185 سوره بقره : فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ - پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد

قسمت دوم آیه 185 سوره بقره : وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ - و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد]

 

 در قسمت اول آیه 185 فرموده اند که هر مسلمانی که حلال ماه رمضان را رویت کند باید روزه بگیرد و قسمت دوم آیه قسمت اول را تخصیص زده و فرموده اند به جز مریض و مسافر

 

پس می بینیم که آیات قران هم تخصیص خورده اند

حال سوال این است که آیا دیگر ادله (سنت، اجماع و ...) می توانند مخصص آیات قران واقع شوند؟

بله میتوانند

 

نمونه ای از تخصیص قران با سنت ( حدیث) :

آیه 3 سوره مایده : حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ

حدیث: پیامبر می‌فرماید : «احلت لنا میتتان و دمان، الجراد و الحوت و الکبد و الطحال : دو مردار و دو خون برایمان حلال شده است، مردار ملخ و ماهی و خون جگر و طحال حیوان».

 

پس حدیث مخصص آیه قران است

نتیجه: ادله ای مانند آیات قران ،سنت،اجماع و ... می توانند مخصص آیات قران واقع شوند

 

عام مجموعی ( عام مجموعی در اصول فقه )

عام مجموعى :

در اين حالت , حكم عام قابل تقسيم و تفكيك به افراد نيست يعنى اگر حكم نسبت به يكى از افراد هم اجرا نشود , اطاعت از حكم صورت نگرفته است . مثلا در جمله همه دانشمندان را احترام كنيد ، اگر منظور اين باشد كه همه دانشمندان بكجا مورد احترام قرار گيرند , نه بصورت فرد فرد , اين عام را مجموعى گويند . و يا مثلا در جمله دادگاه با حضور كليه اعضاء و هيأت دادرسان رسمى است ، چنانچه حتى يكى از اعضاء و هيأت دادرسان در محكمه حضور نداشته باشد , حكم جمله , كه رسمى بودن جلسه مى باشد تحقق نيافته است .


منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

عام بدلی ( عام بدلی در اصول فقه )

عام بدلى:

در اين نوع عام , حكم شامل همه افراد است ولى با تعلق آن بر يكى , منظور تحقق مى يابد . بر خلاف عام افرادى كه حكم بر آحاد و افراد تحت عام مستقلا و به تفكيك بار مى شود , و عام مجموعى كه شمول حكم بر مجموعه افراد تحت عام به هيأت اجتماع و بدون تفكيك و تقسيم و استقلال افراد است .

اين عام در فارسى غالبا با كلمه هر يك و در عربى كل يا أية بيان مى گردد . مثلا هر يك از اعضاء كلا كه آمدند مجاز به ورود هستند , يا هر يك از اعضاى شوراى عالى قضائى حق دارند از طرف شورا امضاء كنند . و يا در عربى مانند ان الله لا يحب كل كفار اثيم يعنى خداوند دوست ندارد هر كس را كه كفران نعمت مى ورزد و گناهكار است .


منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

عام افرادى ( عام استغراقى در اصول فقه )

عام افرادى يا استغراقى :

هر گاه حكم عام بصورتى باشد كه فرد فرد مصاديق و افراد موضوع حكم را شامل شود , به نحويكه از حكم عام , به تعداد مصاديق و افراد احكام جزئى مستقل استخراج شود , اينگونه عام را عام افرادى يا استغراقى گويند . مثلا هر گاه منظور از جمله همه دانشمندان را احترام كنيد، اين باشد كه فرد فرد دانشمندان , تحت حكم قرار گيرند , در واقع آحاد دانشمندان هر يك و مستقلا بايد مورد احترام واقع شوند و اين عام , عام استغراقى است .

منبع: مباحثى از اصول فقه،  دکتر سيد مصطفي محقق داماد

تخصیص

تخصیص یعنی خارج کردن برخی افراد از حکم عام

مثال :

ماده  654 قانون مدنی :
قمار و گروبندي باطل و دعاوي راجعه به آن مسموع نخواهد بود. همين حکم در مورد کليه‌ي تعهداتي که از معاملات نامشروع توليد شده باشد جاري است.


ماده 655 قانون مدنی :
در دوانيدن حيوانات سواري و همچنين در تيراندازي و شمشيرزني گروبندي جائز و مفاد ماده‌ي قبل در مورد آن‌ها رعايت نمي‌شود.


اگر دقت کنید ماده ی اول عام است و ماده ی دوم مخصص آن است و دوانيدن حيوانات سواري و تيراندازي و شمشيرزني را از دایره ی آن خارج کرده است

تفاوت تخصیص و تخصص

تفاوت بین تخصیص و تخصص:

*   در تخصیص  :  ما فرد یا افرادی را از حکم عام خارج می کنیم .

*   در تخصص   :  فرد یا افرادی خود به خود از حکم عام خارجند